Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
staith
U
محل تخلیه کالا ازواگن وبارگیری ان در کشتی
staithe
U
محل تخلیه کالا ازواگن وبارگیری ان در کشتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
throughput capacity
U
فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
to discharge goods
U
کالا را تخلیه کردن
landed weight
U
وزن کالا هنگام تخلیه
landed terms
U
قیمت کالا به شرط تخلیه درمقصد
lift-off
U
تخلیه کشتی توسط جرثقیل
demurrage
U
خسارت تاخیر تخلیه کشتی
dockers
U
کارگری که کشتی رابارگیری و تخلیه میکند
docker
U
کارگری که کشتی رابارگیری و تخلیه میکند
traded
U
حمل کالا با کشتی
shipper
U
فرستنده کالا با کشتی
trade
U
حمل کالا با کشتی
slop chute
U
شیب تند عقب کشتی جهت تخلیه فاضل اب
stowage
U
حق انبارداری انبار کردن کالا در کشتی
plundrage
U
غارت کردن کالا ازعرشه کشتی
jettisoning
U
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisoned
U
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
shipments
U
ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
shipment
U
ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
jettisons
U
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
supercargo
U
مباشر کارهای بازرگانی وفروش کالا در کشتی
jettison
U
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
primage
U
اضافه کرایهای که به خاطر مراقبت در بارگیری و تخلیه به ناخدای کشتی داده میشود
lighter aboard ship
نحوه حمل سریع کالا که در آن دوبه و بار آن برروی کشتی قرار میگیرد
demurrage
U
بیکار و معطل نگهداشتن کشتی بیش از مدتی که جهت بارگیری یا تخلیه یا طی مسافت مبداء به مقصد لازم است
beach gear
U
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
cargo outturn message
U
پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
evacuation
U
تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
lighterage
U
هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
supporting goods
U
موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
cob web theorem
U
ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
transire
U
برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
department store
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department stores
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
interchanged
U
مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanges
U
مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanging
U
مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchange
U
مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
clearings
U
تخلیه محل تخلیه بیماران
clearing
U
تخلیه محل تخلیه بیماران
barter with someone
U
با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
topgallant
U
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
shelf life
U
مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
to barter
[to trade by barter]
U
دادوستد کالا با کالا کردن
say's law
U
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
cash on delivery
U
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
freightliner
U
شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
demand elasticity
U
درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
consignee
U
گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
c & f
U
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
scuppers
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia
U
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest
U
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
carry ship
U
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse
U
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
keel
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
dan runner
U
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
keels
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
embarkation
U
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
gunroom
U
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
supercargo
U
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
waterline
U
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
bill of health
U
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
