English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 163 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
breech U محفظه کولاس
breech recess U محفظه کولاس
breech ring U محفظه کولاس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
multi chamber U نوعی محفظه احتراق درموتورهای توربین که در ان محفظه ها دورتادورقرارگرفته اند
buffer chamber U جان لوله محفظه ضربت گیر محفظه دافع
torch pot [محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
ullage U فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
breech U کولاس
breech block U کولاس
horizontal loading U کولاس افقی
wedge U گاوه کولاس
wedged U گاوه کولاس
gunners U کولاس دار
gunner U کولاس دار
gas check pad U بالشتک کولاس
wedging U گاوه کولاس
operating handle U دستگیره کولاس
breech block U گاوه کولاس
breech block carrier U حامل کولاس
breechblock tray U سینی کولاس
horizontal wedge U کولاس افقی
breech mechanism U دستگاه کولاس
salvo latch U چفت کولاس
breech mechanism U مکانیسم کولاس
breech ring U حلقه کولاس
wedges U گاوه کولاس
breech boresight U صفحه محوریابی کولاس
wedge U اسکنه کولاس قائم
operating lever U دستگیره عامل کولاس
wedging U اسکنه کولاس قائم
salvo latch U چفت دستگیره کولاس
wedged U اسکنه کولاس قائم
stepped thread U کولاس پیچی ناقص
stepped thread U پیچ ناقص کولاس
wedges U اسکنه کولاس قائم
breech head U پیشانی جنگی گلنگدن یا کولاس
sliding wedge U تیغه متحرک کولاس گاوهای افقی
clearing block U قطعه ممانعت از بسته شدن کولاس
spanning tray U سینی پر کن گلوله در توپهای کولاس دار
breech U جان لوله قسمت پیچ کولاس
crankcase upper half U قسمت فوقانی محفظه لنگ محفظه لنگ فوقانی
containers U محفظه
container U محفظه
chambers U محفظه
encasement U محفظه
enclosure U محفظه
enclosures U محفظه
cavity U محفظه
chamber U محفظه
incasement U محفظه
housing U محفظه
cavities U محفظه
lacuna U محفظه
guard assembly U محفظه
envelopes U محفظه
envelope U محفظه
starting chamber U محفظه استارت
combustion area U محفظه احتراق
system unit U محفظه سیستم
resonating cavity U محفظه تشدید
primer pouch U محفظه چاشنی
combustion chamber U محفظه احتراق
combustor U محفظه احتراق
circular cell U محفظه گرد
computer enclosure U محفظه کامپیوتر
card cage U محفظه کارت
oil pan U محفظه کارتر
ootheca U محفظه تخم
intake chamber U محفظه ورودی
mould cavity U محفظه قالب
air chamber U محفظه هوا
shield U محفظه سپرشدن
cases U فرف محفظه
potpourris U محفظه عطر
gas chamber U محفظه باروت
case U فرف محفظه
incubator U محفظه رشد
incubators U محفظه رشد
gas chambers U محفظه باروت
potpourri U محفظه عطر
shields U محفظه سپرشدن
pinches U پایه محفظه
pinch U پایه محفظه
gas port U محفظه عبور گاز
gasholders U محفظه نگاهداری گاز
floppy disk case U محفظه فلاپی دیسک
gas chamber U محفظه اعدام با گاز
canister U محفظه گلوله افشان
reaction chamber U محفظه فعل و انفعال
gas chambers U محفظه اعدام با گاز
canisters U محفظه گلوله افشان
breech chamber U محفظه خرج انفجار
chamber furnace U کوره محفظه دار
reliquary U محفظه عتیقه باقیمانده
reliquaries U محفظه عتیقه باقیمانده
low pressure casing U محفظه ی فشار ضعیف
caisson U [محفظه یا صندوق زیرآبی]
disk unit enclosure U محفظه واحد دیسک
hopper U محفظه خوراک دستگاه
gasholder U محفظه نگاهداری گاز
crankcase U محفظه میل لنگ
carter U محفظه میل لنگ
acoustical sound enclosure U محفظه عایق صوتی
to tip something into a container [British E] U چیزی را در محفظه ای ریختن
hoppers U محفظه خوراک دستگاه
cavities U سوراخ حفره یا محفظه قالب
cavity U سوراخ حفره یا محفظه قالب
