English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (646 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
terminal U محل پیاده وسوار کردن بارها
terminals U محل پیاده وسوار کردن بارها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
transit area U منطقه ترانزیت یا پیاده وسوار کردن بار یا سوار کردن پرسنل
disembarkation U به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
cross loading U سر شکن کردن بارها
cross loading U مخلوط کردن بارها
detrain U از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
straps U باند پیچی یا تسمه کشی کردن بارها
strap U باند پیچی یا تسمه کشی کردن بارها
overhaul U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauls U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauled U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauling U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
interim overhaul U پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
grenadier U سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
many a time U بارها
on any number of occasions <adv.> U بارها
often U بارها
oft U بارها
oft [archaic, literary] <adv.> U بارها
often <adv.> U بارها
many times <adv.> U بارها
frequently <adv.> U بارها
a lot of times <adv.> U بارها
regularly [often] <adv.> U بارها
frequently U بارها
freuqently U بارها
oftentimes U بارها
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
load manifest U لیست بارها
repulsion of charges U نیروی دافعه بارها
I have visited Europe time and again. بارها اروپا را دیده ام.
secondary landing U منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
manifest U فهرست بارها لیست وسایل
manifesting U فهرست بارها لیست وسایل
manifests U فهرست بارها لیست وسایل
manifested U فهرست بارها لیست وسایل
roll up U پیاده کردن و یا جمع کردن تاسیسات یا وسایل در حال کار
overhauled U سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauling U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhaul U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauled U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauls U سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauling U سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhaul U سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauls U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
disassembly order U دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
disembark U پیاده کردن
set down U پیاده کردن
disembarked U پیاده کردن
disembarks U پیاده کردن
dismounting U پیاده کردن
dismounts U پیاده کردن
unset U پیاده کردن
disembarking U پیاده کردن
dismount U پیاده کردن
disassemble U پیاده کردن
dismantle U پیاده کردن
dismantles U پیاده کردن
demodulation U پیاده کردن
take down U پیاده کردن
dismantlement U پیاده کردن
dismantling U پیاده کردن
dismantled U پیاده کردن
pedestrianize U پیاده روی کردن
dismounting U پیاده کردن یا شدن
dismantle U پیاده کردن موتور
pad U پیاده سفر کردن
dismantles U پیاده کردن موتور
pedestrianises U پیاده روی کردن
pedestrianized U پیاده روی کردن
pedestrianizes U پیاده روی کردن
dismantled U پیاده کردن موتور
dismantling U پیاده کردن موتور
dismount U پیاده کردن یا شدن
disassembly U پیاده کردن موتور
pedestrianizing U پیاده روی کردن
pads U پیاده سفر کردن
setting out U پیاده کردن مسیر
setting out U پیاده کردن نقشه
pedestrianised U پیاده روی کردن
To implement a project. U طرحی را پیاده کردن
pedestrianising U پیاده روی کردن
dosmount command U فرمان پیاده کردن
staking U پیاده کردن مسیر
dismounts U پیاده کردن یا شدن
footing U قسمتی از پی ساختمان که بارها رامستقیما" به خاک منتقل میکند
salvaged U پیاده کردن کامل قطعات
disassembly order U روش پیاده کردن وسیله
walked U گردش کردن پیاده رفتن
dismantle U پیاده کردن قطعات مونتاژ
walks U گردش کردن پیاده رفتن
salvages U پیاده کردن کامل قطعات
salvaging U پیاده کردن کامل قطعات
removable U قابل سوار و پیاده کردن
dismount U پیاده کردن قطعات و وسایل
salvage U پیاده کردن کامل قطعات
dismantling U پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismounting U پیاده کردن قطعات و وسایل
walk U گردش کردن پیاده رفتن
dismantles U پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismounts U پیاده کردن قطعات و وسایل
dismantled U پیاده کردن قطعات مونتاژ
stowage plan U طرح بارگیری ناو یا هواپیمایا چیدن بارها در هواپیما یاناو
debarkation U تخلیه پیاده کردن یکانها یاتجهیزات
removal U از بین بردن برداشتن پیاده کردن
disassemble U پیاده کردن موتور اتومبیل جداکردن
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
overhauls U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauling U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
tramps U باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
overhaul U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauled U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
tramped U باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
ramp U محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
ramps U محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
peg out U کوبیدن میخ چوبی در زمین پیاده کردن
air landing U پیاده شدن از راه هوا هوانشست کردن
tramp U باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
administrative landing U پیاده کردن بار و مسافر به صورت اداری
take to pieces U پیاده کردن اجزاء ماشین یاکارخانه و مانند اینها
cannibalises U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalize U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizes U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizing U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalised U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalising U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalized U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
transfer loader U دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
doctrine U اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
doctrines U اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
station number U شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
unhorse U از اسب افتادن یا پیاده شدن اسب را از گاری یا درشگه باز کردن
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
ship to shore U حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
tractor group U گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
pignorate U پیاده
afoot U پیاده
walkway U پیاده رو
side walk U پیاده رو
infantry man U پیاده
pavements U پیاده رو
on of U پیاده
footer U پیاده رو
pedestrian bridge U پل پیاده رو
infantry U پیاده
foot bridge U پل پیاده رو
foot bank U پیاده رو
foot infantry U پیاده
sidewalks U پیاده رو
pedestrian U پیاده
foot slogger U پیاده
sidewalk U پیاده رو
walkways U پیاده رو
footway U پیاده رو
dismounted U پیاده
path U پیاده رو
ganway U پل پیاده رو
impledge U پیاده
walked U پیاده رو
pedestrians U پیاده
walk U پیاده رو
paths U پیاده رو
walks U پیاده رو
peripatetic U پیاده رو
footpath U پیاده رو
footpaths U پیاده رو
pavement U پیاده رو
pedestrianism U پیاده روی
turnable foot bridge U پل پیاده رو گردان
wayfarer U مسافر پیاده
wayfarers U مسافر پیاده
walkabouts U مسافرت پیاده
on foot U به صورت پیاده
to ride shanks's mare U پیاده رفتن
pawning U پیاده شطرنج
walkabout U گردش پیاده
walkabout U مسافرت پیاده
pignorate U پیاده شطرنج
on foot U پای پیاده
pawns U پیاده شطرنج
walkabouts U گردش پیاده
pawn U پیاده شطرنج
footbridges U پل پیاده روی
alight U پیاده شدن
to pad aroad U پیاده رفتن
to pad it U پیاده رفتن
to walk . To go on foot. U پیاده رفتن
to pad the hoof U پیاده رفتن
hike U پیاده روی
disembarked U پیاده شدن
hiked U پیاده روی
alights U پیاده شدن
hikes U پیاده روی
disembark U پیاده شدن
pad U دزد پیاده
alighted U پیاده شدن
disembarking U پیاده شدن
disembarks U پیاده شدن
alighting U پیاده شدن
footbridges U پل پیاده روها
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com