English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
double counting U محاسبه مضاعف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
flopped U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopping U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flop U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flops U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
mflops U اندازه سرعت محاسبه که به عنوان تعداد دستورات اعشاری که در ثانیه پردازش می شوند محاسبه میشود
computation of replacement factors U محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
double line U خط مضاعف
double precision U مضاعف
duplex U مضاعف
doubled U مضاعف
multiple U مضاعف
duplexes U مضاعف
doubled up U مضاعف
double U مضاعف
bilateral U مضاعف
double punch U منگنه مضاعف
double precision U دقت مضاعف
double salt U ملح مضاعف
double refraction U شکست مضاعف
double salt U نمک مضاعف
double refraction U انکسار مضاعف
double junction U اتصال مضاعف
double taxation U مالیات مضاعف
double length U طول مضاعف
double U مضاعف نمودن
double diode U دیود مضاعف
doubled up U مضاعف نمودن
double density U تراکم مضاعف
double density U چگالی مضاعف
double decomposition U تجزیه مضاعف
double image U تصویر مضاعف
double cropping U کشت مضاعف
doubled U مضاعف نمودن
double lead screw U حلزونی مضاعف
binary U جفتی مضاعف
double length U با طول مضاعف
double dissociation U گسست مضاعف
double word U کلمه مضاعف
duplexing U مضاعف سازی
double blowing U دمش مضاعف
bilateral observation U دیدبانی مضاعف
fiddle blocks U قرقره مضاعف
peak to peak voltage U ولتاژ مضاعف
double alternation U تناوب مضاعف
two throw ladder U پلکان مضاعف
duplexing U مضاعف کردن
birefringence U انکسار مضاعف
double bond U اتصال مضاعف
doubled columns U ستونهای مضاعف
duplex console U پیشانه مضاعف
birefringence U شکست مضاعف
doubleword U کلمه مضاعف
doubliy U بطور مضاعف
doubly linked U با پیوند مضاعف
dual density U تراکم مضاعف
dual nationality U تابعیت مضاعف
duplex computer U کامپیوتر مضاعف
double beam U پرتو مضاعف
double hardening U سخت گردانی مضاعف
double entry U دفتر داری مضاعف
double density recording U ضبط تراکم مضاعف
double irradiation technique U روش تاباندن مضاعف
double triode U لامپ تریود مضاعف
double linked list U لیست پیوندی مضاعف
double limiter U محدود کننده مضاعف
double blind method U روش بی نام مضاعف
double beam U شعاع مضاعف نور
electrical double layer U لایه مضاعف الکتریکی
double tape U نوار مساحی مضاعف
oversrike U چاپ مضاعف دخشه
double contact lamp U لامپ با اتصال مضاعف
double taxation U مالیات بندی مضاعف
double piston engine U موتور پیستون مضاعف
doubled pawns U پیادهای مضاعف شطرنج
addend U عدد مضاعف عددافزوده شده
double two high rolling mill U دستگاه نورد مضاعف دوبل
double filament lamp U لامپ رشتهای با فیلامان مضاعف
alum U سولفات مضاعف الومینیوم و پتاسیم
iceland spar U کلسیت شفاف دارای خاصیت انکسار مضاعف
polyene U ترکیبی الی که دارای پیوستگی مضاعف است
double buffering U روش انتقال اطلاعات میان کامپیوتر و دستگاه جانبی میانگیر مضاعف
calculation U محاسبه
prediction U محاسبه
predictions U محاسبه
computation U محاسبه
computing U محاسبه
analysis U محاسبه
computations U محاسبه
slide rules U خط کش محاسبه
slide rule U خط کش محاسبه
calculating factor U ضریب محاسبه
calculated field U فیلد محاسبه
calculation sheet U برگ محاسبه
calk U محاسبه کردن
cam calculation U محاسبه کرو
computability U قابلیت محاسبه
calculating machine U ماشین محاسبه
computational U اشتباه در محاسبه
unit of account U واحد محاسبه
dyscalculia U محاسبه پریشی
nautical slide rule U خط کش محاسبه دریایی
recalculation U تجدید محاسبه
uncomputable U محاسبه ناپذیر
design load U بارمبنای محاسبه
computational U مربوط به یک محاسبه
computable U محاسبه پذیر
miscalculation U محاسبه اشتباه
computations U نتیجه محاسبه
predicted U محاسبه شده
engineer's scale U خط کش محاسبه مهندسی
design U طرح و محاسبه
designs U طرح و محاسبه
computed U محاسبه کردن
computes U محاسبه کردن
accounting price U قیمت محاسبه
arithmetic unit U واحد محاسبه
account U محاسبه نمودن
computation U نتیجه محاسبه
compute U محاسبه کردن
