Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
contact
U
محل اتصال تماس گرفتن
contacted
U
محل اتصال تماس گرفتن
contacting
U
محل اتصال تماس گرفتن
contacts
U
محل اتصال تماس گرفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
contact
U
قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
contacted
U
قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
contacting
U
قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
contacts
U
قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
Other Matches
get in touch with someone
<idiom>
U
باکسی تماس گرفتن
edge
U
اتصال طولانی که حاوی اتصالات فلزی است و اجازه تماس الکتریکی به کارت لبه میدهد
edges
U
اتصال طولانی که حاوی اتصالات فلزی است و اجازه تماس الکتریکی به کارت لبه میدهد
series
U
4 تماس پی در پی با زمین که باعث گرفتن امتیاز 01 یاردپیشروی میشود
block the plate
U
موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
skims
U
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skimmed
U
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skim
U
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
edges
U
تخته مدار چاپ شده که چندین نقط ه تماس روی لبه اش دارد که باعث وارد شده آن در لبه اتصال میشود
edge
U
تخته مدار چاپ شده که چندین نقط ه تماس روی لبه اش دارد که باعث وارد شده آن در لبه اتصال میشود
de bounce
U
جلوگیری از تماس با یک کلید که باعث چندین تماس میشود
touches
U
دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
touch
U
دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
male connector
U
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
Thanks for calling back.
U
با تشکر برای تماس.
[به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
contact point
U
وسیله تماس نقطه اخذ تماس
ring
U
سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
amplifying report
U
گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
originating
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
layers
U
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layer
U
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patch
U
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patches
U
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
PPP
U
پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
connector
U
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fiber
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibre
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
contacts
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings
U
سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector
U
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
linkage
U
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivels
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivelled
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkages
U
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
drawbar
U
بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
swivel
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
RJ connector
U
نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
slip road
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
ramps
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
lead
U
قطب اتصال سیم اتصال
leads
U
قطب اتصال سیم اتصال
ramp
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
terminals
U
محل اتصال پیچ اتصال
cascade connection
U
اتصال کاسکاد اتصال پلهای
terminal
U
محل اتصال پیچ اتصال
T connector
U
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
interfaces
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
tangency
U
تماس
contingence
U
تماس
contact
U
تماس
contacted
U
تماس
ding
U
تماس
contacting
U
تماس
tangents
U
تماس
impact
U
تماس
taction
U
تماس
impacts
U
تماس
impinging
U
تماس
line of contact
U
خط تماس
tangent
U
تماس
contacts
U
تماس
contact line
U
خط تماس
subscriber's line
U
اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
to take medical advice
U
دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
contact flange
U
فلانژ تماس
zone of contact
U
ناحیه تماس
point contact
U
تماس نقطهای
finishes
U
تماس انتهایی
skimmed
U
تماس اندک
point of contact
U
نقطه تماس
tuch
U
تماس دادن با
skim
U
تماس اندک
line to line fault
U
تماس خطوط
interactional points
U
نقاط تماس
going on
U
نزدیکی تماس
movement to contact
U
حرکت به تماس
to be in contact
U
تماس داشتن
Keep in touch!
<idiom>
در تماس باش!
skims
U
تماس اندک
to be in rapport
U
تماس داشتن
to bring into contact
U
تماس دادن
finish
U
تماس انتهایی
shock hazard
U
خطر تماس
contact point
U
قطب تماس
contact area
U
منطقه تماس
angle of contact
U
زاویه تماس
contact ratio
U
نسبت تماس
contact diameter
U
قطر تماس
contact lost
U
تماس قطع شد
contact party
U
گروه تماس
contact patrol
U
گشتی تماس
contact pressure
U
فشار تماس
contact angle
U
زاویه تماس
area contact
U
سطح تماس
contiguity
U
برخورد تماس
contact surface
U
سطح تماس
contact area
U
سطح تماس
corps a corps
U
تماس بدنی
communicator
U
شخص در تماس
to keep in touch with any one
U
باکسی تماس داشتن
galvanism
U
تماس برق بابدن
grazing point
U
نقطه تماس با مانع
contact print
U
چاپ به طریقه تماس
contact report
U
گزارش اخذ تماس
action on the blade
U
تماس با شمشیر حریف
break off
U
قطع تماس با دشمن
contacting
U
تماس یافتن تماسی
telebrief
U
تماس مستقیم تلفنی
osculation
U
تماس اشتراک صفات
osculatory
U
وابسته به بوسه یا تماس
contact
U
تماس یافتن تماسی
contacts
U
تماس یافتن تماسی
synapse
U
محل تماس دوعصب
contact backlash
U
دنده کور تماس
contact behavior
U
رفتار تماس جویانه
contact fire
U
انفجار در اثر تماس
tuch
U
سر زدن تماس داشتن
flattest
U
تماس دو لبه اسکیت
phoned
U
پاسخ به تماس در تلفن
phone
U
پاسخ به تماس در تلفن
phones
U
پاسخ به تماس در تلفن
phoning
U
پاسخ به تماس در تلفن
flat
U
تماس دو لبه اسکیت
touch sensitive tablet
U
تابلو حساس به تماس
movement to contact
U
حرکت به اخذ تماس
youch sensitive screen
U
صفحه حساس به تماس
contacted
U
تماس یافتن تماسی
look in on
<idiom>
U
تماس حاصل کردن
touch sensitive panel
U
صفحه حساس به تماس
touch panel
U
صفحه حساس به تماس
callers
U
شخصی که تقاضای تماس دارد
engagements
U
تماس دو تیفه شمشیر درگارد
osculate
U
تماس نزدیک حاصل کردن
engagement
U
تماس دو تیفه شمشیر درگارد
ground
U
تماس دادن توپ با زمین
faded
U
تماس باهدف از بین رفت
contact with the net
U
خطای تماس با تور والیبال
To establish( make) contact.
