Total search result: 202 (17 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
product U |
محصول تولید شده برای فروش |
 |
 |
products U |
محصول تولید شده برای فروش |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
cads U |
محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند |
 |
 |
cad U |
محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند |
 |
 |
electronic U |
سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و... |
 |
 |
oem U |
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند |
 |
 |
Kaleida Labs U |
شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای |
 |
 |
product U |
ول مواد لازم برای تولید یک محصول |
 |
 |
products U |
ول مواد لازم برای تولید یک محصول |
 |
 |
modular U |
با اتصال بلاکهای کوچک به هم برای تولید محصول مط ابق میل کاربر |
 |
 |
pos U |
سیستمی که از ترمینال کامپیوتری در سایت نقط ه فروش برای ارسال الکترونیکی یا کترول مشابه به قیمت گذاری محصول و... استفاده میکند |
 |
 |
epos U |
سیستمی که از یک ترمینال کامپیوتر به عنوان سایت فروش برای محصولهای الکتریکی یا کنترل انبار و نیز مشخصات محصول به کارمی رود |
 |
 |
multimedia U |
محصول ماکروسافت که امکان تولید برنامههای کاربردی چند رسانهای با استفاده از کتابخانه توابع برای کنترل گردش ویدیو |
 |
 |
point of sale U |
سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود |
 |
 |
mass market product U |
محصول پر فروش |
 |
 |
production U |
تولید محصول |
 |
 |
productions U |
تولید محصول |
 |
 |
fabric U |
محصول تولید |
 |
 |
fabrics U |
محصول تولید |
 |
 |
produces U |
تولید کردن محصول |
 |
 |
produced U |
تولید کردن محصول |
 |
 |
produce U |
تولید کردن محصول |
 |
 |
developments U |
برنامه ریزی تولید محصول جدید |
 |
 |
piece parts U |
قطعاتی که در تولید محصول بکاربرده میشود |
 |
 |
development U |
برنامه ریزی تولید محصول جدید |
 |
 |
feasibility U |
امتحان و گزارش درباره کارایی و هزینه محصول جدید که آماده فروش میشود |
 |
 |
dairying U |
تولید و فروش لبنیات |
 |
 |
seconded U |
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست |
 |
 |
seconding U |
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست |
 |
 |
second U |
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست |
 |
 |
seconds U |
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست |
 |
 |
published U |
تولید و فروش نرم افزار |
 |
 |
publishes U |
تولید و فروش نرم افزار |
 |
 |
publish U |
تولید و فروش نرم افزار |
 |
 |
oversold U |
بیش از عرضه یا تولید فروش کردن |
 |
 |
oversells U |
بیش از عرضه یا تولید فروش کردن |
 |
 |
overselling U |
بیش از عرضه یا تولید فروش کردن |
 |
 |
oversell U |
بیش از عرضه یا تولید فروش کردن |
 |
 |
capacity cost U |
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت |
 |
 |
planar U |
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت |
 |
 |
derived demand U |
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود . |
 |
 |
skimming U |
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش |
 |
 |
matrixes U |
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود |
 |
 |
matrix U |
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود |
 |
 |
beta range U |
حدود تغییر گام ملخ در موتورتوربوپراپ برای تولید نیروی برای صفر یا منفی |
 |
 |
turnaround time U |
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است |
 |
 |
off the shelf U |
محصول سخت افزار یا نرم افزار با تولید انبوه |
 |
 |
phoneme U |
برای بررسی صدای ورودی برای تشخیص کلمات یا تولید صحبت با تکرار چندین صدا |
 |
 |
designs U |
مشخصاتی برای طراحی یک محصول |
 |
 |
design U |
مشخصاتی برای طراحی یک محصول |
 |
 |
acceleration principle U |
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید |
 |
 |
product U |
محصول تولید شده یا ساخته شده |
 |
 |
products U |
محصول تولید شده یا ساخته شده |
 |
 |
represent U |
عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول |
 |
 |
soil conservation U |
مهیا کردن خاک برای محصول بخصوصی |
 |
 |
development U |
زمان لازم برای توسعه محصول جدید |
 |
 |
developments U |
زمان لازم برای توسعه محصول جدید |
 |
 |
represents U |
عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول |
 |
 |
represented U |
عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول |
 |
 |
personalize U |
تنظیم یا تط بیق یک محصول برای کاربر خاص |
 |
 |
material U |
مادهای که برای استفاده اتمام محصول به کار می رود |
 |
 |
materials U |
مادهای که برای استفاده اتمام محصول به کار می رود |
 |
 |
dummies U |
محصول کپی برای بررسی عکس العمل مشتری به طرح |
 |
 |
dummy U |
محصول کپی برای بررسی عکس العمل مشتری به طرح |
 |
 |
value added U |
قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است |
 |
 |
published U |
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات . |
 |
 |
signalled U |
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی |
 |
 |
signaled U |
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی |
 |
 |
publishes U |
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات . |
 |
 |
signal U |
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی |
 |
 |
publish U |
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات . |
 |
 |
on offer U |
اماده برای فروش |
 |
 |
sales U |
برای فروش حراجی |
 |
 |
mock-up U |
مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود |
 |
 |
mock-ups U |
مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود |
 |
 |
eisa U |
گروه تولید کنندگان PC که یک انجمنی برای پیشبرد استاندارد باس تک بیتی تشکیل داده اند که رقیبی برای استاندار باس MAC از IBM است |
 |
 |
readies U |
مناسب برای استفاده از یا فروش . |
 |
 |
ready U |
مناسب برای استفاده از یا فروش . |
 |
 |
the book is print U |
کتاب برای فروش موجودایت |
 |
 |
production U |
ساخت مواد برای فروش |
 |
 |
readied U |
مناسب برای استفاده از یا فروش . |
 |
 |
spot price U |
قیمت برای فروش فوری |
 |
 |
productions U |
ساخت مواد برای فروش |
 |
 |
readying U |
مناسب برای استفاده از یا فروش . |
 |
 |
exchanged U |
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید |
 |
 |
exchanges U |
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید |
 |
 |
exchanging U |
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید |
 |
 |
exchange U |
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید |
 |
 |
punches U |
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول |
 |
 |
punched U |
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول |
 |
 |
punch U |
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول |
 |
 |
woollen draper U |
پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش |
 |
 |
importing U |
بردن محصولات به کشوری برای فروش |
 |
 |
sales talk U |
مذاکره وبازار گرمی برای فروش |
 |
 |
import U |
بردن محصولات به کشوری برای فروش |
 |
 |
cash crop U |
محصولی که برای فروش فرآوری میشود |
 |
 |
imported U |
بردن محصولات به کشوری برای فروش |
 |
 |
lot U |
جنس عرضه شده برای فروش |
 |
 |
grader U |
ماشینی که برای درجه بندی کردن مواد و محصول بکارمیرودو بانها شیب منظم میدهد |
 |
 |
stock U |
عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله |
 |
 |
stocked U |
عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله |
 |
 |
sampled U |
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود |
 |
 |
sample U |
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود |
 |
 |
packs U |
قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال |
 |
 |
pack U |
قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال |
 |
 |
stallation U |
اسب نر برای تولید مثل |
 |
 |
broodmare U |
مادیان برای تولید نژاد |
 |
 |
cryptocompromise U |
تولید خطر برای مخابرات رمز |
 |
 |
generator U |
دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی |
 |
 |
indexer U |
برنامهای که برای یک سندشاخص تولید کند |
 |
 |
generators U |
دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی |
 |
 |
ASF U |
قالب ایجاد شده توسط مایکروسافت به صورت چند رسانهای برای کار روی اینترنت و استفاده در محصول NETSHOW |
 |
 |
sql U |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود |
 |
 |
current asset cycle U |
زمانی که برای تساوی حجم فروش با سرمایه جاری لازم است |
 |
 |
structure U |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
 |
 |
structures U |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
 |
 |
structuring U |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
 |
 |
amphimictic U |
مناسب برای تولید و تناسل واختلاط نژاد |
 |
 |
Paintbrush/Paint U |
windows برای تولید و ویرایش تصاویر atmap |
 |
 |
seed U |
مقدار شروع برای تولید اعداد تصادفی |
 |
 |
seeds U |
مقدار شروع برای تولید اعداد تصادفی |
 |
 |
processes U |
انجام دادن کارهایی برای تولید نتیجه |
 |
 |
primitive U |
برای تولید اشکال پیچیده تر در برنامه گرافیکی |
 |
 |
process U |
انجام دادن کارهایی برای تولید نتیجه |
 |
 |
monadic operator U |
عملی که از یک عملوند برای تولید نتیجه استفاده میکند |
 |
 |
MD U |
دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک |
 |
 |
MDs U |
دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک |
 |
 |
metacompilation U |
کامپایل که برای تولید کامپایلر دیگر انجام میشود |
 |
 |
debt finance U |
افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون |
 |
 |
number U |
عدد تولید شده از داده برای هر بیتی یا تشخیص خطا |
 |
 |
clock U |
مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند |
 |
 |
generates U |
استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه |
 |
 |
stability U |
توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر بدون لکه |
 |
 |
generated U |
استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه |
 |
 |
numbers U |
عدد تولید شده از داده برای هر بیتی یا تشخیص خطا |
 |
 |
clocks U |
مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند |
 |
 |
effective U |
آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است |
 |
 |
directory U |
در OS/2 , -MS DOS دستور برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
 |
 |
primitive U |
تابع ابتدایی که برای تولید تابعهای پیچیده تر به کار می رود. 2- |
 |
 |
directories U |
در OS/2 , -MS DOS دستور برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
 |
 |
generate U |
استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه |
 |
 |
generating U |
استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه |
 |
 |
Energy Star U |
استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد |
 |
 |
In the short term, it may be wiser to sacrifice profit in favour of turnover. U |
برای دوره کوتاه مدت مصلحت دیده می شود که سود را به نفع فروش فدا دهند. |
 |
 |
directory U |
در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
