Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rallying point
U
محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
rallying points
U
محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rally
U
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rallies
U
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rallied
U
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
fixed pivot
U
محور ثابت چرخش یکانها نفر لولا برای گردش یکانها
marshalling
U
تجمع جمع شدن دور هم مجتمع شدن یکانها در عملیات اب خاکی
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
medical assemblage
U
مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
cone penetrometer
U
وسیله تعیین مقاومت خاک برای عبور و مرور خودروها
hard stand
U
بارانداز داخل فرودگاه محل پارک اسفالت شده برای خودروها
redesignate
U
اسم گذاری مجدد یکانها یاتغییر دادن شماره یکانها
parting shots
U
تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
parting shot
U
تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
sick call
U
تجمع برای رفتن به بهداری
switching
U
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
emergency complement
U
جدول تعدیل نیروی انسانی برای تکمیل یکانها
hookup
U
تجمع بعضی چیزها برای منظورخاصی
emergency establishment
U
تعدیل و تقسیم سربازان بین یکانها برای موارد اضطراری
standoff half
U
بازیگر میانی پشت خط تجمع برای دریافت توپ
unit categories
U
انواع مختلف یکانها یا انواع طبقات یکانها از نظر استعدادو سازمان و امادگی رزمی
benefiting
U
نمایش برای جمع اوری اعانه .
benefit
U
نمایش برای جمع اوری اعانه .
benefited
U
نمایش برای جمع اوری اعانه .
canvassed
U
برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
interview
U
مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
canvass
U
برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
canvassing
U
برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
interviewing
U
مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
interviewed
U
مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
interviews
U
مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
to give
U
پولی برای پیشکشی جمع اوری کردن
canvasses
U
برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
scrambling
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scramble
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambles
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambled
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
unit loading
U
بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
rest and recuperation
U
عقب بردن پرسنل برای استراحت و تجدید قوا
separation zone
U
منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
clandestine assembly area
U
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
find touch
U
بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
prospectus
U
شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
prospectuses
U
شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
tasking
U
سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
half area
U
محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
proteranthy
U
گل اوری قبل از برگ اوری
resupply
U
تجدید اماد تجدید تدارکات
wallow course
U
خندق ضدعفونی خودروها
servicing
U
سرویس کردن خودروها
traffic release
U
ساعت عبور ازاد خودروها
mutilation table
U
جدول راهنمای بارگیری خودروها
light line
U
خط خاموش کردن چراغ خودروها
alighting area
U
نقطه پیاده شدن خودروها به ساحل
truck head
U
سکوی نظامی یا بارانداز کنارایستگاه خودروها
world bank
U
بانک جهانی یا بانک بین المللی تجدید ابادانی و توسعه که هدفش کمک به کشورهای عضو برای رشداقتصادی از طرق مختلفه میباشد
regulating station
U
پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
pay as you go principle
U
اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
vehicle summary
U
فهرست پیاده شدن خودروها فهرست ترتیب و مشخصات خودروهای ستون
flows
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
troops
U
یکانها
following distance
U
فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
map compilation
U
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
movements
U
حرکات یکانها
line of retreat
U
خط بازگشت یکانها
rotation
U
تعویض یکانها
replacements
U
تعویض یکانها
servicae life
U
عمرخدمتی یکانها
replacement
U
تعویض یکانها
logistic route
U
امورلجستیکی یکانها
weapon troops
U
یکانها ادوات
despatched
U
اعزام یکانها
dispatches
U
اعزام یکانها
dispatched
U
اعزام یکانها
dispatch
U
اعزام یکانها
despatching
U
اعزام یکانها
reinforce
U
تقویت یکانها
incident
U
تصادم یکانها
incidents
U
تصادم یکانها
force structure
U
سازمان یکانها
reinforces
U
تقویت یکانها
keeping
U
ذخایر یکانها
system of units
U
دستگاه یکانها
