English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cover point U محل بازیگر در نقطه معینی دور از توپزن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
spot pass U پاسی که بجای فرستادن به بازیگر به نقطه معینی فرستاده میشود
square leg U محل بازیگر در ردیف توپزن وکمی دور از او
designated hitter U بازیگر تعیین شده بعنوان توپزن بجای توپ انداز
standardises U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardising U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardize U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizing U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizes U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardised U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
send in U وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان
stacked U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
junctions U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point U نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
double footed U بازیگر چپ پا- راست پا بازیگر با هردو پا
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
pull up point U نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
triple point U نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
bearing U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point U نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
ti;me to go U زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision U خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism U شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
switching U مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
free drop U برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
zeroes U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
bucket U جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
buckets U جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
approach U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
load point U نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
approached U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approaches U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
azimuth U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
marks U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
mark U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
adjutantship U معینی
adjutancy U معینی معاونت
inbound U محصور در حدود معینی
stationed U درپست معینی گذاردن
ageless U بدون عمر معینی
stations U درپست معینی گذاردن
cost plus U بعلاوه سود معینی
he is at a loose end U کار معینی ندارد
station U درپست معینی گذاردن
pyramid spot U نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing point U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point U نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing points U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
head for U به سمت معینی در حرکت بودن
local option U اختیار تعیین محل معینی
standardizes U مطابق درجه معینی دراوردن
modelled U مطابق مدل معینی در اوردن
orb U بدور مدار معینی گشتن
model U مطابق مدل معینی در اوردن
modeled U مطابق مدل معینی در اوردن
emplace U در محل معینی قرار دادن
predecease U پیش ازواقعه معینی مردن
models U مطابق مدل معینی در اوردن
tonner U کامیون دارای فرفیت معینی
orbs U بدور مدار معینی گشتن
standardised U مطابق درجه معینی دراوردن
standardize U مطابق درجه معینی دراوردن
standardises U مطابق درجه معینی دراوردن
standardising U مطابق درجه معینی دراوردن
standardizing U مطابق درجه معینی دراوردن
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
backstop U توپزن
batsman U توپزن
batsmen U توپزن
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
term insurance U بیمه در موردمخاطره برای مدت معینی
calibrated U تحت قاعده واصول معینی دراوردن
calibrate U تحت قاعده واصول معینی دراوردن
protraction U نقشه کشی طبق مقیاس معینی
calibrates U تحت قاعده واصول معینی دراوردن
calibrating U تحت قاعده واصول معینی دراوردن
cover drive U ضربه در سمت نیمه معینی اززمین
tonner U کشتی دارای تعداد معینی فرفیت
controlling U توپزن دقیق
control U توپزن دقیق
baulking U خطای توپزن
batteries U توپزن و توپگیر
baulks U خطای توپزن
banjo hitter U توپزن ضعیف
battery U توپزن و توپگیر
baulked U خطای توپزن
controls U توپزن دقیق
stonewaller U توپزن تدافعی
balks U خطای توپزن
balked U خطای توپزن
balk U خطای توپزن
balking U خطای توپزن
section hand U کارگرعضو دسته معینی ازکارگران راه اهن
blood counts U شمارش تعداد گویچههای خون در حجم معینی
dimension stock U چوب سختی که به ابعاد معینی تبدیل شده
blood count U شمارش تعداد گویچههای خون در حجم معینی
the U حرف تعریف برای چیز یاشخص معینی
capias U حکم یا امریه دائر بر توقیف شخص معینی
off break U کسب امتیاز معینی در ضربه به سمت راست
