English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 154 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
starting chamber U محفظه استارت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
multi chamber U نوعی محفظه احتراق درموتورهای توربین که در ان محفظه ها دورتادورقرارگرفته اند
buffer chamber U جان لوله محفظه ضربت گیر محفظه دافع
torch pot [محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
ullage U فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
starter U استارت
starting block U تخته استارت
starting battery U باتری استارت
starting current U امپر استارت
start button U تکمه استارت
standing start U استارت ایستاده
false start U استارت کاذب
false starts U استارت کاذب
magnetic pinion shift U استارت مغناطیسی
manual pinion shift U استارت دستی
sprint start U استارت نشسته
auto starter U استارت خودکار
bendix U دنده استارت
ignition battery U باتری استارت
crouch start U استارت نشسته
starting pressure U فشار استارت
starting motor U موتور استارت
My car won't start. اتومبیلم استارت نمیزند.
air start U استارت زدن موتور در حال پرواز هواپیما
starters U وسیلهای برای گرداندن محرک اصلی در طول مدت استارت
starter U وسیلهای برای گرداندن محرک اصلی در طول مدت استارت
cartridge starter U سیستم استارت موتور اصلی که توسط کارتریج قابل شارژی کار میکند
crankcase upper half U قسمت فوقانی محفظه لنگ محفظه لنگ فوقانی
hung start U شرایطی در استارت توربینهای گاز که در ان احتراق صورت میگیرد ولی موتور به سرعت خودکفایی نمیرسد
boost charge U ولتاژ ثابت و اولیهای که به باطری داده میشود تا انرابرای استارت موتور اماده نگه دارد
wobble pump U پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
lacuna U محفظه
chambers U محفظه
enclosures U محفظه
housing U محفظه
incasement U محفظه
enclosure U محفظه
guard assembly U محفظه
container U محفظه
containers U محفظه
chamber U محفظه
encasement U محفظه
cavities U محفظه
cavity U محفظه
envelopes U محفظه
envelope U محفظه
primer pouch U محفظه چاشنی
air chamber U محفظه هوا
breech U محفظه کولاس
breech recess U محفظه کولاس
combustor U محفظه احتراق
card cage U محفظه کارت
shield U محفظه سپرشدن
circular cell U محفظه گرد
combustion area U محفظه احتراق
computer enclosure U محفظه کامپیوتر
combustion chamber U محفظه احتراق
breech ring U محفظه کولاس
resonating cavity U محفظه تشدید
gas chamber U محفظه باروت
gas chambers U محفظه باروت
potpourris U محفظه عطر
potpourri U محفظه عطر
system unit U محفظه سیستم
ootheca U محفظه تخم
oil pan U محفظه کارتر
cases U فرف محفظه
mould cavity U محفظه قالب
pinch U پایه محفظه
intake chamber U محفظه ورودی
pinches U پایه محفظه
shields U محفظه سپرشدن
incubators U محفظه رشد
incubator U محفظه رشد
case U فرف محفظه
disk unit enclosure U محفظه واحد دیسک
caisson U [محفظه یا صندوق زیرآبی]
low pressure casing U محفظه ی فشار ضعیف
to tip something into a container [British E] U چیزی را در محفظه ای ریختن
gas port U محفظه عبور گاز
floppy disk case U محفظه فلاپی دیسک
reaction chamber U محفظه فعل و انفعال
crankcase U محفظه میل لنگ
chamber furnace U کوره محفظه دار
reliquaries U محفظه عتیقه باقیمانده
reliquary U محفظه عتیقه باقیمانده
acoustical sound enclosure U محفظه عایق صوتی
breech chamber U محفظه خرج انفجار
gas chamber U محفظه اعدام با گاز
gasholder U محفظه نگاهداری گاز
canister U محفظه گلوله افشان
carter U محفظه میل لنگ
gas chambers U محفظه اعدام با گاز
gasholders U محفظه نگاهداری گاز
canisters U محفظه گلوله افشان
hopper U محفظه خوراک دستگاه
hoppers U محفظه خوراک دستگاه
dewar U محفظه عایق حرارتی با دوجداره
houses U قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
cavity U سوراخ حفره یا محفظه قالب
ignitor U محفظه حامل باروت اشتعال
burner cans U محفظه احتراق موتورهای توربینی
housed U قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
can annular U محفظه احتراق حلقوی شکل
cannular U محفظه احتراق حلقوی شکل
crankcase supercharger U سوپرشارژر محفظه میل لنگ
rhumbatron U نوع متداول محفظه تشدید
house U قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
cavities U سوراخ حفره یا محفظه قالب
Thermos U قمقمه محفظه یافرف عهایق حرارت
vault storage U محفظه یا انبار ضد حریق وبتون ارمه
Thermoses U قمقمه محفظه یافرف عهایق حرارت
time capsule U محفظه محتوی اثار تاریخی وفرهنگی
cartridge U جعبه پلاستیکی که محفظه جوهر است
crankcase bottom o.lower half U قسمت تحتانی محفظه لنگ کف کارتر
flooder U غرق کننده محفظه مین زیرابی
crankcase explusion U سرو صدای داخل محفظه لنگ
ccd U محفظه هایی برای ذخیره داده
cartridges U جعبه پلاستیکی که محفظه جوهر است
crankcase U محفظه کارتر پوسته میل لنگ
panels U بخش مسط ح محفظه با قط عات کنترل و سوکت
to break into something U از محفظه ای [با زور وارد شدن و] دزدی کردن
panel U بخش مسط ح محفظه با قط عات کنترل و سوکت
equipment bay U محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
burner compartment U قسمتی از روپوش موتور که روی محفظه احتراق قرارگرفته است
interior label U بجای اینکه برچسب خارجی یا فیزیکی روی محفظه باشد
charactristic lenght U نسبت حجم محفظه احتراق به مساحت دهانه ورودی موتوردر راکت
cartridges U محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
toner U محفظه پلاستیکی برای تونر پودری که در چاپگر لیزری استفاده میشود
cartridge U محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
residence time U مدت زمانیکه قطرات کوچک سوخت در محفظه احتراق توربین گاز میمانند
multipropellant U سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
vapor pressure U فشار مولکولهای بخار روی دیواره فرف یا محفظه برابر فشارهای جزئی یا سهمی
plenum chamber U محفظه اب بندی شده درتوربینهای گاز که سبب ملایم کردن و گرفتن نوسانات جریان هوا میگردد
carbon tracking U باقیمانده بسیار ناچیز کربن که در اثر تخلیه الکتریکی درداخل دینام دلکو یا محفظه شمع باقی میماند
helmzhold resonator U محفظه توخالی که تنها با یک سوراخ کوچک به محیط خارج مرتبط است و در ازای فرکانس معینی به تشدید درمی اید
ignite U اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
ignites U اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
igniting U اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
ignited U اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
electrostatic U محفظه فلزی که با ماده حساس پوشیده شده است . و متصل به زمین است که آن را از واسط ها حفظ میکند
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
slaving U محفظه داده که داده را از باس اصلی می گیرد
slave U محفظه داده که داده را از باس اصلی می گیرد
slaved U محفظه داده که داده را از باس اصلی می گیرد
slaves U محفظه داده که داده را از باس اصلی می گیرد
coriolis effect U پاسخهای فیزیولوژیکی شخصی که داخل یک محفظه در حال دوران در هر جهت بجز جهت موازی با محورهادرحال حرکت است
conex U محفظه حمل بار اطاق بار
chips U وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
chip U وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
containers U جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
container U جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
card U کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
cards U کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com