despatches
U
اعزام یکانها
holdees
U
پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
separations
U
مستقل شدن یکانها
separation
U
مستقل شدن یکانها
administration
U
اداره امور یکانها
collective call sign
U
معرف مشترک یکانها
disband
U
منحل کردن یکانها
administrations
U
اداره امور یکانها
logistics
U
عمل تدارک یکانها
employment
U
به کار بردن یکانها
rendezvous area
U
نقطه الحاق یکانها
disband
U
انحلال رسمی یکانها
reception station
U
دفترسربازگیری و اعزام به یکانها
disbanding
U
منحل کردن یکانها
logistical
U
مربوط به اماد یکانها
disbanding
U
انحلال رسمی یکانها
disbands
U
منحل کردن یکانها
disbands
U
انحلال رسمی یکانها
redezvous
U
محل تلاقی یکانها
troop program
U
برنامه تشکیل یکانها
force development
U
برنامه تشکیل یکانها
relief in place
U
تعویض یکانها در محل
rotation
U
تعویض نوبتی یکانها یا افراد
chop
U
تعویض کنترل عملیاتی یکانها
detaches
U
زیرامر قرار دادن یکانها
interservice
U
بین یکانها در حین خدمت
redeployment
U
تغییر مکان دادن یکانها
disposition
U
استقرار یکانها و اماد درمنطقه
attachment
U
منتصب کردن یکانها انتصاب
detach
U
زیرامر قرار دادن یکانها
detaching
U
زیرامر قرار دادن یکانها
chopped
U
تعویض کنترل عملیاتی یکانها
fast shuttle
U
تغییرمکان سریع یکانها یا خودرو
force development
U
برنامه تامین یا بسیج یکانها
aggregation
U
تجمع
accumulations
U
تجمع
accumulation
U
تجمع
public meeting
U
تجمع
assembly
U
تجمع
forming up
U
تجمع
congestion
U
تجمع
associations
U
تجمع
association
U
تجمع
movement control
U
کنترل حرکات و نظارت برحرکت یکانها
tent striking
U
فرمان اماده حرکت شدن یکانها
fire restriction
U
محدود کردن اتش یا تیراندازی یکانها
common user items
U
اقلام مشترک المصرف بین یکانها
demand accommodation
U
تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
adjutant's call
U
احضار یکانها به منظور انجام تشریفات
debarkation
U
تخلیه پیاده کردن یکانها یاتجهیزات
traffic
U
تجمع مدافعان
rendezvous area
U
منطقه تجمع
collecting point
U
منطقه تجمع
swarmer
U
تجمع کننده
line official
U
داور خط تجمع
assembling area
U
منطقه تجمع
assembly area
U
منطقه تجمع
turout
U
تجمع پرسنل
trafficked
U
تجمع مدافعان
traffics
U
تجمع مدافعان
trafficking
U
تجمع مدافعان
furunculosis
U
تجمع چندکورک
hive
U
مرکز تجمع
accumulation point
U
نقطه تجمع
capital agglomeration
U
تجمع سرمایه
gap filler
U
یکان پوشاننده شکافها یارخنههای بین یکانها
troop test
U
ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
associations
U
تداعی معانی تجمع
line backer
U
مدافع پشتیبان خط تجمع
association
U
تداعی معانی تجمع
rallying point
U
محل تجمع مجدد
number forward
U
مهاجمان تک رو پشت خط تجمع
concentration camp
U
منطقه تجمع اسرا
concentration camps
U
منطقه تجمع اسرا
line backing
U
دفاع پشت خط تجمع
pigmentation
U
تجمع رنگدانه ها در بافتها
dust laden
U
تجمع گرد وغبار
unlawful assembly
U
تجمع غیر قانونی
rendezvous area
U
منطقه تجمع موقت
loose forward
U
مهاجم تک رو پشت خط تجمع
rallying points
U
محل تجمع مجدد
pipe the side
U
تجمع گارد احترام
coagulation
U
تجمع مواد در یک ناحیه
boat rendezvous area
U
منطقه تجمع قایقها
assembly
U
بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
dummy
U
گول زدن حریف در تجمع
hike
U
گرفتن توپ درشروع تجمع
bomb cemetery
U
محل تجمع بمبهای فاسد
hydrothorax
U
تجمع مایع در حفره جنب
pipe the side
U
فرمان تجمع گارد احترام
dummies
U
گول زدن حریف در تجمع
recall
U
دستور تجمع قوا دادن
recalled
U
دستور تجمع قوا دادن
hiked
U
گرفتن توپ درشروع تجمع
broken field
U
محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
sacking
U
حمله به مهاجم پشت خط تجمع
hiking
U
گرفتن توپ درشروع تجمع
hikes
U
گرفتن توپ درشروع تجمع
coil up
U
تجمع ستون در راحت باش
recalls
U
دستور تجمع قوا دادن
casual water
U
تجمع موقتی اب روی زمین
unit citation
U
جشن طبقه بندی یکانها از نظر عملیات یاامادگی رزمی
snaps
U
روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
huddling
U
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
riot
U
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
rioted
U
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
snap
U
روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
prisoner of war cage
U
محل تجمع اولیه اسرای جنگی
snapping
U
روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
convoy assembly port
U
بندر محل تجمع ستون موتوری
convoy assembly port
U
بندر محل تجمع کاروان دریایی
snapped
U
روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
rioting
U
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
riots
U
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
flares
U
پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
flare
U
پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
huddles
U
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com