Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
countershaft pulley
U
محور با پولی یا چرخ دندانه دار که به یک ماشین وصل میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
serrated shaft
U
محور دندانه دار
layshaft
U
محور دندانه کمکی
feed
U
روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
feeds
U
روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
fly wheel
U
چرخ دندانه داروزینی که روی محور دواری قرار می گیرد
hobs
U
با دندانه ماشین وغیره بریدن
hob
U
با دندانه ماشین وغیره بریدن
automatic gear cutting machine
U
ماشین فرز چرخ دندانه
throughput
U
نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود
lathe center
U
مرکز یا محور دوران ماشین تراش
bench lathe
U
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
hinges
U
لولای درب کاپوت ماشین محور لولایی
hinge
U
لولای درب کاپوت ماشین محور لولایی
appearance money
U
پولی که به افراد مشهور برای حضور در محافل پرداخت میشود
accumulated depreciation
U
کل مقدار پولی که شرکت یا سازمان می تواند از ارزش ماشین یا تجهیزات به دلیل مستهلک شدن کسر کند
cross compiler
U
کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxing
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler
U
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
back gear shaft
U
محور چرخ دنده هایی که به پایه نظام ماشین تراش متصل می شوند
sight alinement
U
تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
jaggies
U
لبههای دندانه دار که در امتداد خط وط منحنی ایجاد میشود که به علت اندازه هر پیکس است و روی صفحه نمایش دیده نمیشود
countershaft
U
محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
chugs
U
صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
feeds
U
چرخ نوار که روی ماشین نصب میشود
paper
U
روشی که در آن نوار کاغذ وارد ماشین میشود
papering
U
روشی که در آن نوار کاغذ وارد ماشین میشود
papered
U
روشی که در آن نوار کاغذ وارد ماشین میشود
chug
U
صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
chugged
U
صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
source
U
که بعداگ توسط کامپایلر به کد ماشین تبدیل میشود
papers
U
روشی که در آن نوار کاغذ وارد ماشین میشود
feed
U
چرخ نوار که روی ماشین نصب میشود
chugging
U
صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
rack and pinion
U
میله دندانه دار و چرخ دندانه کوچک
arcade game
U
بازی پیشرفتهای که روی یک ماشین در محل عمومی انجام میشود
baudot code
U
کد ارسال با حروف 5 بیتی که در ماشین تایپهای دور نویس استفاده میشود
bell character
U
کد کنترلی که باعث میشود ماشین یک سیگنال قابل شنیدن ایجاد کند
crate
U
صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
crates
U
صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
vending machine
U
ماشین خود کاری که باانداختن پول در سوراخ ان جنس مورد لزوم از ان خارج میشود
vending machines
U
ماشین خود کاری که باانداختن پول در سوراخ ان جنس مورد لزوم از ان خارج میشود
machined
U
دستوری که توسط ماشین تشخیص داده میشود و بخشی از مجموعه دستورات محدود آن است
machines
U
دستوری که توسط ماشین تشخیص داده میشود و بخشی از مجموعه دستورات محدود آن است
machine
U
دستوری که توسط ماشین تشخیص داده میشود و بخشی از مجموعه دستورات محدود آن است
european monetary agreement
U
موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
wheelbase
U
فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
wheelbases
U
فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
rate integration gyro
U
ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
one for one
U
مرحلهای غالبا" مربوط به یک اسمبلر که در ان یک جمله زبان منبع به یک دستور کارزبان ماشین تبدیل میشود
fall back
U
توابعی که فراخوانی و پردازش می شوند پس از اینکه ماشین یا سیستم خراب شد و توسط کاربر اجرا میشود
nose up
U
چرخش حول محور عرضی وخارج شدن محور طولی ازوضعیت تراز بطرف اوج
saw edged
U
دارای لبه دندانه دندانه
serrate leaves
U
برگهای ارهای یا دندانه دندانه
liquid crystal display
U
کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
liquid crystal displays
U
کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
axis of signal communication
U
محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
LCD
U
کریستال مایع که در صورت اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتهای مچی به ماشین حساب و سایر صفحات دیجیتال به کار می رود
retention money
U
مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
pinchwheel
U
چرخ کوچک در ماشین نوار که نوار را در محل نگه می دارد و مانع از حرکت آن میشود
monetarists
U
طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
routine
U
توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
routinely
U
توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
routines
U
توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
daisy chain
U
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
statements
U
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statement
U
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
cut gears
U
دندانه دندانه کردن
nicked
U
دندانه دندانه کردن
nicking
U
دندانه دندانه کردن
nicks
U
دندانه دندانه کردن
dentate
U
دندانه دندانه مضرس
jaggy
U
دندانه دندانه ناهمواری
nick
U
دندانه دندانه کردن
apt
U
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
top
U
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
saw tooth
U
دندانه اره ای
[گاه لبه های حاشیه و یا لبه انتهایی فرس را بصورت مثلث های تکراری می بافند که حالتی از دندانه های اره را نشان میدهد.]
broaching
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
transparent
U
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparently
U
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
self binder
U
ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
sector
U
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors
U
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal
U
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
universal
U
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed .
