Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bounds
U
محدودیت یا فضایی که کسی میتواند عمل انجام دهد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
buckets
U
فضایی در حافظه که داده میتواند نادیده گرفته شود
bucket
U
فضایی در حافظه که داده میتواند نادیده گرفته شود
fix
U
فضایی در رکورد ذخیره شده که یک حجم خاص داده میتواند داشته باشد
fixes
U
فضایی در رکورد ذخیره شده که یک حجم خاص داده میتواند داشته باشد
virtual
U
فضایی که از حدود فیزیکی صفحه نمایش بزرگتر است و میتواند حاوی متن ,تصویر,پنجره و... باشد
freedom
U
آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
freedoms
U
آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
parochialism
U
محدودیت فکری و دلبستگی به انجام کارهای محلی و ناحیهای محدود
window
U
فضایی از صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
edit
U
فضایی در صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
edited
U
فضایی در صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
full
U
انجام جستجوی چیزی در یک متن در فایل یا پایگاه داده ها و نه در یک فضایی از ملاب
fullest
U
انجام جستجوی چیزی در یک متن در فایل یا پایگاه داده ها و نه در یک فضایی از ملاب
device
U
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
devices
U
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
productive
U
مدت زمانی که یک کامپیوتر میتواند کارهای بدون خطا را انجام دهد
floating
U
UPC ویژه که میتواند روی اعداد اعشاری به سرعت عملیات انجام دهد
duty rated
U
بیشترین تعداد عملیات که یک وسیله در یک زمان با مشخصات معلوم میتواند انجام دهد
demo
U
نشان دادن آنچه یک برنامه کاربردی میتواند انجام دهد بدون پیاده سازی تمام توابع
Perl
U
برای تولید متنهای CGI که میتواند فراهم را پردازش کند و روی وب سرور عملیاتی انجام دهد تا وب سایت را بهبود بخشید
classing
U
در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
class
U
در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
classed
U
در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
classes
U
در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
space ship
U
کشتی فضایی سفینه فضایی
adder
U
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adders
U
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
flip-flops
U
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopped
U
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopping
U
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flop
U
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
constraints
U
محدودیت ها
circumscription
U
محدودیت
limitation
U
محدودیت
incomprehensiveness
U
محدودیت
limitations
U
محدودیت
narrowness
U
محدودیت
restriction
U
محدودیت
restraints
U
محدودیت
finiteness
U
محدودیت
restraint
U
محدودیت
finitude
U
محدودیت
restrictions
U
محدودیت
constraint
U
محدودیت
fails
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
failed
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fail
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
exclusiveness
U
محدودیت انحصار
appropriation limitation
U
محدودیت بودجه
exchange restriction
U
محدودیت ارزی
exchange restricition
U
محدودیت ارزی
tie up
<idiom>
U
محدودیت استفاده
in line
<idiom>
U
با محدودیت متداول
economic stringency
U
محدودیت اقتصادی
time bar
U
محدودیت زمانی
economic constraint
U
محدودیت اقتصادی
monopoly restriction
U
محدودیت انحصاری
budget constraint
U
محدودیت بودجه
capital constraint
U
محدودیت سرمایه
age limit
U
محدودیت سنی
freely
U
بدون محدودیت
constraint of supply
U
محدودیت امادی
fire restriction
U
محدودیت اتش
free play
U
بدون محدودیت
budget constaint
U
محدودیت بودجهای
import restriction
U
محدودیت واردات
restrictions
U
منع محدودیت
monetary restriction
U
محدودیت پولی
monetary deflation
U
محدودیت پولی
limitation period
U
دوره محدودیت
limitable
U
محدودیت پذیر
trade restriction
U
محدودیت تجاری
restriction
U
منع محدودیت
restriction of imports
U
محدودیت واردات
compute bound
U
محدودیت محاسباتی
restriction of range
U
محدودیت دامنه
restrictionism
U
سیاست محدودیت
restraint of trade
U
محدودیت تجارت
time limit
U
محدودیت زمانی
time limits
U
محدودیت زمانی
wage constraint
U
محدودیت دستمزد
qui facit per alium facit perse
U
کسی که کاری را بوسیله دیگری انجام بدهد خودش ان را انجام داده است
like a duck takes the water
[Idiom]
U
کاری را تند یاد بگیرند انجام بدهند و از انجام دادن آن لذت ببرند
automates
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automating
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automated
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automate
