Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (32 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
withstand
U
مخالفت کردن استقامت ورزیدن
withstanding
U
مخالفت کردن استقامت ورزیدن
withstands
U
مخالفت کردن استقامت ورزیدن
withstood
U
مخالفت کردن استقامت ورزیدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
resisted
U
استقامت کردن
resisting
U
استقامت کردن
resists
U
استقامت کردن
holdout
U
استقامت کردن
reluct
U
استقامت کردن
resist
U
استقامت کردن
holdouts
U
استقامت کردن
malax
U
نرم کردن ورزیدن
malaxate
U
نرم کردن ورزیدن
grudge
U
رشک ورزیدن به غرغر کردن
grudged
U
رشک ورزیدن به غرغر کردن
grudges
U
رشک ورزیدن به غرغر کردن
direct objects
U
مخالفت کردن
object
U
مخالفت کردن
indirect objects
U
مخالفت کردن
buck
U
مخالفت کردن با
blackballing
U
مخالفت کردن
blackballed
U
مخالفت کردن
blackball
U
مخالفت کردن
bucks
U
مخالفت کردن با
to set ones face against
U
مخالفت کردن با
resist
U
مخالفت کردن با
resisted
U
مخالفت کردن با
resisting
U
مخالفت کردن با
resists
U
مخالفت کردن با
oppugn
U
مخالفت کردن با
blackballs
U
مخالفت کردن
objects
U
مخالفت کردن
objecting
U
مخالفت کردن
objected
U
مخالفت کردن
repugn
U
مخالفت کردن با
disagreed
U
نساختن با مخالفت کردن با
disagrees
U
نساختن با مخالفت کردن با
disagreeing
U
نساختن با مخالفت کردن با
disagree
U
نساختن با مخالفت کردن با
to be in disagreement
[with somebody]
U
مخالفت کردن
[با کسی]
kill off
U
سرعت گرفتن غیرعادی درمسابقه دو استقامت برای خسته کردن حریفان
thwart
U
عقیم گذاردن مخالفت کردن با
thwarted
U
عقیم گذاردن مخالفت کردن با
to be at odds
[with somebody]
[on / over something]
)
U
مخالفت کردن
[با کسی]
[سر چیزی]
to be split
[over something]
[with somebody]
U
مخالفت کردن
[با کسی]
[سر چیزی]
to be at strife
[with somebody]
[over something]
U
مخالفت کردن
[با کسی]
[سر چیزی]
contends
U
مخالفت کرده با رقابت کردن
contended
U
مخالفت کرده با رقابت کردن
contend
U
مخالفت کرده با رقابت کردن
oppose
U
ضدیت کردن مخالفت کردن
controvert
U
هم ستیز کردن مخالفت کردن
opposes
U
ضدیت کردن مخالفت کردن
strenght
U
استقامت
endurance
U
استقامت
stand up
U
با استقامت
stand-up
U
با استقامت
perseverant
U
با استقامت
perseverance
U
استقامت
muscular endurance
U
استقامت عضلانی
assiduity
U
استقامت مداومت
fartlek
U
تمرین دو استقامت
staminal
U
با اسطقس با استقامت
backbone
U
استقامت استواری
enduro
U
مسابقه استقامت
power endurance
U
توان استقامت
distance man
U
دونده استقامت
stamina
U
طاقت استقامت
perseveringly
U
با استقامت مصرانه
backbones
U
استقامت استواری
endurance race
U
مسابقه استقامت
distance runner
U
دونده استقامت
dogged persererance
U
استقامت سخت
shear strength
U
استقامت برشی
persevere
U
استقامت بخرج دادن
persevered
U
استقامت بخرج دادن
perseveres
U
استقامت بخرج دادن
endurance race
U
مسابقه اتومبیلرانی استقامت
enduro
U
مسابقه اتومبیلرانی استقامت
thermoduric
U
قادر به استقامت در برابرحرارت زیاد
interval trailing
U
تمرین استقامت و اماده سازی
marathons
U
یک نوع مسابقه ورزشی استقامت
marathon
U
یک نوع مسابقه ورزشی استقامت
knead
U
ورزیدن
kneads
U
ورزیدن
kneaded
U
ورزیدن
kneading
U
ورزیدن
middle distance race
U
دو نیمه استقامت 008 تا0051 متر
deutsch rivet
U
نوعی پرچ کور با استقامت زیاد
hang on
U
سماجت ورزیدن
greed
U
طمع ورزیدن
