Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
input limiter
U
محدود کننده ورودی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
limited access road
U
راه با ورودی محدود
controlled access road
U
راه با ورودی محدود
i/o bound
U
محدود به ورودی خروجی
input preamplifier
U
پری امپلی فایر ورودی تقویت کننده ورودی
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
limiter
U
محدود کننده
restrictive
U
محدود کننده
limitative
U
محدود کننده
determinative
U
محدود کننده صفت
double limiter
U
محدود کننده مضاعف
diode limiter
U
محدود کننده دیودی
current limiter
U
محدود کننده جریان
voltage limiter
U
محدود کننده ولتاژ
limiting factor
U
عامل محدود کننده
clamper
U
مداری که سطح سیگنال را از نوک اسکن کردن یا سایر وسایل ورودی به بیشترین حد محدود میکند زودتر از وقتی که به یک مقدار عددی تبدیل شود
delimiting
U
تنظیم حجم داده با استفاده از محدود کننده ها
delimited
U
تنظیم حجم داده با استفاده از محدود کننده ها
delimit
U
تنظیم حجم داده با استفاده از محدود کننده ها
delimits
U
تنظیم حجم داده با استفاده از محدود کننده ها
CUG
U
ورودی محدود به پایگاه داده ها یا سیستم صفحه آگاهی درباره موضوع خاص برای کاربران مشخص و شناخته شده معمولاگ به وسیله کلمه رمز
cpu
U
پیشرفت کامپیوتر که محدود به تعدادی دستورالعمل است که CPU میتواند اجرا کند حافظه و وسایل ورودی / خروجی می توانند داده را سریع تر از تولید CPU ارسال کنند
half
U
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
input amplifier
U
تقویت کننده ورودی
input output controller
U
کنترل کننده ورودی- خروجی
inlet guide vane
U
تیغههای خنک کننده جریان ورودی
enters
U
کلیدی که بیان کننده انتهای یک ورودی یا یک خط از متن
entered
U
کلیدی که بیان کننده انتهای یک ورودی یا یک خط از متن
enter
U
کلیدی که بیان کننده انتهای یک ورودی یا یک خط از متن
restrictive fire plan
U
طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
return
U
کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
returns
U
کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
layouts
U
1-قوانین کنترل کننده داده ورودی و خروجی از یک کامپیوتر. 2-روش استفاده از یک ورق کاغذ
returned
U
کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
returning
U
کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
layout
U
1-قوانین کنترل کننده داده ورودی و خروجی از یک کامپیوتر. 2-روش استفاده از یک ورق کاغذ
illmitable
U
محدود نکردنی محدود نشدنی
queueing
U
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queued
U
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queue
U
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queues
U
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
device
U
کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
devices
U
کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
weapons tight
U
جنگ افزار اتش محدود فرمان اتش محدود در پدافندهوایی
carrying
U
وام ایجاد شده در جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی
carries
U
وام ایجاد شده در جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی
carry
U
وام ایجاد شده در جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی
carried
U
وام ایجاد شده در جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی
peripheral
U
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
cascade carry
U
وام ایجاد شده در یک جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی, رقم نقلی ابشاری
JK flip flop
U
نوعی flipe=flop با دو ورودی k,g و دو خروجی مخالف که بستگی به ورودی دارند
gate
U
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
gates
U
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
hash
U
تولید عدد یکتا مشتق شده از ورودی برای هر ورودی پایگاه داده ها
drop down list box
U
لیستی از موضوعات برای هر ورودی که وقتی فاهر میشود که نشانه گر را بخش ورودی ببرد
hash
U
الگوریتم تولید کد hash برای ورودی و اطمینان از اینکه با سایر ورودی ها فرق دارد
list
U
لیست داده که هر ورودی آدرس ورودی بعدی را دارد
d/a converter
U
مداری که یک مقدار آنالوگی که مط ابق با عدد ورودی است خارج میکند و ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل میکند
dac
U
مداری که یک مقدار آنالوگی که مط ابق با عدد ورودی است خارج میکند و ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل میکند
approach channel
U
کانال ورودی- نهر ورودی
inputted
U
1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی
input
U
1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی
adders
U
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
adders
U
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adder
U
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adder
U
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
analog
U
مداری که سیگنال را که مط ابق با اعداد دیجیتال ورودی است به عنوان خروجی صادر میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل کند
