English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gear مجموع چرخهای دنده دار
geared U مجموع چرخهای دنده دار
gears U مجموع چرخهای دنده دار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cyclic redundancy check U بررسی افزونگی چرخهای کاراکتر بررسی و کنترل افزونگی چرخهای
residual sum of squares U مجموع مجذورات انحرافات مجموع مربعات انحرافات مجموع مجذورات باقیمانده ها
ungear U از دنده بیرون انداختن بی دنده کردن
pinion U دنده پینیون دنده لایتناهی
pinions U دنده پینیون دنده لایتناهی
pinioning U دنده پینیون دنده لایتناهی
spur gear U دنده مهمیزی دنده خاردار
epicyclic transmission U یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند
regression sum of squares U مجموع مجذورات رگرسیون مجموع مربعات رگرسیون
sum of squares of regression U مجموع مربعات رگرسیون مجموع مجذورات رگرسیون
cyclic U چرخهای
cyclic code U رمز چرخهای
cyclonic rain U باران چرخهای
cyclic process U فرایند چرخهای
cyclic check U مقابله چرخهای
clock work U چرخهای ساعت
cyclic permutation U جایگشت چرخهای
front wheel suspension U تعلیق چرخهای جلو
cyclic shift U تغییر مکان چرخهای
front wheel drive U محرک چرخهای جلو
nosing U باری که چرخهای لوکوموتیومتحمل می شوند
clockwork U چرخهای ساعت منظم وخودکار
front wheel suspension U اویزش چرخهای جلوی اتومبیل
Where are the luggage trolleys? U چرخهای دستی حمل بار کجاست؟
rougher U دنده دنده کننده
pants U پوشش ایرودینامیکی ثابت روی چرخهای ارابه فرود
oil gear U جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
staging light U چراغی که به راننده علامت میدهد که چرخهای اتومبیل درست روی خط قرار دارند
divided landing gear U ارابه فرود ثابت که هیچ محور افقی بین چرخهای ان وجود ندارد
tandem roller U نوعی قلطک که دارای چرخهای فلزی بوده وچرخها پشت سر هم حرکت میکند
cassette U کاست کوچک حاوی چرخهای از نوار مغناطیسی باریک که سیگنالهای صوتی قابل ضبط هستند.
dumptor U کامیونی با چرخهای لاستیکی که دارای سرعتی زیاد میباشد و بار خود را درجلو تخلیه میکند
cassettes U کاست کوچک حاوی چرخهای از نوار مغناطیسی باریک که سیگنالهای صوتی قابل ضبط هستند.
anti spin U سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
sprocket U دنده چرخ زنجیرخور چرخ دنده
sum total U مجموع
amount U مجموع
over all U مجموع
ensemble U مجموع
summation U مجموع
sums U مجموع
sum U مجموع
lump U مجموع
lumped U مجموع
ensembles U مجموع
totaling U مجموع
totalled U مجموع
total U مجموع
totaled U مجموع
lumps U مجموع
totals U مجموع
totalling U مجموع
logic sum U مجموع منطقی
iamb U وتد مجموع
modulo two sum U مجموع به پیمانه دو
tercet U مجموع سه چیز
pentachord U مجموع پنج نت
totyality U جمع مجموع
iambus U وتد مجموع
summation U مجموع یابی
summated ratings U مجموع درجه ها
triads U مجموع سه چیز
triad U مجموع سه چیز
sideways sum U مجموع جانبی
rootage U مجموع ریشه ها
check sum U مجموع مقابلهای
checksum U مجموع مقابلهای
sum of products U مجموع حاصلضرب
sum of squares U مجموع مربعات
sum of squares U مجموع مجذورات
anecdotage U مجموع حکایات
totality U تمامیت مجموع
altogether U همگی مجموع
imbic U دارای وتد مجموع
total search result U مجموع نتیجه جستجو
series U مجموع یک دنباله [ریاضی]
sum of the terms of an infinite sequence U مجموع یک دنباله [ریاضی]
tote U جمع کردن مجموع
toted U جمع کردن مجموع
vocabulary U مجموع لغات یک زبان
vocabularies U مجموع لغات یک زبان
cordage U مجموع طنابهای کشتی
iambic U وابسته به وتد مجموع
mass diagram U منحنی مجموع بدهها
