Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cartridge
U
محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
cartridges
U
محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
torch pot
[محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
quails
U
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quail
U
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
ullage
U
فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
boost rocket
U
موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
charge
U
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
charges
U
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
thickened fuel
U
سوخت جامد
solid fuel
U
سوخت جامد
solid propellant
U
سوخت جامد
restrictor
U
لایهای از سوخت جامد فاقداکسیدان
restricted propellant
U
سوخت جامد که تنها قسمتی از سطح ان در معرض احتراق قرار دارد
volumetric loading/density
U
خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
regression rate
U
سرعت خطی سوختن دانههای سوخت جامد در امتداد عمودبر سطح در نقطه موردنظر
refire time
U
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
combustion starter
U
مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
rocketeer
U
هدایت کننده پرتابه یا موشک دانشمند پرتابه شناس
residence time
U
مدت زمانیکه قطرات کوچک سوخت در محفظه احتراق توربین گاز میمانند
rocket
[missile with thrust propulsion]
U
موشک
[پرتابه]
[پرتابه با پیشرانش عقب نشینی]
multipropellant
U
سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
check point
U
نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
coanda effect
U
گرایش سیال برای چسبیدن به سطح جامد
ccd
U
محفظه هایی برای ذخیره داده
auto ignition
U
خودسوزی
portable
U
پرتابل
cure time
U
زمان لازم برای جامد شدن کامل رزین
multi chamber
U
نوعی محفظه احتراق درموتورهای توربین که در ان محفظه ها دورتادورقرارگرفته اند
buffer chamber
U
جان لوله محفظه ضربت گیر محفظه دافع
toner
U
محفظه پلاستیکی برای تونر پودری که در چاپگر لیزری استفاده میشود
burner
U
وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا
burners
U
وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا
bingo
U
علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
into plane service
U
تدارک سوخت و وسایل برای هواپیماها طبق قرارداد
best power mixture
U
نسبت متناسب مخلوط سوخت و هوا برای حصول حداکثرقدرت
wet wing
U
بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
free throw
U
پرتاب بدون مانع برای یار
brake specific fuel consumption
U
مقدار سوخت مصرف شده درواحد زمان برای تولید واحدقدرت
central refueling provisions
U
سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
brush back
U
پرتاب توپ از بالا برای عقب راندن توپزن
damping vane
U
پرهای در فلومتر سوخت برای کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جریان متلاطم
cruise control
U
کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
air metering force
U
نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
bipropellant
U
سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده
state chicken
U
در رهگیری هوایی یعنی سوخت من در حال تمام شدن است بایستی برای تجدیدسوخت برگردم
blockhouse
U
ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل
chips
U
وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
chip
U
وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
run-up
[start-up]
U
نزدیکی به مکان شروع با دویدن
[برای جهش یا پرتاب کردن]
[ورزش]
fly casting
U
مسابقه پرتاب طعمه مصنوعی بدون قلاب برای سنجش دقت
atomisers
U
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizer
U
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizers
U
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
wobble pump
U
پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
cartridge actuated device
U
وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
retarding
U
درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
retard
U
درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
retards
U
درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
state tiger
U
در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
one and one
U
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one plus one
U
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
free drop
U
پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
delivery groups
U
مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
staging area
U
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
missiles
U
پرتابه
rocket
U
پرتابه
rockets
U
پرتابه
rocketing
U
پرتابه
projectile
U
پرتابه
rocketed
U
پرتابه