U
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
U
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
aeromedical unit
U
یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
windjammer
U
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdecks
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard
U
از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
U
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
cargo outturn report
U
گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
free on boand
U
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
orthodromy
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium
U
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
prow
U
کشتی عرشه کشتی
prows
U
کشتی عرشه کشتی
exhausts
U
تخلیه
disembarkation
U
تخلیه
evacuation
U
تخلیه
unstuffing
U
تخلیه
unloading
U
تخلیه
exhaust
U
تخلیه
discharged
U
تخلیه
evacuates
U
تخلیه
LSD
U
تخلیه
evacuated
U
تخلیه
evacuate
U
تخلیه
discharges
U
تخلیه
discharge
U
تخلیه
depletion
U
تخلیه
emptying
U
تخلیه
stripping
U
تخلیه
evacuating
U
تخلیه
landing, storage, delivery
U
تخلیه
keelage
U
حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
disembarked
U
تخلیه کردن
evacuate
U
تخلیه کردن
to offload
U
تخلیه کردن
drain
U
تخلیه کردن
drained
U
تخلیه کردن
draining
U
تخلیه کردن
medical evacuation
U
تخلیه پزشکی
drains
U
تخلیه کردن
disembarking
U
تخلیه کردن
sluiceway
U
دهانه تخلیه
disembarks
U
تخلیه کردن
evacuating
U
تخلیه کردن
corona discharge
U
تخلیه کورونا
exhaust chute
U
ناودان تخلیه
corona discharge
U
تخلیه الکتریکی
corollary discharge
U
تخلیه تبعی
medical recovery
U
تخلیه پزشکی
site clearance
U
تخلیه کارگاه
cooling water discharge
U
تخلیه اب سرد
exhaust stroke
U
مرحله تخلیه
catharsis
U
تخلیه هیجانی
evacuates
U
تخلیه کردن
medical evacuation
U
تخلیه بیماران
evacuated
U
تخلیه کردن
point discharge
U
تخلیه نقطهای
bank sluice
U
دریچه تخلیه
quitting
U
تخلیه خانه
self maintained discharge
U
تخلیه ناوابسته
high rate discharge
U
تخلیه شدید
battlefield evacuation
U
تخلیه پزشکی
impulse discharge
U
تخلیه ضربهای
flaming discharge
U
تخلیه مشتعل
road clearance
U
تخلیه جاده
disembark
U
تخلیه کردن
roll on/roll off
U
بارگیری- تخلیه
rotary discharger
U
تخلیه گر گردان
tipper
U
تخلیه کننده
brush discharge
U
تخلیه جارویی
neural discharge
U
تخلیه عصبی
quit
U
تخلیه خانه
area evacuation
U
تخلیه منطقهای
chain of evacuation
U
سیستم تخلیه
coefficient of discharge
U
ضریب تخلیه
main discharge
U
تخلیه اصلی
non self maintained discharge
U
تخلیه وابسته
abreaction
U
تخلیه هیجانی
internal discharge
U
تخلیه داخلی
glow discharge
U
تخلیه تابناک
relief well
U
چاه تخلیه
surging discharge
U
تخلیه نوشی
glow discharge
U
تخلیه تابنده
air evacuation
U
تخلیه هوایی
residual discharge
U
تخلیه مانده
medical evacuation
U
تخلیه بهداری
blow off
U
شیر تخلیه
lightning discharge
U
تخلیه اتمسفری
discharge chute
U
سرسره تخلیه
discharge cock
U
شیر تخلیه
discharge conveyor
U
نوار تخلیه
roll-on/roll-off
U
بارگیری- تخلیه
discharge currect
U
جریان تخلیه
discharge end
U
سمت تخلیه
disembarkation
U
تخلیه کردن
drain cock
U
لوله تخلیه
discharge pressure
U
فشار تخلیه
depletion barrier
U
ناحیه تخلیه
depletion zone
U
ناحیه تخلیه
depletion layer
U
ناحیه تخلیه
debarkation net
U
تور تخلیه
discahrge pipe
U
لوله تخلیه
discharge end
U
محل تخلیه
discharge gate
U
دریچه تخلیه
drain plug
U
پیچ تخلیه
discharge velocity
U
سرعت تخلیه
electrical discharge
U
تخلیه برقی
discharge voltage
U
ولتاژ تخلیه
lightning discharge current
U
جریان تخلیه
discharger of a capacitor
U
تخلیه خازن
discharging berth
U
اسکله تخلیه
discharging wharf
U
اسکله تخلیه
discharge valve
U
سوپاپ تخلیه
discharge spout
U
ناودانه ی تخلیه
discharge head
U
ارتفاع تخلیه
discharge nozzle
U
فواره تخلیه
discharge of chips
U
تخلیه براده ها
depopulation
U
تخلیه جمعیت
discharge opening
U
راهگاه تخلیه
discharge opening
U
مجرای تخلیه
discharge recorder
U
تخلیه نگار
discharge resistance
U
مقاومت تخلیه
disruptive discharge
U
تخلیه جرقهای
ozone depletion
U
تخلیه اوزون
unloads
U
تخلیه کردن
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com