English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 216 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
restrictive U محدود کننده
limitative U محدود کننده
limiter U محدود کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
delimit U تنظیم حجم داده با استفاده از محدود کننده ها
delimited U تنظیم حجم داده با استفاده از محدود کننده ها
delimiting U تنظیم حجم داده با استفاده از محدود کننده ها
delimits U تنظیم حجم داده با استفاده از محدود کننده ها
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
current limiter U محدود کننده جریان
determinative U محدود کننده صفت
diode limiter U محدود کننده دیودی
double limiter U محدود کننده مضاعف
input limiter U محدود کننده ورودی
limiting factor U عامل محدود کننده
restrictive fire plan U طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
voltage limiter U محدود کننده ولتاژ
Other Matches
illmitable U محدود نکردنی محدود نشدنی
weapons tight U جنگ افزار اتش محدود فرمان اتش محدود در پدافندهوایی
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
finite U محدود
ambient U محدود
terminate U محدود
moderate U محدود
indefinite U نا محدود
limiting U محدود
lock step U محدود
moderates U محدود
moderating U محدود
incomprehensible U نا محدود
terminates U محدود
moderated U محدود
limited U محدود
limit U محدود
terminated U محدود
finte U محدود
limited access U محدود
limitary U محدود
incomprehensive U محدود
indeterminable U نا محدود
limited editions U فرآوردهی محدود
peg down U محدود کردن
limited editions U کالای محدود
restricted U محدود الاستعمال
copyrighted U محدود به حق کپی
limited editions U چاپ محدود
limited edition U چاپ محدود
parochial U ناحیهای محدود
limited edition U کالای محدود
restrictive U محدود سازنده
trammel U محدود ساختن
circumscribed amnesia U یادزدودگی محدود
controlled war U جنگ محدود
limited edition U فرآوردهی محدود
contracted U مختصر محدود
qualified U مقید محدود
restriction U محدود کردن
unbound U غیر محدود
restrictions U محدود کردن
confined U محدود شده
sex limited U محدود به جنس
limited power U اختیارات محدود
finitely U بطور محدود
finite population U جامعه محدود
finite integral U انتگرال محدود
limited objective U هدف محدود
limited integrator U انتگرال محدود
limited divorce U طلاق محدود
limited denied war U جنگ محدود
restricts U محدود کردن
restricting U محدود کردن
bottomless U غیر محدود
limit U محدود کردن
straightlaced U محدود درفشار
set out U محدود کردن
confined equifer U سفره محدود
restrict U محدود کردن
limiting size U اندازه محدود
limiting speed U سرعت محدود
stint U محدود کردن
containment U محدود نگاهداشتن
straitlaced U محدود درفشار
delimitate U محدود کردن
delimitation U محدود ساختن
stints U محدود کردن
containment U محدود کردن
abound U محدود کردن
bound U مرز محدود
restrainable U محدود ساختنی
de escalation U محدود سازی
qualify U محدود کردن
qualifies U محدود کردن
catathymic amnesia U یادزدودگی محدود
straiten U محدود کردن
abounds U محدود کردن
abounding U محدود کردن
abounded U محدود کردن
narrow market U بازار محدود
qualificatory U محدود سازنده
inter play U حرکت محدود
qualified property U مالکیت محدود
infinite U نا محدود بی اندازه
autonomy U استقلال محلی محدود
corporation U شرکت بامسئولیت محدود
stenophagous U غذای محدود خوار
narrowest U محدود باریک کردن
infintate U منفی و نا محدود ساختن
illimitable U نامحدود محدود نشدنی
corporations U شرکت بامسئولیت محدود
narrow U محدود باریک کردن
provincialism U عقایدوافکار محدود محلی
determinate U تعیین شده محدود
limited war U جنگ محدود وموضعی
man U شبکه با گسترده محدود
mans U شبکه با گسترده محدود
sinedie U تاتاریخ غیر محدود
i/o bound U محدود به ورودی خروجی
incomprehensively U بطور غیرجامع یا محدود
narrower U محدود باریک کردن
partial jurisdiction U حق خود گردانی محدود
restrictions U یک چیز محدود شده
compass U محدود کردن فهمیدن
your vocabulary is limited U شما محدود است
narrowed U محدود باریک کردن
finite element method U روش المان محدود
local U محدود بیک محل
transfinite U ماوراء اعداد محدود
blind bombing zone U منطقه بمباران محدود
