Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
brachygraphy
U
مختصر نویسی
shorthand
U
مختصر نویسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
stenography
U
مختصر نویسی کوتاه نویسی
Other Matches
precise
U
مختصر کردن مختصر
pascal
U
زبان برنامه نویسی ساخت یافته سطح بالا که برای میکروها و آموزش برنامه نویسی به کار می رود
procedure
U
زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان برنامه نویسی تابعی را فراهم میکند
modula
U
زمان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از پاسکال که از روشهای برنامه نویسی تابعی و انتزاع داده استفاده میکند
structured programming
U
برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
forth
U
نوعی برنامه نویسی جهت استفاده در برنامه نویسی وفیفهای
c
U
رقمی در سیستم عدد نویسی مبنای شانزده که متنافر باعدد 21 در سیستم دهدهی است نام یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که مناسب برای حل مسائل است
modular programming
U
برنامه نویسی پیمانهای برنامه نویسی واحدی
laconically
U
مختصر گو
tis
U
مختصر ti is
little
U
مختصر
concise
U
مختصر
abstracted
U
مختصر
tersest
U
مختصر
terser
U
مختصر
terse
U
مختصر
viz
U
مختصر
synoptic
U
مختصر
shortest
U
مختصر
shorter
U
مختصر
short term
U
مختصر
laconic
U
مختصر گو
short
U
مختصر
partial
U
مختصر
sum
U
مختصر
succinct
U
مختصر
summary
U
مختصر
summaries
U
مختصر
compend
U
مختصر
febricula
U
تب مختصر
gnomical
U
مختصر
grammalogue
U
مختصر
incomprehensive
U
مختصر
briefest
U
مختصر
briefer
U
مختصر
brief
U
مختصر
briefed
U
مختصر
sums
U
مختصر
abridged
U
مختصر
abbreviated
U
مختصر
concise
<adj.>
U
مختصر
epitome
U
مختصر
fleeting
<adj.>
U
مختصر
curt
<adj.>
U
مختصر
succinct
<adj.>
U
مختصر
short
<adj.>
U
مختصر
apl
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
cheep
U
اشاره مختصر
tendency
U
علاقه مختصر
telegraphic
U
تلگرافی مختصر
tendencies
U
علاقه مختصر
comedietta
U
کمدی مختصر
let us be brief
U
مختصر کنیم
squabble
U
نزا مختصر
squabbled
U
نزا مختصر
squabbles
U
نزا مختصر
squabbling
U
نزا مختصر
compendium
U
مختصر کوتاهی
handlist
U
فهرست مختصر
contracted
U
مختصر محدود
concisely
U
بطور مختصر
briefly speaking
U
مختصر کنیم
pithy
U
مختصر ومفید
synopses
U
اجمال مختصر
synopsis
U
اجمال مختصر
paraph
U
امضای مختصر
petit mal
U
صرع مختصر
tot
U
یادداشت مختصر
flashes
U
روشنایی مختصر
summaries
U
خلاصه مختصر
flashed
U
روشنایی مختصر
tots
U
یادداشت مختصر
flash
U
روشنایی مختصر
apercu
U
خلاصه مختصر
nodding acquaintance
آشنایی مختصر
potluck
U
غذای مختصر
my initials are s.h
U
امضای مختصر من
lacanic
U
مختصر و مفید
tiffin
U
ناهار مختصر
snack
U
خوراک مختصر
brief
U
کوتاه مختصر
briefed
U
کوتاه مختصر
velitation
U
جنگ مختصر
abridge
U
مختصر کردن
briefer
U
کوتاه مختصر
briefest
U
کوتاه مختصر
clicks
U
صدای مختصر
curtail
U
مختصر نمودن
curtailed
U
مختصر نمودن
summary
U
خلاصه مختصر
short and sweet
<idiom>
U
مختصر ومفید
curtailing
U
مختصر نمودن
curtails
U
مختصر نمودن
clicked
U
صدای مختصر
click
U
صدای مختصر
snacks
U
خوراک مختصر
inking
U
اطلاع مختصر
scumble
U
مالش مختصر
shortener
U
مختصر کننده
grind out
U
پیشروی مختصر
simplifier
U
مختصر کننده
simplifications
U
تسهیل مختصر سازی
look in
U
دیدن کردن مختصر
briefly
<adv.>
U
بصورت مختصر و مفید
pulls
U
برتری جزئی و مختصر
simplification
U
تسهیل مختصر سازی
pull
U
برتری جزئی و مختصر
pittance
U
کمک هزینه مختصر
byword
U
اشاره یانگاه مختصر
bywords
U
اشاره یانگاه مختصر
pocket expenses
U
هزینه مختصر شخصی
in a nutshell
U
بطور خیلی مختصر
bowing acquaintance
آشنایی مختصر سلامی و بس
abbreviate
U
مختصر یا مفید کردن