U
تماس دایر ( برقرار ) کردن
caller
U
شخصی که تقاضای تماس دارد
advance to contact
U
پیشروی برای اخذ تماس
contact fire
U
انفجارمین در اثر تماس با کشتی
contact report
U
گزارش تماس با هواپیمای دشمن
brushes
U
تماس حاصل کردن واهسته گذشتن
brush
U
تماس حاصل کردن واهسته گذشتن
touches
U
تماس برقرار کردن با چیزی با انگشتان
physical
U
مربوط به استفاده از تماس یاخشونت بدنی
whoosh
U
صدای تماس جسم سریع با هوا
Where can I contact Mr …. ?
U
کجا می شود با آقای ….تماس گرفت ؟
whooshes
U
صدای تماس جسم سریع با هوا
whooshing
U
صدای تماس جسم سریع با هوا
lose track of
<idiom>
U
ازدست دادن تماس باکسی یاچیزی
You can call me at ...
[phone no.]
<idiom>
U
شما می توانید با من با شماره ... تماس بگیرید.
touch
U
تماس برقرار کردن با چیزی با انگشتان
whooshed
U
صدای تماس جسم سریع با هوا
ground stroke
U
ضربه پس از تماس توپ تنیس با زمین
clam
U
بچنگال گرفتن محکم گرفتن
calebrate
U
جشن گرفتن عید گرفتن
grips
U
طرز گرفتن وسیله گرفتن
take in
<idiom>
U
زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
slag
U
کفه گرفتن تفاله گرفتن
gripping
U
طرز گرفتن وسیله گرفتن
grip
U
طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripped
U
طرز گرفتن وسیله گرفتن
clams
U
بچنگال گرفتن محکم گرفتن
to seal up
U
درز گرفتن کاغذ گرفتن
If there is a reason for complaint, please contact ...
U
اگر شکایتی دارید، لطفا با ... تماس بگیرید.
punt
U
توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
punts
U
توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
contacted
U
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
split lean
U
پا باز نشسته و تماس سینه ژیمناست با زمین
punted
U
توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
contacts
U
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
We finally succeed in making a radio contact.
U
عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
full pitch
U
پرتاب به سوی میله بدون تماس با زمین
split the uprights
U
امتیاز ضربه با پا را پس ازامتیاز تماس بدست اوردن
contact
U
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
footprint
U
قسمتی از سطح لاستیک که بامسیر تماس دارد
footprints
U
قسمتی از سطح لاستیک که بامسیر تماس دارد
first down
U
اولین تماس با زمین پیشروی 09 متری با 4تماس
contacting
U
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
full toss
U
پرتاب به سوی میله بدون تماس با زمین
negotiation
U
تماس ها مذاکرات و تماسهای بین دولتها به عناوین مختلف
googly
U
توپ پیچدار که در تماس بازمین از توپدار دور میشود
negotiations
U
تماس ها مذاکرات و تماسهای بین دولتها به عناوین مختلف
memiscus
U
زاویه تماس بین سطح مایع وجدار فرف
stalder circle
U
چرخش کامل بدورمیله بدون تماس پاها بامیله
opposition
U
حرکت شمشیرباز ضمن تماس با شمشیر حریف تقابل
interrogator responder
U
دستگاه تماس یا مکالمه سیستم شناسایی دشمن وخودی
bounce
U
جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
bounces
U
جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
ground zero
U
محل تماس گوی اتشین بمب اتمی با زمین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com