chain
U
فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد
chains
U
فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد
full
U
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
fullest
U
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
anti-
U
ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
analogue
U
مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
analogues
U
مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
dense index
U
اندیس پایگاه داده حاوی آدرس یا ورودی برای هر موضوع یا ورودی در پایگاه داده
input
U
توان ورودی ورودی
inputted
U
توان ورودی ورودی
full
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
fullest
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
differences
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternative
U
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternatives
U
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
exjunction
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
difference
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
EXOR
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
input output processor
U
پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی
exclusive
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
dispersion
U
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
NAND function
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
symmetric difference
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
denials
U
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denial
U
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
finite
U
محدود
limit
U
محدود
terminates
U
محدود
terminated
U
محدود
terminate
U
محدود
incomprehensible
U
نا محدود
ambient
U
محدود
moderating
U
محدود
moderates
U
محدود
finte
U
محدود
moderate
U
محدود
limiting
U
محدود
moderated
U
محدود
indeterminable
U
نا محدود
indefinite
U
نا محدود
limited
U
محدود
lock step
U
محدود
incomprehensive
U
محدود
limited access
U
محدود
limitary
U
محدود
stint
U
محدود کردن
catathymic amnesia
U
یادزدودگی محدود
restricting
U
محدود کردن
straightlaced
U
محدود درفشار
restrictive
U
محدود سازنده
limited edition
U
فرآوردهی محدود
limited editions
U
کالای محدود
circumscribed amnesia
U
یادزدودگی محدود
confined equifer
U
سفره محدود
limiting speed
U
سرعت محدود
restrict
U
محدود کردن
limiting size
U
اندازه محدود
restrainable
U
محدود ساختنی
limited editions
U
فرآوردهی محدود
straiten
U
محدود کردن
limited edition
U
چاپ محدود
set out
U
محدود کردن
sex limited
U
محدود به جنس
limited divorce
U
طلاق محدود
limited power
U
اختیارات محدود
limited integrator
U
انتگرال محدود
qualify
U
محدود کردن
trammel
U
محدود ساختن
limited objective
U
هدف محدود
confined
U
محدود شده
unbound
U
غیر محدود
restricts
U
محدود کردن
stints
U
محدود کردن
limited edition
U
کالای محدود
qualifies
U
محدود کردن
finite integral
U
انتگرال محدود
finite population
U
جامعه محدود
finitely
U
بطور محدود
containment
U
محدود کردن
narrow market
U
بازار محدود
bound
U
مرز محدود
abound
U
محدود کردن
infinite
U
نا محدود بی اندازه
inter play
U
حرکت محدود
restricted
U
محدود الاستعمال
parochial
U
ناحیهای محدود
limit
U
محدود کردن
copyrighted
U
محدود به حق کپی
delimitate
U
محدود کردن
delimitation
U
محدود ساختن
de escalation
U
محدود سازی
limited denied war
U
جنگ محدود
containment
U
محدود نگاهداشتن
qualified
U
مقید محدود
qualificatory
U
محدود سازنده
qualified property
U
مالکیت محدود
contracted
U
مختصر محدود
abounds
U
محدود کردن
limited editions
U
چاپ محدود
peg down
U
محدود کردن
restriction
U
محدود کردن
abounding
U
محدود کردن
bottomless
U
غیر محدود
controlled war
U
جنگ محدود
abounded
U
محدود کردن
restrictions
U
محدود کردن
straitlaced
U
محدود درفشار
equality
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
except
U
تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
limited war
U
جنگ محدود وموضعی
limitary
U
دارای قدرت محدود
airspace restricted area
U
منطقه پرواز محدود
restrictions
U
یک چیز محدود شده
restriction
U
یک چیز محدود شده
stenophagous
U
غذای محدود خوار
illimitable
U
نامحدود محدود نشدنی
incomprehensively
U
بطور غیرجامع یا محدود
man
U
شبکه با گسترده محدود
sinedie
U
تاتاریخ غیر محدود
limited denied war
U
جنگ ناخواسته محدود
one idead
U
دارای فکر محدود
corporations
U
شرکت بامسئولیت محدود
your vocabulary is limited
U
شما محدود است
compass
U
محدود کردن فهمیدن
narrow
U
محدود باریک کردن
mans
U
شبکه با گسترده محدود
rectilineal
U
محدود بخطوط راست
partial jurisdiction
U
حق خود گردانی محدود
narrowest
U
محدود باریک کردن
autonomy
U
استقلال محلی محدود
restricted area
U
منطقه اتش محدود
narrower
U
محدود باریک کردن
closed
U
مسابقه محدود به سن یاجنس
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com