abbreviating
U
مختصر یا مفید کردن
compendious
U
موجز مختصر ومفید
compendiously
<adv.>
U
بصورت مختصر و مفید
metastable
U
دارای ثبات مختصر
shorten
U
مختصر کردن کاستن
curtly
<adv.>
U
بصورت مختصر و مفید
abbreviates
U
مختصر یا مفید کردن
feather
U
فشار مختصر به گاز
prospectuses
U
شرح حال مختصر
prospectus
U
شرح حال مختصر
spots
U
زمان مختصر لحظه
blockhouse
U
بنای استحکامی مختصر
shortened
U
مختصر کردن کاستن
spot
U
زمان مختصر لحظه
abriviated addressing
U
ادرس مختصر شده
shortens
U
مختصر کردن کاستن
automatic programming
U
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
billeting
U
ورقه جیره یادداشت مختصر
billeted
U
ورقه جیره یادداشت مختصر
blink
U
نادیده گرفته نگاه مختصر
billets
U
ورقه جیره یادداشت مختصر
billet
U
ورقه جیره یادداشت مختصر
multocular
U
مختصر و مفید کوتاه و سودمند
blinks
U
نادیده گرفته نگاه مختصر
simplifications
U
ساده گردانی مختصر سازی
blinked
U
نادیده گرفته نگاه مختصر
simplifcation
U
ساده گردانی مختصر سازی
smack
U
چشیدن مختصر باصدا غذاخوردن
smacked
U
چشیدن مختصر باصدا غذاخوردن
smacks
U
چشیدن مختصر باصدا غذاخوردن
to d. into a book
U
نگاه مختصر بکتابی کردن
simplification
U
ساده گردانی مختصر سازی
step in
U
بازدید مختصر وکوتاهی کردن
nuances
U
اختلاف مختصر نکات دقیق وفریف
outline
U
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
nuance
U
اختلاف مختصر نکات دقیق وفریف
flashed
U
ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
outlined
U
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outlines
U
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
flash
U
ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
outlining
U
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
flashes
U
ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
luncheonette
U
رستوران یا محلی که غذاهای مختصر و سبک را می فروشد
That is it in a nutshell.
U
موضوع به طور خیلی مختصر اینطوری است.
luncheonettes
U
رستوران یا محلی که غذاهای مختصر و سبک را می فروشد
to run in to a person
U
دیدنی مختصر از کسی کردن بکسی سرزدن
absorption representation
U
[حذف یا مختصر سازی جزییات در ترسیم ساختمان یا مناظر آن]
automatic coding
U
برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار
mnemonic
U
حامت مختصر کلمه یا تابع که برای یادآوری کمک میکند.
action architecture
U
[معماری با طرح های دقیق و مختصر و استفاده از مواد آماده]
sclaff
U
تماس چوگان بازمین قبل از خوردن به توپ ضربت مختصر
skimmed
U
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skim
U
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skims
U
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
chirography
U
خط نویسی
calligraphy
U
خوش نویسی
allegorization
U
تمثیل نویسی
grandiloquence
U
قلنبه نویسی
graphorrhea
U
بی ربط نویسی
automatic writing
U
ناهشیار نویسی
listing
U
اسم نویسی
annotations
U
فهر نویسی
subscriptions
U
پذیره نویسی
endorsement
U
فهر نویسی
acceeptance
U
قبولی نویسی
endorsements
U
پشت نویسی
endorsements
U
فهر نویسی
callings
U
خوش نویسی
endorsement
U
پشت نویسی
enrollment
U
اسم نویسی
dramaturgy
U
فن درام نویسی
enlistment
U
نام نویسی
lexicography
U
لغت نویسی
annotation
U
فهر نویسی
annotation
U
حاشیه نویسی
countersigns
U
فهر نویسی
commentation
U
تقریظ نویسی
countersigning
U
فهر نویسی
countersigned
U
فهر نویسی
countersign
U
فهر نویسی
conveyancing
U
قباله نویسی
brachygraphy
U
تند نویسی
shorthand
U
تند نویسی
lexicography
U
فرهنگ نویسی
typing
U
ماشین نویسی
annotations
U
حاشیه نویسی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com