Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 216 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
shipyard
U
محل کشتی سازی
shipyards
U
محل کشتی سازی
ship yard
U
محل کشتی سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
shipyard
U
کارخانه کشتی سازی
shipyard
U
کارخانه کشتی سازی کارخانجات دریایی قسمت تعمیر ناوها
shipyard
U
کارگاه کشتی سازی
shipyards
U
کارخانه کشتی سازی
shipyards
U
کارخانه کشتی سازی کارخانجات دریایی قسمت تعمیر ناوها
shipyards
U
کارگاه کشتی سازی
dockyard
U
کارخانه کشتی سازی
dockyard
U
کارگاه کشتی سازی shipyard : syn
dockyards
U
کارخانه کشتی سازی
dockyards
U
کارگاه کشتی سازی shipyard : syn
shipbuilding
U
کشتی سازی
ship building
U
کشتی سازی
ship yard
U
کارخانه کشتی سازی
Other Matches
topgallant
U
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
rectification
U
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
scuppers
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest
U
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
respondentia
U
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
carry ship
U
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse
U
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
supercargo
U
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
keel
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keels
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
gunroom
U
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
waterline
U
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
dan runner
U
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
embarkation
U
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
bill of health
U
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
U
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
U
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer
U
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
calculating
U
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
U
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
quarterdecks
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard
U
از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
U
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
ordnance plant
U
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger
U
الت کنگره سازی یادندانه سازی
free on boand
U
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
orthodromics
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium
U
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromy
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
pre-treatment
U
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
U
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
subjugation
U
مقهور سازی مطیع سازی
formularization
U
کوتاه سازی ضابطه سازی
ouster
U
بی بهره سازی محروم سازی
frustrations
U
خنثی سازی محروم سازی
irritancy
U
پوچ سازی باطل سازی
imagery
U
مجسمه سازی شبیه سازی
frustration
U
خنثی سازی محروم سازی
erasable
U
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saves
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
prows
U
کشتی عرشه کشتی
prow
U
کشتی عرشه کشتی
symmetrical compression
U
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
keelage
U
حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
sorted
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic
U
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
Indeo
U
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump
U
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
externals
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
light ship
U
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt
U
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
skeg
U
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag
U
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
bottom
U
کشتی
ship haven
U
یک کش کشتی
puppis
U
کشتی دم
ark
U
کشتی
collier
U
کشتی
foreship
U
سر کشتی
hulks
U
کشتی
afloat
U
در کشتی
carina
U
کشتی
on the water
U
در کشتی
on the sea
U
در کشتی
catch
U
کشتی کج
carinae
U
کشتی
flattest
U
پل کشتی
bilge
U
اب ته کشتی
wrestling
U
کشتی
deck
U
پل کشتی
decked
U
پل کشتی
decks
U
پل کشتی
boarded
U
کشتی
bottoms
U
کشتی
by water
U
با کشتی
board
U
کشتی
ships
U
کشتی
flat
U
پل کشتی
ship
کشتی
vessel
U
کشتی
on shipboard
U
در کشتی
vessels
U
کشتی
hulk
U
کشتی
aft
U
در پس کشتی
on board a ship
U
در کشتی
sail ho!
U
کشتی !کشتی !
argo
U
کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight
U
کشتی مس
in the hold
U
در انبار کشتی
the ship is in d.
U
کشتی در خطراست
wrecked
U
کشتی شکسته
seaway
U
مسیر کشتی
naval war
U
جنگ با کشتی
the enemy
U
کشتی دشمن
disembarks
U
از کشتی دراوردن
bosuns
U
افسر کشتی
the roll of a ship
U
غلت کشتی
sailing vessel
U
کشتی بادبانی
the rudder of a ship
U
سکان کشتی
battleship
U
کشتی جنگی
wrestlers
U
کشتی گیر
merchantman
U
کشتی بازرگانی
bo's'n
U
افسر کشتی
bulkheads
U
تیغه در کشتی
bulkhead
U
تیغه در کشتی
wrecks
U
کشتی شکستگی
the ship leaks
U
کشتی اب تو میدهد
bosun
U
افسر کشتی
the ship was wrecked
U
کشتی شکست
sailer
U
کشتی بادبانی
three point
U
فن 3 امتیازی کشتی
tonnage
U
فرفیت کشتی
merchantman
U
کشتی تجارتی
merchant ship
U
کشتی تجارتی
bos'n
U
افسر کشتی
tendering
U
کشتی مادر
patrol
U
کشتی اکتشافی
commondo ship
U
کشتی نیروبر
marker ship
U
کشتی نماینده
sea anchor
U
لنگر کشتی
privateer
U
کشتی مسلح
berthed
U
خوابگاه کشتی
berthing
U
خوابگاه کشتی
charters
U
اجاره کشتی
chartering
U
اجاره کشتی
berths
U
خوابگاه کشتی
berth
U
خوابگاه کشتی
patrolled
U
کشتی اکتشافی
patrolling
U
کشتی اکتشافی
wrack
U
کشتی شکستگی
war vessel
U
کشتی جنگی
screwpropeller
U
پروانه کشتی
cargoes
U
محموله کشتی
dock
U
تعمیرگاه کشتی
predial or prae
U
کشتی روستایی
war ship
U
کشتی جنگی
docked
U
تعمیرگاه کشتی
docks
U
تعمیرگاه کشتی
patrols
U
کشتی اکتشافی
troopship
U
کشتی سرباز بر
chartered
U
اجاره کشتی
towboat
U
کشتی یدک کش
topsldes
U
بادخوربدنه کشتی
sea fight
U
جنگ کشتی ها
coxswain
U
مباشر کشتی
to take ship
U
با کشتی بردن
matman
U
کشتی گیر
cuddy
U
اطاقک کشتی
cutwater
U
دماغه کشتی
sea gauge
U
اب نشین کشتی
imbark
U
در کشتی گذاشتن
cook house
U
اشپزخانه کشتی
training ship
U
کشتی اموزشی
steamboat
U
کشتی بخار
mate's receipt
U
رسیدکاپیتان کشتی
charter
U
اجاره کشتی
ice breaker
U
کشتی یخ شکن
tramp vessel
U
کشتی ازاد
doutful category
U
کشتی مشکوک
icebreaker
U
کشتی یخ شکن
tramp steamer
U
کشتی ازاد
tender
U
کشتی مادر
tendered
U
کشتی مادر
tenderest
U
کشتی مادر
battleships
U
کشتی جنگی
dredger
U
کشتی لایروب
shipload
U
بار کشتی
shipmaster
U
رئیس کشتی
masters
U
کاپیتان کشتی
shipowner
U
صاحب کشتی
mastered
U
کاپیتان کشتی
master
U
کاپیتان کشتی
disembark
U
از کشتی دراوردن
rhumb
U
خط سیر کشتی
shipowner
U
مالک کشتی
steamship
U
کشتی بخاری
tugs
U
کشتی یدک کش
tugging
U
کشتی یدک کش
dredgers
U
کشتی لایروب
shipboard
U
صحنه کشتی
tanker
U
کشتی نفت کش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com