 |
 |
brake specific fuel consumption U |
مقدار سوخت مصرف شده درواحد زمان برای تولید واحدقدرت |
 |
 |
silicon U |
عنصری با خصوصیات نیمه هادی , به صورت کریستال برای تولید کنندگان IC |
 |
 |
cams U |
استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید |
 |
 |
directories U |
در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
 |
 |
spray attack U |
پخش مواد شیمیایی وبیولوژیکی از راه هوا برای تولید تلفات |
 |
 |
cam U |
استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید |
 |
 |
ApacheÔ HTTPD U |
معروفترین محصول نرم افزاری وب سرور که مانند یک بزرگراه آماده است و به شما برای نصب وب سرور امکان میدهد |
 |
 |
original equipment manufacturer U |
شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند |
 |
 |
vibrators U |
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود |
 |
 |
image U |
توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش |
 |
 |
wrming message U |
پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود |
 |
 |
processor U |
کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و... |
 |
 |
images U |
توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش |
 |
 |
vibrator U |
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود |
 |
 |
international standards organization U |
سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند |
 |
 |
COMPAQ U |
شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود |
 |
 |
electronic U |
1-استفاده از بسته نشر رومیزی و چاپگر لیزری برای تولید کالای چاپ شده . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات نمایش داده شده مثل داده |
 |
 |
carring over U |
تعویق تصفیه حساب در خریدو فروش سهام برای انتقال مال یا تسلیم مبیع مهلت تعیین کردن |
 |
 |
on licence U |
پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود |
 |
 |
pearlies U |
جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد |
 |
 |
controlled thermonuclear reaction U |
جوش هستهای کنترل شده تحت شرایط ازمایشگاهی برای تولید توان مفید |
 |
 |
licenses U |
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی |
 |
 |
licence U |
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی |
 |
 |
VRAM U |
حافظه سریع با دستیابی تصادفی برای ذخیره تصاویر تولید شده در کامپیوتر یا دیجیتالی |
 |
 |
licences U |
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی |
 |
 |
central U |
که برای تولید کلمات بزرگ CPU با استفاده از روش ها تقسم بیت به کار می رود |
 |
 |
wine seller U |
میفروش باده فروش شراب فروش خمار |
 |
 |
baud U |
وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند |
 |
 |
long run U |
مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه |
 |
 |
terminator U |
مقاومتی که در انتهای کابل coaxial باس شبکه قرار دارد برای تولید جریان الکتریکی . 2- |
 |
 |
baud rate U |
وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند |
 |
 |
overstriking U |
توانایی یک چاپگر نسخه چاپی برای ضربه مکرر زدن به کاراکتربه منظور تولید حالت نمایانتری از ان |
 |
 |
sale maximization U |
به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش |
 |
 |
sales force U |
نیروی فروش کارکنان قسمت فروش |
 |
 |
hard sell U |
سخت کوشی در فروش فروش مجدانه |
 |
 |
text U |
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند |
 |
 |
texts U |
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند |
 |
 |
plot U |
توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه . |
 |
 |
plotted U |
توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه . |
 |
 |
texture mapping U |
1-جلوههای ویژه گرافیک کامپیوتری با استفاده از الگوریتم هایی برای تولید تصویری که مانند سطح چیزی به نظر می آید. |
 |
 |
pre imaging U |
تولید فریم نقاشی متحرک یا ویدیو در بافر حافظه پیش از آنکه روی صفحه منتقل شود برای نمایش |
 |
 |
machine address U |
نوعی برنامه زبان اسمبلی که برای تولید کد که فقط از آدرس و مقدار مطلق استفاده میکند تشکیل شده باشد |
 |
 |
check plot U |
یک ترسیم قلمی که به طورخودکار توسط سیستم CADقبل از ایجاد خروجی نهایی برای اصلاح و ویرایش تصویری تولید شود |
 |
 |
plots U |
توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه . |
 |
 |
Novell U |
شرکت بزرگ که نرم افزار شبکه تولید می :ند. و برای سیستم عامل Netware معروف است که روی سرور PC اجرا میشود |
 |
 |
circuit U |
مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد |
 |
 |
circuits U |
مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد |
 |
 |
Perl U |
برای تولید متنهای CGI که میتواند فراهم را پردازش کند و روی وب سرور عملیاتی انجام دهد تا وب سایت را بهبود بخشید |
 |
 |
systems analysis U |
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم |
 |
 |
offset U |
مقدار اضافه شدنی به آدرس پایه برای تولید آدرس اندیس نهایی |
 |
 |
offsetting U |
مقدار اضافه شدنی به آدرس پایه برای تولید آدرس اندیس نهایی |
 |
 |
hash U |
تولید عدد یکتا مشتق شده از ورودی برای هر ورودی پایگاه داده ها |
 |
 |
Hayes Corporation U |
تولید کننده مودم که زبان کنترل استاندارد برای مودم ها ایجاد میکند |
 |
 |
pilot line operation U |
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید |
 |
 |
embryophyte U |
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید |
 |
 |
hash U |
الگوریتم تولید کد hash برای ورودی و اطمینان از اینکه با سایر ورودی ها فرق دارد |
 |
 |
joins U |
ترکیب دو یا چند اطلاع برای تولید یک واحد اطلاع |
 |