ignitor U محفظه حامل باروت اشتعال
dewar U محفظه عایق حرارتی با دوجداره
burner cans U محفظه احتراق موتورهای توربینی
can annular U محفظه احتراق حلقوی شکل
cannular U محفظه احتراق حلقوی شکل
houses U قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
housed U قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
house U قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
rhumbatron U نوع متداول محفظه تشدید
crankcase supercharger U سوپرشارژر محفظه میل لنگ
Thermos U قمقمه محفظه یافرف عهایق حرارت
Thermoses U قمقمه محفظه یافرف عهایق حرارت
cartridge U جعبه پلاستیکی که محفظه جوهر است
vault storage U محفظه یا انبار ضد حریق وبتون ارمه
time capsule U محفظه محتوی اثار تاریخی وفرهنگی
crankcase explusion U سرو صدای داخل محفظه لنگ
ccd U محفظه هایی برای ذخیره داده
cartridges U جعبه پلاستیکی که محفظه جوهر است
flooder U غرق کننده محفظه مین زیرابی
crankcase bottom o.lower half U قسمت تحتانی محفظه لنگ کف کارتر
crankcase U محفظه کارتر پوسته میل لنگ
panel U بخش مسط ح محفظه با قط عات کنترل و سوکت
to break into something U از محفظه ای [با زور وارد شدن و] دزدی کردن
panels U بخش مسط ح محفظه با قط عات کنترل و سوکت
equipment bay U محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
burner compartment U قسمتی از روپوش موتور که روی محفظه احتراق قرارگرفته است
interior label U بجای اینکه برچسب خارجی یا فیزیکی روی محفظه باشد
operating lever U اهرم عامل اهرم کولاس
cartridges U محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
cartridge U محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
toner U محفظه پلاستیکی برای تونر پودری که در چاپگر لیزری استفاده میشود
charactristic lenght U نسبت حجم محفظه احتراق به مساحت دهانه ورودی موتوردر راکت
residence time U مدت زمانیکه قطرات کوچک سوخت در محفظه احتراق توربین گاز میمانند
vapor pressure U فشار مولکولهای بخار روی دیواره فرف یا محفظه برابر فشارهای جزئی یا سهمی
multipropellant U سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
plenum chamber U محفظه اب بندی شده درتوربینهای گاز که سبب ملایم کردن و گرفتن نوسانات جریان هوا میگردد
carbon tracking U باقیمانده بسیار ناچیز کربن که در اثر تخلیه الکتریکی درداخل دینام دلکو یا محفظه شمع باقی میماند
helmzhold resonator U محفظه توخالی که تنها با یک سوراخ کوچک به محیط خارج مرتبط است و در ازای فرکانس معینی به تشدید درمی اید
igniting U اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
ignites U اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
ignite U اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
ignited U اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
electrostatic U محفظه فلزی که با ماده حساس پوشیده شده است . و متصل به زمین است که آن را از واسط ها حفظ میکند
slave U محفظه داده که داده را از باس اصلی می گیرد
slaves U محفظه داده که داده را از باس اصلی می گیرد
slaved U محفظه داده که داده را از باس اصلی می گیرد
slaving U محفظه داده که داده را از باس اصلی می گیرد
coriolis effect U پاسخهای فیزیولوژیکی شخصی که داخل یک محفظه در حال دوران در هر جهت بجز جهت موازی با محورهادرحال حرکت است
conex U محفظه حمل بار اطاق بار
chip U وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
chips U وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
containers U جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
container U جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
cards U کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
card U کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com