train
U
پروردن ورزیدن
to bear enmity
U
کینه ورزیدن
sinning
U
گناه ورزیدن
balked
U
امتناع ورزیدن
balk
U
امتناع ورزیدن
heartburn
U
حسدیاخصومت ورزیدن
show partiality
U
غرض ورزیدن
baulking
U
امتناع ورزیدن
defult
U
کوتاهی ورزیدن
overindulge
U
افراط ورزیدن
defaulting
U
غفلت ورزیدن
bear agrudge
U
غرض ورزیدن
defaulted
U
غفلت ورزیدن
default
U
غفلت ورزیدن
trained
U
پروردن ورزیدن
deviated
U
انحراف ورزیدن
despite
U
کینه ورزیدن
deviating
U
انحراف ورزیدن
baulked
U
امتناع ورزیدن
balks
U
امتناع ورزیدن
baulks
U
امتناع ورزیدن
balking
U
امتناع ورزیدن
sin
U
گناه ورزیدن
sinned
U
گناه ورزیدن
deviate
U
انحراف ورزیدن
defaults
U
غفلت ورزیدن
spite
U
کینه ورزیدن
trains
U
پروردن ورزیدن
to bear enmity
U
دشمنی ورزیدن
deviates
U
انحراف ورزیدن
grudges
U
بخل ورزیدن
adore
U
عشق ورزیدن
reworking
U
دوباره ورزیدن
insist
U
اصرار ورزیدن
insisting
U
اصرار ورزیدن
rework
U
دوباره ورزیدن
grudged
U
بخل ورزیدن
insists
U
اصرار ورزیدن
grudge
U
بخل ورزیدن
adored
U
عشق ورزیدن
reworks
U
دوباره ورزیدن
insisted
U
اصرار ورزیدن
adores
U
عشق ورزیدن
adoring
U
عشق ورزیدن
reworked
U
دوباره ورزیدن
Let's see how much you can take.
<idiom>
U
ببینیم تا چه حد توانایی
[استقامت]
داری .
[اصطلاح روزمره]
tolerance dose
U
دوز دریافتی قابل استقامت ازتشعشعات اتمی
doat
U
ابلهانه تعشق ورزیدن
doted
U
عشق ابلهانه ورزیدن
hang out
U
اویختن سماجت ورزیدن
fails
U
رد شدن قصور ورزیدن
fail
U
رد شدن قصور ورزیدن
to sin agaist god
U
بخدا گناه ورزیدن
to offer at any thing
U
بکاری مبادرت ورزیدن
dotes
U
عشق ابلهانه ورزیدن
dote
U
عشق ابلهانه ورزیدن
failed
U
رد شدن قصور ورزیدن
madison
U
مسابقه دوچرخه سواری استقامت 6 روزه بین 2 تیم
distance medley
U
دو استقامت امدادی شامل 004 008 0021 و 0061متر
hating
U
بیزار بودن کینه ورزیدن
hated
U
بیزار بودن کینه ورزیدن
hate
U
بیزار بودن کینه ورزیدن
hates
U
بیزار بودن کینه ورزیدن
renitency
U
مخالفت
remonstrance
U
مخالفت
opposition
U
مخالفت
disaccord
U
مخالفت
gainsaying
U
مخالفت
opposeless
U
بی مخالفت
contrariety
U
مخالفت
oppugnation
U
مخالفت
oppugnancy
U
مخالفت
obj
U
مخالفت
disagreements
U
مخالفت
disagreement
U
مخالفت
gainsaid
U
مخالفت
gainsay
U
مخالفت
faction
U
مخالفت
recusance or sancy
U
مخالفت
opponency
U
مخالفت
factions
U
مخالفت
disgreement
U
مخالفت
antagonism
U
مخالفت
defiance
U
مخالفت
contrariness
U
مخالفت
gainsays
U
مخالفت
divided
<adj.>
U
در مخالفت
defiantly
U
از روی مخالفت
vetoing
U
نشانه مخالفت
indulges
U
مخالفت نکردن
indulging
U
مخالفت نکردن
vetoed
U
نشانه مخالفت
vetoes
U
نشانه مخالفت
veto
U
نشانه مخالفت
oppugner
U
مخالفت کننده
indulged
U
مخالفت نکردن
contrarious
U
مخالفت امیز
indulge
U
مخالفت نکردن
repugnance
U
تناقض مخالفت
resistance
U
سختی مخالفت
obscurantism
U
مخالفت باروشنفکری
to kick against a proposal
U
با پیشنهادی مخالفت
antagonistic
U
مخالفت امیز
paradoxy
U
مخالفت با عقایدعمومی
opposable
U
مخالفت کردنی
incongruousness
U
تباین مخالفت
aversions
U
مخالفت ناسازگاری
abolitionism
U
مخالفت با بردگی
aversion
U
مخالفت ناسازگاری
objections
U
مخالفت استدلال مخالف
objection
U
مخالفت استدلال مخالف
negative voice
U
منع نشانه مخالفت
obscurantism
U
مخالفت با علم ومعرفت
paradoxicality
U
مخالفت باعقاید عمومی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com