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
airspace restricted area
U
منطقه محدودیت پرواز
appropriation limitation
U
محدودیت تخصیص اعتبار
modular constraint
U
محدودیت در جابجایی تصاویر
parochialism
U
محدودیت در افکار وعقایدمحلی
in restraint of trade
U
تحت محدودیت تجارتی
import quotas
U
محدودیت کمی واردات
exclusion
U
محدودیت در دستیابی به سیستم
failures
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود
failure
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود
freeze
U
محدودیت عدم امکان تغییر
limited access
U
دراری محدودیت مدارک محدود
freeing
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
freezes
U
محدودیت عدم امکان تغییر
unconstrained optimization
U
بهینه سازی بدون محدودیت
free
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
frees
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
freed
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
gurantee
U
عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
robots
U
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robot
U
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
array
U
محدودیت برای تعداد اجزای یک آرایه
arrays
U
محدودیت برای تعداد اجزای یک آرایه
spacial
U
فضایی
cubic
U
فضایی
isometric
U
فضایی
spatila
U
فضایی
spatial
U
فضایی
three-dimensional
U
فضایی
isometrics
U
فضایی
unlimited
U
وسیله مسابقه بدون محدودیت از لحاظ حجم یا نوع موتور
scratch one's back
<idiom>
U
کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
spaceport
U
پایگاه فضایی
spatial visualization
U
تجسم فضایی
spatial threshold
U
استانه فضایی
space isomerism
U
ایزومری فضایی
space defense
U
پدافند فضایی
spaceframe
U
قاب فضایی
spacesuit
U
لباس فضایی
spatiality
U
حالت فضایی
stereoisomerism
U
ایزومری فضایی
space time
U
اتوبوس فضایی
soild angle
U
زاویه فضایی
spacesuits
U
لباس فضایی
stereoisomerism
U
همپاری فضایی
space isomerism
U
همپاری فضایی
sky wave
U
موج فضایی
solid angle
U
زاویه فضایی
solid geometry
U
هندسه فضایی
solid geometry
U
هندسه ی فضایی
cubic measure
U
اندازه فضایی
clearing out
[of a place]
U
تخلیه
[فضایی]
space flight
U
پرواز فضایی
stereoisomer
U
همپار فضایی
spacecraft
U
سفینه فضایی
space error
U
خطای فضایی
spatial ability
U
توانایی فضایی
spatial digitaizer
U
دیجیتایذر فضایی
spatial symbolism
U
نمادگری فضایی
space geametry
U
هندسه فضایی
sky lab
U
ازمایشگاه فضایی
space lattice
U
شبکه فضایی
spaceman
U
مسافر فضایی
space shuttle
U
سفینه فضایی
space stations
U
پایگاه فضایی
space shuttle
U
شاتل فضایی
configuration
U
ارایش فضایی
space platform
U
پایگاه فضایی
configurations
U
ارایش فضایی
spatiotemporal
U
فضایی و زمانی
space ship
U
سفینه فضایی
space platform
U
ایستگاه فضایی
spatiomotor
U
فضایی- حرکتی
stereochemistry
U
شمیی فضایی
spatiotemporal
U
فضایی وحال
avionics
U
ارتباطات فضایی
ionospheric wave
U
موج فضایی
space stations
U
ایستگاه فضایی
space perception
U
ادراک فضایی
space medicine
U
پزشکی فضایی
space station
U
ایستگاه فضایی
space time
U
شاتل فضایی
space relations
U
روابط فضایی
spacemen
U
مسافر فضایی
Star Wars
U
جنگ فضایی
steric effect
U
اثر فضایی
steric hindrance
U
ممانعت فضایی
steremer
U
ایزومر فضایی
space shuttles
U
شاتل فضایی
space station
U
پایگاه فضایی
space shuttles
U
سفینه فضایی
withheld
U
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withhold
U
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withholding
U
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withholds
U
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
closo packed hexagonal space lattice
U
شبکه فضایی شش وجهی
three dimensional direction finding
U
جهت یابی فضایی
stereo chemistry
U
مبحث شیمی فضایی
spatial orientation
U
موقعیت یابی فضایی
spatial information
U
اطلاعات فضایی
[فاصله ای]
illusion of space
U
القاء خاصیت فضایی
space orientation
U
موقعیت یابی فضایی
module
U
قسمتی از سفینه فضایی
space vehicle
U
وسیله نقلیه فضایی
unit solid angle
U
زاویه واحد فضایی
modules
U
قسمتی از سفینه فضایی
spatial data management
U
مدیریت داده فضایی
spacial information
U
اطلاعات فضایی
[فاصله ای]
input
U
ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
input limited
U
ای که خیلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
inputted
U
ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
footprint
U
فضایی که یک کامپیوتر در میز می گیرد
image
U
کپی دقیق از فضایی از حافظه
footprints
U
فضایی که یک کامپیوتر در میز می گیرد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com