catcher U توپگیر پشت سر توپزن
ducks U اخراج توپزن بی امتیاز
count U تعداد امتیاز توپزن
duckings U اخراج توپزن بی امتیاز
counting U تعداد امتیاز توپزن
counted U تعداد امتیاز توپزن
ducked U اخراج توپزن بی امتیاز
duck U اخراج توپزن بی امتیاز
counts U تعداد امتیاز توپزن
dismissing U سوزاندن توپزن و اخراج او
doubled U توپزن 0001امتیازی فصل
fine leg U محل پشت سر توپزن
doubled up U توپزن 0001امتیازی فصل
ground U محل ایستادن توپزن
on drive U ضربه بسمت توپزن
dismisses U سوزاندن توپزن و اخراج او
take a wicket U سوزاندن توپزن کریکت
stump U سوزاندن توپزن کریکت
stumped U سوزاندن توپزن کریکت
double U توپزن 0001امتیازی فصل
defense U دفاع توپزن از میله ها
stumping U سوزاندن توپزن کریکت
stumps U سوزاندن توپزن کریکت
dismiss U سوزاندن توپزن و اخراج او
stage set U تنظیم صحنه برای ایفای نقش معینی از نمایش
camporee U اجتماع پسران ودختران پیش اهنگ از ناحیه معینی
phonotypy U چاپ با حروفی که هرکدام نماینده یک صدای معینی است
forty one billiard U بیلیارد کیسه دار که هربازیگر شماره معینی دارد
time zones U منطقه جغرافیایی دارای ساعت یا نصف النهار معینی
time zone U منطقه جغرافیایی دارای ساعت یا نصف النهار معینی
linebreeding U پرورش نژاد انسان یا حیوان درجهت یا هدف معینی
night-watchman U توپزن پایان مسابقه کریکت
night-watchmen U توپزن پایان مسابقه کریکت
down U میله افتاده واخراج توپزن
complete game U یک بازی کامل از طرف توپزن
out of one's ground U تجاوز توپزن از محل ایستادن
handle the ball U دست زدن توپزن به توپ
beanball U توپی که هدف ان سر توپزن باشد
blooper U پرتاب اهسته توپ به توپزن
leg hit U ضربه بسمت محدوده توپزن
ball U توپ دور از دسترس توپزن
night watchman U توپزن پایان مسابقه کریکت
humidistat U اسبابی برای تنظیم ونگاهداری درجه رطوبت درحد معینی
an impersonal verb U فعلی که فاعل معینی ندارد و جز سوم شخص مفرد است
precarious U عاریهای بسته بمیل دیگری مشروط بشرایط معینی مشکوک
skittle U سوزاندن چند توپزن به اسانی پشت سر هم
silliest U بیش از حد نزدیک بودن توپگیربه توپزن
coacher U یک از دو نفر توپزن تیم بیس بال
silly U بیش از حد نزدیک بودن توپگیربه توپزن
half century U 05 امتیاز یا بیشتر توپزن درمسابقه کریکت
sillier U بیش از حد نزدیک بودن توپگیربه توپزن
cleanup U توپزن چهارم که معمولا قوی است
comebacker U ضربه توپ زمینی بطرف توپزن
third man U محل توپگیر دور از توپزن کریکت
beans U ضربه زدن به سر توپزن باپرتاب توپ
bean U ضربه زدن به سر توپزن باپرتاب توپ
throw out U سوزاندن توپزن با ضربه به میلههای کریکت
opener U هر کدام از دو توپزن اول بازی کریکت
dig in U جای پاکندن درزمین ازطرف توپزن
fine U ضربه توپزن به پشت منطقه خود
fined U ضربه توپزن به پشت منطقه خود
finest U ضربه توپزن به پشت منطقه خود
yorked U توپزن سوخته و اخراج شده کریکت
punctuation marks U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point U نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation mark U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
send down U پرتاب کردن توپ بسوی میله توپزن
late cut U ضربهای که توپ را به منطقه پشت توپزن می فرستد
bowled U باختن توپزن در نتیجه انداختن میله افقی
long off U موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
castles U میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
castle U میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
inswinger U توپی که در هوا با انحنا به سوی توپزن می اید
take guard U وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
leg glance U ضربهای که توپ را مستقیما"به پشت توپزن می فرستد
leg side U قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپزن
isallobar U خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
packets U گروه مشابهی که از نظراموزش و تخصص برای ماموریت معینی انتخاب شده باشند
isallobaric U خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
packet U گروه مشابهی که از نظراموزش و تخصص برای ماموریت معینی انتخاب شده باشند
off spin U چرخش توپ که تغییر سمت نزدیک توپزن میدهد
steal U از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز
innings U نوبت هر توپزن تا اخراج او مدتی که یک تیم توپ می زند
steals U از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز
called strick U پرتابی که از منطقه توپزن می گذرد ولی ضربه نمیخورد
leg break U بلند شدن توپ از سمت توپزن بطرف میله
leg theory U روش تهاجمی محاصره کردن توپزن در سمت محدوده او
brush back U پرتاب توپ از بالا برای عقب راندن توپزن
long hop U توپی که دور از دسترس توپزن از زمین بلند میشود
leg before wicket U حرکت غیرمجاز توپزن در سدکردن راه توپ با پا یا بدن
pitches U بلند شدن توپ از زمین پیش از رسیدن به توپزن
pitch U بلند شدن توپ از زمین پیش از رسیدن به توپزن
long on U موضه گرفتن در جلو توپزن ودور از او در طرف دیگر
popping crease U خط 8 متری در طرفین میله که محدوده جلویی توپزن است
point-to-point connection U اتصال نقطه به نقطه
point to point network U شبکه نقطه به نقطه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com