English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 27 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
qualitative restrictions U محدودیتهای کیفی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
physical constraints U محدودیتهای فیزیکی
supply constraints U محدودیتهای عرضه
quantitative restrictions U محدودیتهای کمی
supranational U مافوق محدودیتهای ملی
pleasure seeking U کیفی
qualitative U کیفی
qualitative data U دادههای کیفی
qualitative controls U نظارت کیفی
qualitative distribution U توزیع کیفی
qualitative objectives U اهداف کیفی
quality control U کنترل کیفی
qualitative statistics U امارهای کیفی
qualitative changes U تغییرات کیفی
qualitative analysis U تحلیل کیفی
qualitative analysis U تجزیه کیفی
laptop computer U کامپیوتر دستی یا کیفی
free trade U شیوهای که دران کالاها بدون محدودیتهای دولتی از کشوری به کشوردیگر انتقال داده میشود
boundaries U ثباتی در یک سیستم چند کاربره که حاوی آدرسهای محدودیتهای اختصاص حافظه به یک کاربر است
boundary U ثباتی در یک سیستم چند کاربره که حاوی آدرسهای محدودیتهای اختصاص حافظه به یک کاربر است
sone U واحد کیفی صدا برای یک شنونده
draft quality U معیار کیفی برای خروجی چاپ شده
soft clip area U محدودیتهای ناحیهای که در ان داده میتواند روی دستگاه ترسیم کننده نمایش داده شود
fallout U خرابی مولفههای الکترونیکی که به هنگام کنترل کیفی یک قطعه جدید از تجهیزات به وقوع می پیوندد
import restrictions U محدودیتهای واردات ممانعتهای واردات
pleasure seeker U ادم خوش گدران یا عیاش ادم کیفی
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com