Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
soft cell boundaries
U
محدوده ازاد سل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
outside
U
منطقه دوراز محدوده پرتاب ازاد
outsides
U
منطقه دوراز محدوده پرتاب ازاد
Other Matches
glide path
U
مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
free gyroscope
U
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
high sea
U
دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
spans
U
محدوده
ranges
U
محدوده
range
U
محدوده
scope
U
محدوده
ranged
U
محدوده
spanning
U
محدوده
confine
U
محدوده
confining
U
محدوده
span
U
محدوده
spanned
U
محدوده
error range
U
محدوده خطا
fair territory
U
محدوده خطا
zone
U
حیطه محدوده
playing area
U
محدوده زمین
range check
U
بررسی محدوده
sin bin
U
محدوده پنالتی
grade
U
سطح یا محدوده
grades
U
سطح یا محدوده
zones
U
حیطه محدوده
floor
U
محدوده زمین
normal range
U
محدوده عادی
range
U
حدود محدوده
time limits
U
محدوده زمانی
time limit
U
محدوده زمانی
number range
U
محدوده اعداد
ranged
U
حدود محدوده
ranges
U
حدود محدوده
floored
U
محدوده زمین
transmission limit
U
محدوده فرافرستی
floors
U
محدوده زمین
bands
U
محدوده فرکانس ها بین دو حد
frequency range
U
محدوده فرکانس نامی
balking billiard
U
بیلیارد فرانسوی با 4 خط محدوده
bank switching
U
راه گزینی محدوده
band
U
محدوده فرکانس ها بین دو حد
in
U
توپ در محدوده زمین
in-
U
توپ در محدوده زمین
touch in goal
U
محدوده بین خط دروازه و خط مرزی
trap shot
U
ضربه به گوی از محدوده ماسهای
palettes
U
محدوده رنگهایی که استفاده می شوند
leg hit
U
ضربه بسمت محدوده توپزن
palette
U
محدوده رنگهایی که استفاده می شوند
out of bounds
U
خارج شدن توپ از محدوده زمین
normal
U
هر محدوده خارج آن خطا محسوب میشود
infield
U
محدوده زمین کریکت نزدیک میله ها
families
U
محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
family
U
محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
square out
U
ضربه از خارج محدوده میلههای کریکت
newton
U
محدوده PDAتوسعه یافته توسط Apple
patch
U
محدوده 02 در 04 متر برای تمرین اسکیت
patches
U
محدوده 02 در 04 متر برای تمرین اسکیت
confidence level
U
احتمالی که یک عدد در محدوده قرار بگیرد
short line
U
محدوده تعیین شده برای فرودتوپ
repertoire
U
محدوده توابع یک وسیله یا نرم افزار
free enterprise
U
اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
normal
U
محدوده مورد نظر برای نتیجه یا عدد
UHF
U
محدوده فرکانس برای ارسال سیگنالهای تلویزیون
scope
U
محدوده مقادیر که یک متغیر میتواند شامل شود
band
U
محدوده فرکانس یک سیگنال پیش از پردازش یا ارسال
in hand
U
گذاشتن گوی بیلیارد در نقطه دلخواه محدوده
bands
U
محدوده فرکانس یک سیگنال پیش از پردازش یا ارسال
skid pad
U
محدوده روغنکاری شده ازمایش اتومبیل یاموتورسیکلت
leg theory
U
روش تهاجمی محاصره کردن توپزن در سمت محدوده او
quantifier
U
علامت یا نشانهای که حجم یا محدوده چیزی را نشان دهد
popping crease
U
خط 8 متری در طرفین میله که محدوده جلویی توپزن است
center of gravity envelope
U
تصویر نموداری محدوده عقب و جلوی تغییرات مجازگرانیگاه
special
U
حرف چاپ اضافی که در محدوده استاندارد نوشتاری نیست
team area
U
محدوده بین دو خط 53 یاردی در هر دو طرف زمین فوتبال امریکایی
window
U
فضایی درصفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
third
U
محدوده کامپیوترها که مدررهای مجتمع به جای ترانزیستور به کار می رفتند
radio frequency
U
قطعه الکترومغناطیسی با محدوده فرکانس بین کیلوهرتز و گیگا هرتز
private
U
محدوده آدرس حافظه کاربر مشخص , نه برای دستیابی عمومی
privates
U
محدوده آدرس حافظه کاربر مشخص , نه برای دستیابی عمومی
window
U
فضایی در صفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
platforms
U
نوع استاندارد سخت افزار که محدوده مشخص از کامپیوترها را می سازد
platform
U
نوع استاندارد سخت افزار که محدوده مشخص از کامپیوترها را می سازد
thirds
U
محدوده کامپیوترها که مدررهای مجتمع به جای ترانزیستور به کار می رفتند
trapped
U
زمینی که دارای محدوده یاتلههای ماسهای بصورت مانع باشد
fairness
U
شرایطی که تا اجرای هر عمل درخواستی در سیستم در یک محدوده زمان باقی می ماند
normalize
U
عدد اعشاری که نرمال شده است و مانتیس آن در محدوده مشخص قرار دارد
normalizes
U
عدد اعشاری که نرمال شده است و مانتیس آن در محدوده مشخص قرار دارد
normalising
U
عدد اعشاری که نرمال شده است و مانتیس آن در محدوده مشخص قرار دارد
center of gravity limits
U
محدوده مجاز برای جابجاشدن گرانیگاه هواپیما بدون اختلال در وضعیت پرواز ان
adaptation
U
توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
normalised
U
عدد اعشاری که نرمال شده است و مانتیس آن در محدوده مشخص قرار دارد
normalises
U
عدد اعشاری که نرمال شده است و مانتیس آن در محدوده مشخص قرار دارد
leg
U
ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
ps/
U
محدوده کامپیوترهای IBM PC سازگارند ولی از باس MCA متفاوتی استفاده می کنند
colours
U
برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگها در تصویر استفاده می کنند
colour
U
برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگها در تصویر استفاده می کنند
adaptations
U
توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
legs
U
ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
grids
U
الگوها یا خط وطی که روی صفحه نشان داده شده اند و محدوده به نقاط هستند
grid
U
الگوها یا خط وطی که روی صفحه نشان داده شده اند و محدوده به نقاط هستند
CLUT
U
جدول شماره ها در ویندوز و برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگهای یک تصویر
Xerox PARC
U
مرکز توسعه aerox که یک محدوده وسیع از محصولات از قبیل mouse و GVT ساخته است
pattern
U
محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
IBM
U
محدوده کامپیوترهای شخصی بر پایه Intel و پردازنده هایی که حاوی باس MCA هستند
patterns
U
محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
scalar
U
پردازنده RISC طراحی شده توسط Sun Microsystems که در محدوده ایستگاههای کاری اش استفاده میشود
SPARC
U
پردازنده Rise طراحی شده توسط Sun Microstems که در محدوده استگاههای کاری اش استفاده میشود
imperialism
U
سیاست مبتنی بر استفاده از وسایل سیاسی برای بسط قدرت اقتصادی درخارج از محدوده کشورامپریالیستی
hovering acts
U
قوانینی که بر رفت و امد کشتیهای خودی و اجنبی در محدوده معینی ازابهای کشور حکمفرمایی میکند
quantization
U
خطای تبدیل سیگنال آنالوگ به عددی با توجه به دقت محدوده ساده یا سیگنالی که به سرعت تغییر میکند
netware
U
که در محدوده سخت افزاری اجرا میشود و اشتراک فایل و چاپ و برنامههای server-diaf را پشتیبانی میکند
maps
U
پورت ورودی /خروجی که قابل دستیابی است انگار که محلی از حافظه در محدوده آدرس طبیعی CPU باشد
map
U
پورت ورودی /خروجی که قابل دستیابی است انگار که محلی از حافظه در محدوده آدرس طبیعی CPU باشد
p system
U
سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
personal
U
محدوده سیستمهای بی سیم ارتباطی که امکان رد و بدل کردن داده کامپیوتر با وسایل دیگر مثل چاپگر یا PDA را فراهم میکند
misrepresentation
U
در CL وقتی قلب واقعیت میتواند در محدوده مسئولیت مدنی موضوع دعوی قرار گیرد که ناشی از عمد وقصد باشد تدلیس
pilot method
U
عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها
standards
U
محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
normalize
U
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalised
U
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalises
U
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
standard
U
محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
normalising
U
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalizes
U
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
wordperfect
U
برنامه کاربردی کلمه پرداز معروف ساخت Word Perfeet Covp که روی محدوده وسیعی از سیستم عامل و سخت افزار اجرا میشود
fifth generation computers
U
مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری که با استفاده از مدارهای سریع VLSI و زبانهای برنامه سازی قدرتمند برای ایجاد امکان محدوده افراد
opens
U
ازاد
free play
U
ازاد
open
U
ازاد
degage
U
ازاد
opened
U
ازاد
immune
U
ازاد
freemen
U
ازاد
self service
U
ازاد
unattached
U
ازاد
freeman
U
ازاد
absolutes
U
ازاد
exempted
U
ازاد
go as you please
U
ازاد
exempting
U
ازاد
absolute
U
ازاد
disengaged
U
ازاد
exempt
U
ازاد
exempts
U
ازاد
self-service
U
ازاد
fetterless
U
ازاد
at ease
U
ازاد
self administered
U
ازاد
frees
U
ازاد
unrestrained
U
ازاد
footloose
U
ازاد
freeing
U
ازاد
freed
U
ازاد
unihibited
U
ازاد
slack water
U
اب ازاد
stand easel
U
ازاد
suspended floor
U
کف ازاد
sweep back
U
بک ازاد
stand at ease
U
ازاد
immundity
U
ازاد
sweeper
U
بک ازاد
sweepers
U
بک ازاد
unihibit
U
ازاد
loosest
U
ول ازاد
loose
U
ول ازاد
looser
U
ول ازاد
free
U
ازاد
idle line
U
خط ازاد
boosted rocket
U
موشک ازاد
free rocket
U
موشک ازاد
total freeboard
U
عمق ازاد
fingerling
U
ماهی ازاد
autonomous operation
U
عملیات ازاد
floating ribs
U
دندههای ازاد
to set at liberty
U
ازاد کردن
the open
U
هوای ازاد
to be at liberty
U
ازاد بودن
to set at large
U
ازاد کردن
to let ship
U
ازاد کردن
slip joint
U
اتصال ازاد
salmontrout
U
ازاد ماهی
free electron
U
الکترون ازاد
free economy
U
اقتصاد ازاد
free competition
U
رقابت ازاد
self employment
U
شغل ازاد
semicolonial
U
نیمه ازاد
set at large
U
ازاد کردن
free climbing
U
صعود ازاد
free atmosphere
U
اتمسفر ازاد
free association
U
تداعی ازاد
free aqifer
U
سفره ازاد
foul line
U
خط پرتاب ازاد
set free
U
ازاد کردن
tramp steamer
U
کشتی ازاد
tramp vessel
U
کشتی ازاد
deallocation
U
ازاد سازی
charity shot
U
پرتاب ازاد
deallocate
U
ازاد کردن
clear span
U
دهانه ازاد
unstring
U
ازاد کردن
datum level
U
سطح اب ازاد
clearance angle
U
زاویه ازاد
cut free
U
ازاد بریدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com