sewerage U مجموع مجرای فاضلاب
alpine combined U مجموع مسابقههای الپاین
baronage U مجموع بارونها و نجبا
totes U جمع کردن مجموع
bureaucracy U مجموع گماشتگان دولتی
aggregate U مجموع جمع کردن
toting U جمع کردن مجموع
sum of squares of residual U مجموع مربعات باقیمانده
bureaucracies U مجموع گماشتگان دولتی
fore and aftring U مجموع بادبانهای کشتی
aggregates U مجموع جمع کردن
rigging U مجموع طناب و بادبانهای کشتی
total deformation U مجموع تمام تغییر شکلها
matmen U مجموع کشتی گیران و داوران
sewarage U زهکشی مجموع مجاری فاضلاب
nordic combined U مجموع مسابقات اسکی نوردیک
two person zero sum game U بازی دو نفره با مجموع صفر
pinning combination U مجموع حرکات منجر به ضربه فنی
balloted U رای مخفی مجموع اراء نوشته
ballot U رای مخفی مجموع اراء نوشته
ballots U رای مخفی مجموع اراء نوشته
armed forces U مجموع نیروهای زمینی وهوایی و دریایی
stroke play U مسابقه گلف با محاسبه مجموع ضربههای یک بازیگر
charactristic velocity U مجموع تغییرات سرعت درمسیر یک ماموریت فضایی
additions U عمل محاسباتی که مجموع دو عدد را حساب میکند
addition U عمل محاسباتی که مجموع دو عدد را حساب میکند
assoil U اصل تغییر نکردنی مجموع یا حاصل ضرب بخشیدن
ice time U مجموع مدت بازی بازیگر دریک مسابقه یا در یک فصل
shook U : مجموع تختههای لازم برای ساختن بشکه وچلیک وامثال ان
hand U بردن مسابقه اسب دوانی با فاصله مناسب مجموع چهارتایی پیکان
handing U بردن مسابقه اسب دوانی با فاصله مناسب مجموع چهارتایی پیکان
drive U دنده
gears U دنده
hard-nosed U یک دنده
rib U دنده
slat U دنده ها
slats U دنده ها
gear دنده
strict U یک دنده
stricter U یک دنده
strictest U یک دنده
geared U دنده
dependum U ته دنده
drives U دنده
geap U دنده
spare ribs U سر دنده
costa U دنده
french chop U گوشت دنده
spareribs U گوشت دنده
gear wheels U چرخ دنده ها
gear level U دسته دنده
high speed U دنده سریع
gear case U جعبه دنده
gear cutter U دنده تراش
gear wheel U چرخ دنده
external thread U دنده خارجی
gear box U جعبه دنده
gearwheels U چرخ دنده ها
sprocket U دنده زنجیر
transmission case U جعبه دنده
stick shift U دسته دنده
cross-rib U دنده ی قوس
spur gear U دنده ملخی
steering gear U دنده فرمان
steering gear U دنده سکان
wheelwork U چرخ دنده
chop U گوشت دنده
toothed wheel U چرخ دنده
top radius U گردی سر دنده
worm gear U دنده مورب
ratchet U دنده جغجغه ای
jackshaft U دنده عقب
jackshaft U دنده دو در اتومبیل
laticostate U دنده پهن
cogwheels U چرخ دنده ها
low gear U دنده کندکن
cog wheels U چرخ دنده ها
cogged wheels U چرخ دنده ها
gearwheel U چرخ دنده
shifting lever U دسته دنده
pinwheel U چرخ دنده
cog [cogwheel] U چرخ دنده
planetary gear U دنده خورشیدی
cog wheel U چرخ دنده
cogged wheel U چرخ دنده
worm gear U دنده مارپیچی
geared U چرخ دنده
cogs U دنده چرخ
cog U دنده چرخ
rib U دنده میله
bendix U دنده بندیکس
rib U گوشت دنده
bendix U دنده استارت
bevel gear U دنده مورب
stave U دنده بشکه
frame U دنده عرضی
gearshifts U دنده عوض کن
gearshifts U میله دنده
gearshift U دنده عوض کن
gear چرخ دنده
gearshift U میله دنده
pinions U جرخ دنده
thread U دنده پیچ
threads U دنده پیچ
gear U جعبه دنده
geared U جعبه دنده
gears U چرخ دنده
longitudinal U دنده طولی
gears U جعبه دنده
gearbox U جعبه دنده
gearboxes U جعبه دنده
transmissions U جعبه دنده
gearing U جعبه دنده
transmission U جعبه دنده
pinioning U جرخ دنده
reverse gear U دنده معکوس
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com