ballistic missile
U
پرتابه
ballistic missiles
U
پرتابه
missile
U
پرتابه
pentathlons
U
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlon
U
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
diesel ramjet
U
موتور رم جت که سرعت ان به حدی است که گرمای حاصل از تراکم هوای داخل ان برای احتراق سوخت کافی است
throw
U
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throwing
U
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throws
U
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
ballistics
U
مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
shot
U
رسایی پرتابه
ogive
U
پرتابه یا موشک
trajectories
U
مسیر پرتابه
trajectory
U
مسیر پرتابه
antimissile missile
U
پاد پرتابه
shots
U
رسایی پرتابه
ballistics
U
پرتابه شناسی
rocket ship
U
موشک یا پرتابه فضا پیما
set up
U
مشخص کردن یا مقدار دهی اولیه کردن یا شروع یک برنامه کاربردی یاسیستم
true convergence
U
سیستم کنترل جغرافیایی یاسیستم مختصات جغرافیایی تقارب حقیقی نصف النهارات
circular dispersion
U
قطر کوچکترین دایرهای که 57% پرتابه ها به ان برخورد میکنند
lacrosse
U
بازی بین دو تیم 01نفره مردان 21 نفره مردان با چوب دراز توردار کیسه مانند برای گرفتن و پرتاب گوی
rockoon
U
پرتابه یا موشک کوچکی که بوسیله بالون درارتفاع زیادمنفجر شود
command ejection
U
پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
tips
U
باکهای خارجی سوخت باکهای بیرونی سوخت
crankcase upper half
U
قسمت فوقانی محفظه لنگ محفظه لنگ فوقانی
provisional ball
U
گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
enhancements
U
توسعه سخت افزاری و نرم افزاری تکمیل کردن یا به روز در اوردن یک کامپیوتر یاسیستم نرم افزاری
goldie
U
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
heavyset
U
جامد
massy
U
جامد
exanimate
U
جامد
solids
U
جامد
solid
U
جامد
rigid
U
جامد
robustly
U
جامد یا
illiquid
U
جامد
robust
U
جامد یا
inorganic
U
جامد
solidifies
U
جامد کردن
solidify
U
جامد کردن
solidified
U
جامد کردن
concretion
U
جامد شدن
solidification
U
تبدیل به جامد
monohydrate
U
جامد تک ابه
monoatomic solid
U
جامد تک اتمی
sediment discharge
U
بده جامد
discharge of solids
U
بده جامد
solidifying
U
جامد کردن
semisolid
U
نیمه جامد
insensitive
U
جامد کساد
insensitivity
U
جامد کساد
soild solution
U
محلول جامد
solid state
U
حالت جامد
crystalin solid
U
جامد متبلور
paraffin wax
U
پارافین جامد
soild state
U
حالت جامد
solidly
U
بطور جامد
solid solution
U
محلول جامد
muzzle energy
U
انرژی جنبشی پرتابه درلحظه خروج از دهانه که نسبت به دهانه اندازه گیری میشود
solidified
U
جامد کردن یا شدن
substitutional solid solution
U
محلول جامد جانشینی
adamant
U
جسم جامد و سخت
adamantly
U
جسم جامد و سخت
solid state circuitry
U
مدارات حالت جامد
precipitate electrode
U
الکترود حالت جامد
solid state cartridge
U
کارتریج حالت جامد
gas solid chromatography
U
کروماتوگرافی گاز- جامد
solid state diffusion
U
پخش حالت جامد
exploded view
U
شرحی از یک ساختمان جامد
solids press down
U
اجسام جامد سوی
solid state component
U
مولفهء حالت جامد
solid
U
ماده جامد سفت
concretely
U
بطور محکم یا جامد
soild state electrode
U
الکترود حالت جامد
solid support
U
تکیه گاه جامد
solids
U
ماده جامد سفت
solidifying
U
جامد کردن یا شدن
solidify
U
جامد کردن یا شدن
solidifies
U
جامد کردن یا شدن
solid state physics
U
فیزیک حالت جامد
solid state device
U
دستگاه حالت جامد
cavities
U
محفظه
incasement
U
محفظه
envelope
U
محفظه
encasement
U
محفظه
envelopes
U
محفظه
chambers
U
محفظه
enclosures
U
محفظه
lacuna
U
محفظه
guard assembly
U
محفظه
containers
U
محفظه
container
U
محفظه
chamber
U
محفظه
enclosure
U
محفظه
housing
U
محفظه
cavity
U
محفظه
solid looking
U
دارای قیافه جامد وبیروح
pentahedron
U
جسم جامد پنج وجهی
harden
U
تبدیل به جسم جامد کردن
hardens
U
تبدیل به جسم جامد کردن
three-dimensional
U
و بنابراین به نظر جامد می آید
solid-state laser
U
لیزر حالت جامد
[فیزیک]
circular cell
U
محفظه گرد
starting chamber
U
محفظه استارت
system unit
U
محفظه سیستم
breech
U
محفظه کولاس
resonating cavity
U
محفظه تشدید
computer enclosure
U
محفظه کامپیوتر
gas chambers
U
محفظه باروت
combustion chamber
U
محفظه احتراق
mould cavity
U
محفظه قالب
ootheca
U
محفظه تخم
incubator
U
محفظه رشد
incubators
U
محفظه رشد
oil pan
U
محفظه کارتر
combustion area
U
محفظه احتراق
combustor
U
محفظه احتراق
pinches
U
پایه محفظه
primer pouch
U
محفظه چاشنی
breech recess
U
محفظه کولاس
breech ring
U
محفظه کولاس
cases
U
فرف محفظه
card cage
U
محفظه کارت
intake chamber
U
محفظه ورودی
case
U
فرف محفظه
shield
U
محفظه سپرشدن
potpourri
U
محفظه عطر
air chamber
U
محفظه هوا
gas chamber
U
محفظه باروت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com