English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
RAF U مخفف نیروی هوایی پادشاهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
U.S.A.F U مخفف نیروی هوایی ایالات متحده
line chief U افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
air force personnel with the army U پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
air pilots U خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
aired U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
airs U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
counter force U نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
air forces U نیروی هوایی
air force U نیروی هوایی
airmen U سرباز نیروی هوایی
air police U دژبان نیروی هوایی
tactical air force U نیروی هوایی تاکتیکی
airman U سرباز نیروی هوایی
fly boy U عضو نیروی هوایی
air force base U پایگاه نیروی هوایی
air command U فرماندهی نیروی هوایی
airmen U پرسنل نیروی هوایی هوانورد
tactical air commander U فرمانده نیروی هوایی تاکتیکی
flight surgeon U افسر پزشک نیروی هوایی
airman U پرسنل نیروی هوایی هوانورد
air force component U نیروی هوایی شرکت کننده در عملیات
airman basic U سرباز ساده و بدون درجه نیروی هوایی
tactical air command center U مرکز فرماندهی و کنترل نیروی هوایی تاکتیکی
reflex force U نیروی ضربتی هوایی در حال اماده باش فوری
air force component U نیروی هوایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
tactical air control center U مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
sagging U تاب برداشتن کشتی هوایی دراثر وجود نیروهای بسمت بالادر دو انتها و یا عدم نیروی برا در مرکز
mikes U مخفف اسم خاص میکائیل مخفف کلمه میکروفون
mike U مخفف اسم خاص میکائیل مخفف کلمه میکروفون
farmgate type operations U رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
tactical air U نیروی هوایی تاکتیکی هواپیمایی تاکتیکی
airlift service U سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
regal U پادشاهی
sovereignty U پادشاهی
the u kingdom U پادشاهی
regality U پادشاهی
royal U پادشاهی
kingdom U پادشاهی
king dom U پادشاهی
kinghood U پادشاهی
kingcraft U پادشاهی
king ship U پادشاهی
imperium U پادشاهی
the u states U پادشاهی
monarchize U پادشاهی کردن
tiaras U کلاه پادشاهی
king craft U سیاست پادشاهی
tiara U کلاه پادشاهی
tiaras U تاچ پادشاهی
paludament U شنل پادشاهی
imperial U پادشاهی امپراتوری
dethronement U عزل از پادشاهی
tiara U تاچ پادشاهی
regalia U نشانها وعلائم پادشاهی
United Kingdom U کشور متحده پادشاهی
was a king in yemen U پادشاهی برد در یمن
coronate U مقام شهریاری پادشاهی
reenforceŠetc U نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
magneto electricity U نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
blue water school U انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
they crowed him king U تاج پادشاهی برسرش گذاشتن
Exchequer U مالیه خزانه دار پادشاهی
Carolean U [دوره پادشاهی چارلز دوم]
kingdom U مملکت یا کشور پادشاهی موالید
Saudi Arabia U کشور پادشاهی عربستان سعودی
torque U نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
e.m.f U force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
juggernauts U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernaut U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
holiday U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holidays U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
telling U مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
antiair warfare U جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
air policing U عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
restrictive fire plan U طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
pounce U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
i stay U در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pouncing U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
to r. aking U کسی رادوباره به تخت پادشاهی نشاندن
imperial gallon U گالن پادشاهی برابر با6345/4لیتر
monarchical U وابسته به یا همانند پادشاه یا نظام پادشاهی
expeditionary U نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
broadcast controlled air interception U نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air delivery container U جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
air sentinel U گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steer U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
sovereignty U پادشاهی و سلطنت وفرمانروایی حاکمیت و سیادت و سلطه
pigeons U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeon U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
sleeve target U هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
flak U گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
air scoop U چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
electromotive force U نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
fly through U عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
air interdiction U عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air superiority U برتری موقت هوایی رجحان هوایی
aviation pay U معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air suprmacy U برتری کامل هوایی سیادت هوایی
mixed government U حکومتی که در ان جنبههای پادشاهی واشرافی و دمکراسی با هم به کار گرفته شود
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
buoyancy U نیروی بالابر نیروی شناوری
attack force U نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
threat force U نیروی دشمن نیروی مخالف
carrier air group U دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
air material U ماتریل هوایی وسایل هوایی
notice to airmen U اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
air branch U قسمت هوایی رسته هوایی
splashes U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashing U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splash U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
tropopause U منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
air station U ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
self propulsion U حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
air picket U هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
call mission U درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
air photographic U شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
air scout U هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
airlift command U فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
allocated manpower U نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
free gyroscope U نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
photogrammetry U علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
air search attack unit U تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
air defense commander U فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
airspace prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
emergency scramble U درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
airlift capacity U مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
channel airlift U سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
Marine Corps U نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
army aircraft U هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
trimetrogon U عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
dispersal airfield U فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
air survey photography U عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
shorthand symbol U مخفف
logogram U مخفف
wouldn't U مخفف not would
o' U مخفف of
obj U مخفف شی
e'er U مخفف ever
acronym U مخفف
ft U مخفف پا
acronyms U مخفف
pl U مخفف جا
mitigative U مخفف
abbreviated U مخفف
didn't U مخفف not did
what's U مخفف is what
aren't U مخفف not are
abbreviation U مخفف
who'll U مخفف shall who
who're U مخفف are who
D.I.Y U مخفف!yourself it Do
abbreviations U مخفف ها
who's U مخفف is who
token [symbol, abbreviation] U مخفف
grammalogue U مخفف
wasn't U مخفف not was
to wield a sceptre U پادشاهی کردن تسلط کردن
trunkair route U مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
combat airlift support U پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
airhead operations U عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
airlift control element U عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
country cover diagram U دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
permed U مخفف permanent
perm U مخفف permanent
pantos U مخفف pantomime
nighties U مخفف nightgown
panto U مخفف pantomime
nightie U مخفف nightgown
depts U مخفف بخش
No. U مخفف شماره
Nos U مخفف شماره
yd U مخفف یارد
oz U مخفف اونس
p.a U مخفف سالیانه
temp U مخفف temporary
temps U مخفف temporary
tsp U مخفف teaspoon
tsps U مخفف teaspoon
TV U مخفف تلویزیون
St U مخفف مقدس
pt U مخفف بخش
quin U مخفف quintuplet
quins U مخفف quintuplet
UK U مخفف بریتانیا
Univ U مخفف جهانی
SS U مخفف مقدس
Sr U مخفف ارشد
vac U مخفف vacation
retd U مخفف در استخدام
sax U مخفف saxophone
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com