approximation U محاسبه ملایم
approximations U محاسبه ملایم
miscalculations U محاسبه اشتباه
miscalculate U اشتباه محاسبه کردن
miscalculates U اشتباه محاسبه کردن
evaluate U محاسبه یک مقدار یا کمیت
computation U نتیجه شمارش محاسبه
computing U سرعت محاسبه یک کامپیوتر
evaluated U محاسبه یک مقدار یا کمیت
manual recalculation U محاسبه مجدد دستی
evaluates U محاسبه یک مقدار یا کمیت
miscalculated U اشتباه محاسبه کردن
evaluating U محاسبه یک مقدار یا کمیت
miscalculating U اشتباه محاسبه کردن
incomputable U غیر قابل محاسبه
tallied U محاسبه چوب خط زدن
tallies U محاسبه چوب خط زدن
tally U محاسبه چوب خط زدن
row wise recalculation U محاسبه مجدد سطری
recalculation method U روش محاسبه عدد
reculaulation order U تنظیم محاسبه مجدد
ration factor U ضریب محاسبه جیره
optimal recalculation U محاسبه مجدد بهینه
natural recalculation U محاسبه مجدد طبیعی
load adjuster U خط کش محاسبه برایند بارهواپیما
integral calculus U محاسبه انتگرال [ریاضی]
tallying U محاسبه چوب خط زدن
computations U نتیجه شمارش محاسبه
column wise recalculation U محاسبه مجدد ستونی
accountable strength U استعداد قابل محاسبه
predicted U از قبل محاسبه شده
collapse design U محاسبه در محیط خمیری
computed price U قیمت محاسبه شده
automatic recalculation U محاسبه مجدد خودکار
computed goto U جهش بر مبنای محاسبه
computable function U تابع محاسبه پذیر
calculated altitude U ارتفاع محاسبه شده
background recalculation U محاسبه مجدد پس زمینه
multipe expansion of credit U استنباط مضاعف اعتبارات حقی که خزانه داری کل درقبول چک امانتی به مقداری بیش از ذخیره و اعتبار خوددارد
ration basis U مبنای محاسبه جیره غذایی
computed U انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
computable U آنچه قابل محاسبه است
compute U انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
algorithm U محاسبه عددی حساب رقومی
computing sight U وسیله محاسبه عناصر تیر
algorithms U محاسبه عددی حساب رقومی
computer generations U روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
long run period U دوران محاسبه بلند مدت
basis of freight U پایه محاسبه هزینه حمل
date of acquisition از آن به بعد استهلاک محاسبه میشود
computes U انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
boxes U مربع روی ورقه محاسبه
evaluations U عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
elastic design U طرح و محاسبه در محیط ارتجاعی
box U مربع روی ورقه محاسبه
ration cycle U سیکل محاسبه جیره 42ساعته
evaluation U عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
measure U روش محاسبه اندازه یا کمیت
strategically <adv.> U طرح ریزی [محاسبه] شده
design for flexture and shear U طرح و محاسبه از نظرخمیدگی و برش
basket purchase U خرید کلی بدون محاسبه جزئیات
ration scale U مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
interpolation U محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
scaling law U ضریب محاسبه قدرت بمب اتمی
interpolations U محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
margin U تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
percentile U محاسبه شده بقرار هر صدی برحسب درصد
stroke play U مسابقه گلف با محاسبه مجموع ضربههای یک بازیگر
current purchasing power U حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
margins U تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
bilateral spotting U دیدبانی مضاعف محل اصابت گلوله دیدبانی دو جانبه
freight tonne U فرفیت باربری به واحد تن محاسبه نرخ حمل براساس تن
reboot U بار کردن مجدد سیستم عامل در حین محاسبه
expansion U افزایش درتوان محاسبه و اندازه فضای ذخیره سازی
unary operation U عملیات محاسبه روی یک عملوند مثل عمل منط قی NOT
leave year U سال کار بدون محاسبه ایام مرخصی یا ترک خدمت
relative U پاسهای مرتب که به نرم افزارکامپیوترامکان محاسبه زمان حقیقی میدهد
fit U محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
brake mean effective pressure U مقدار محاسبه شده متوسط فشار در سیلندر در مرحله قدرت
precedence U قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
liquidated damages U خسارتی که نحوه محاسبه و پرداخت ان در قرارداد ذکر گردیده است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com