extensive agricultuse U کشاورزی غیر محدود
rectilineal U محدود بخطوط راست
limited access road U راه با ورودی محدود
controlled access road U راه با ورودی محدود
locals U محدود بیک محل
one idead U دارای فکر محدود
restriction U یک چیز محدود شده
airspace restricted area U منطقه پرواز محدود
limitary U دارای قدرت محدود
limited denied war U جنگ ناخواسته محدود
transfinite U خارج ازاعداد محدود
restricted area U منطقه اتش محدود
semipermanent U دارای مدت محدود
limited liability company U شرکت با مسئولیت محدود
narrow mindedly U با فکر محدود متعصبانه
limited liability company U شرکت با مسئوولیت محدود
closed U مسابقه محدود به سن یاجنس
narrowed U محدود کردن کوته فکر
limitation clause U شرط محدود کردن مسئوولیت
rll U ثبت محدود طول اجرا
open interval U فاصله نا محدود [بی کران] [ریاضی]
closed interval U فاصله محدود [کراندار] [ریاضی]
limited access U دراری محدودیت مدارک محدود
restrictive trade practices U روشهای محدود کردن تجارت
narrow U محدود کردن کوته فکر
grid current limiting U محدود کردن جریان شبکه
locals U مربوط به سیستم با دستیابی محدود
territorialization U محدود کردن بیک ناحیه
run length limited recording U ثبت محدود طول اجرا
impale U محدود کردن میله کشیدن
terminate U محدود کردن خاتمه یافتن
narrower U محدود کردن کوته فکر
terminated U محدود کردن خاتمه یافتن
narrowest U محدود کردن کوته فکر
copyright U محدود شده با قوانین کپی
small minded U دارای ذوق واستعداد محدود
local U مربوط به سیستم با دستیابی محدود
terminates U محدود کردن خاتمه یافتن
metropolitan area network U شبکه گسترده در مسافت محدود.
impaling U محدود کردن میله کشیدن
impales U محدود کردن میله کشیدن
impaled U محدود کردن میله کشیدن
copyrights U محدود شده با قوانین کپی
partial jurisdiction U حق تصمیم گیری یا قضاوت محدود
clip someone's wings <idiom> U محدود کردن فعالیت یاامکانات شخصی
classes U محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
classing U محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
home range U جای محدود برای فعالیت حیوانات
open indent U سفارش خریدی که در ان تعدادفروشندگان محدود نمیباشد
circumscription U انحصار فضایامحیط محدود ومشخص شده
gag U پوزه بند بستن محدود کردن
classed U محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
fire restriction U محدود کردن اتش یا تیراندازی یکانها
gagging U پوزه بند بستن محدود کردن
time policy U بیمه نامه دریایی با مدت محدود
gags U پوزه بند بستن محدود کردن
gagged U پوزه بند بستن محدود کردن
special U سیستم برنامههای کاربردی مشخص و محدود
class U محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
an infinite verb U فعلی که محدود به شخص و افراد جمع نیست
capital expenditure U هزینهای که فایده اش محدود به یک دوره مالی نباشد
peripheral U و تنها محدود به سرعت مدار الکترونیکی است
illimitably U بطوریکه نتوان محدود کرد بطور نامحدود
competitions U رقابتهای اقتصادی در بازاری که تعدادخریداران و فروشندگان محدود نیست
competition U رقابتهای اقتصادی در بازاری که تعدادخریداران و فروشندگان محدود نیست
base band U مدار ارتباطی که سیگنالهای محدود را در باند پایه ارسال کند
parochialism U محدودیت فکری و دلبستگی به انجام کارهای محلی و ناحیهای محدود
baseband U مدار ارتباطی که سیگنالهای محدود را در باند پایه ارسال کند
airspace U حجم اتمسفر محدود بین سطح ارتفاع معین و زمین
liberty civil U ازادیی که محدود باشد بوضع قوانین برای اسایش مردم
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
limited divorce U طلاقی که مدت ان محدود بوده پس ازانقضای مهلت بخودی خودرجوع شود
withheld U محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
authorization U کدی که برای دستیابی به کامپیوتر را فقط به کاربران خاص محدود میکند
Can count on the fingers of one hand <idiom> U رخ دادن اتفاقی به تعداد انگشتان دست [اتفاق نادر و به دفعات محدود]
withholding U محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
authorisations U کدی که برای دستیابی به کامپیوتر را فقط به کاربران خاص محدود میکند
withhold U محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withholds U محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com