U
نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
machinists
U
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinist
U
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
cybernetics
U
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading
U
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
machine
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machined
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machines
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
impecuniousity
U
بی پولی
moneyary
U
پولی
pecuniary
U
پولی
moneyed
U
پولی
pockets
U
پولی
pocket
U
پولی
monetary
U
پولی
mercenaly
U
پولی
impecuniosity
U
بی پولی
venal
U
پولی
financial property
U
داراییهای پولی
polymyxin
U
پولی میکسین
polyethylene
U
پولی اتیلن
money orders
U
حواله پولی
polywag
U
پولی واگ
reconvert
U
پولی را مجدداتسعیرکردن
monetary incentive
U
مشوق پولی
financial inventory
U
ذخایر پولی
backing
U
پشتوانه پولی
grooved pulley
U
پولی شیاردار
financial property
U
اموال پولی
monetary inflation
U
تورم پولی
monetary deflation
U
انقباض پولی
monetary convention
U
اتحاد پولی
monetary control
U
نظارت پولی
monetary control
U
کنترل پولی
monetary base
U
پایه پولی
monetary base
U
مبنای پولی
monetary authorities
U
مقامات پولی
monetary assets
U
دارائیهای پولی
unit of currency
U
واحد پولی
monetary sector
U
بخش پولی
monetary policy
U
سیاست پولی
monetary expansion
U
توسعه پولی
monetary economy
U
اقتصاد پولی
monetary reserves
U
ذخائر پولی
tight money
U
کنترل پولی
monetary restriction
U
محدودیت پولی
monetary school
U
مکتب پولی
dealing for money
U
معاملات پولی
money illusion
U
خطای پولی
real
U
غیر پولی
monetary value
U
ارزش پولی
monetary instruments
U
ابزارهای پولی
money capital
U
سرمایه پولی
pecuniary liability
U
ضمانت پولی
money illusion
U
توهم پولی
monetary deflation
U
محدودیت پولی
money income
U
درامد پولی
money matters
U
امور پولی
money wage
U
مزد پولی
money order
U
حواله پولی
loose pulley
U
پولی هرزگرد
monetary unit
U
واحد پولی
pay patient
U
مریض پولی
monetary targets
U
اهداف پولی
monetary system
U
سیستم پولی
double column vertical boring mill
U
ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
echo
U
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoed
U
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoing
U
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoes
U
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
form
U
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
forms
U
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
formed
U
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
perfoliate
U
درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
averaging
U
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
trace
U
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
traces
U
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
traced
U
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
average
U
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaged
U
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averages
U
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
pecuniary externalities
U
پی امدهای خارجی پولی
it was a
U
خوب پولی بود
not for the world
<idiom>
U
دراعضای هیچ پولی
gold standard
U
نظام پولی طلا
down and out
<idiom>
U
هیچ پولی نداشتند
nonmonetary sector
U
بخش غیر پولی
gold currency system
U
نظام پولی طلا
money rate of interest
U
نرخ بهره پولی
deflation
U
انقباض پولی رکود
nonmonetary assets
U
دارائیهای غیر پولی
national money income
U
درامد ملی پولی
nonmonetarists
U
اقتصاددانان غیر پولی
he is pressed for money
U
از بی پولی در مضیقه است
finances
U
تامین هزینه پولی
financed
U
تامین هزینه پولی
nonmonetary income
U
درامد غیر پولی
rate of money wage
U
نرخ مزد پولی
prices
U
ارزش پولی کالا
finance
U
تامین هزینه پولی
price
U
ارزش پولی کالا
pure monetary policy
U
سیاست پولی خالص
hyperdeflation
U
انقباض پولی شدید
i owe some money to you
U
یک پولی به شما بدهکارم
poly vinil chloride
U
کلرور پولی وینیل
financing
U
تامین هزینه پولی
money well spent
<idiom>
U
پولی که هدر نرفته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com