Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
total search result
U
مجموع نتیجه جستجو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
search result
U
نتیجه جستجو
search results
U
نتیجه های جستجو
conversion tables
U
جدول جستجو یا مجموعهای ازنتایج ذخیره شده که به سرعت با یک فرآیند قابل دستیابی هستند و نیازی به محاسبه نتیجه نیست
translation tables
U
جدولهای جستجو یا مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت توسط پردازنده قابل دستیابی هستند بدون نیاز به محاسبه نتیجه
residual sum of squares
U
مجموع مجذورات انحرافات مجموع مربعات انحرافات مجموع مجذورات باقیمانده ها
linear
U
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا به جواب برسد.
search
U
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searches
U
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searchingly
U
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searched
U
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
backwards
U
جستجو برای دادهای که در محل نشانه گرد قرار دارد یا در انتهای فایل است و جستجو تا ابتدای فایل
distributes
U
سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
distributing
U
سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
distribute
U
سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
regression sum of squares
U
مجموع مجذورات رگرسیون مجموع مربعات رگرسیون
sum of squares of regression
U
مجموع مربعات رگرسیون مجموع مجذورات رگرسیون
It wI'll eventually pay off.
U
با لاخره نتیجه خواهد رسید (نتیجه می دهد )
to be a foregone conclusion
<idiom>
U
نتیجه حتمی
[نتیجه مسلم]
بودن
foregone conclusion
U
نتیجه حتمی نتیجه مسلم
lumps
U
مجموع
totaling
U
مجموع
totalled
U
مجموع
ensemble
U
مجموع
summation
U
مجموع
total
U
مجموع
totaled
U
مجموع
sum
U
مجموع
sums
U
مجموع
ensembles
U
مجموع
totals
U
مجموع
amount
U
مجموع
over all
U
مجموع
sum total
U
مجموع
lumped
U
مجموع
lump
U
مجموع
totalling
U
مجموع
totyality
U
جمع مجموع
summated ratings
U
مجموع درجه ها
summation
U
مجموع یابی
altogether
U
همگی مجموع
iamb
U
وتد مجموع
iambus
U
وتد مجموع
totality
U
تمامیت مجموع
tercet
U
مجموع سه چیز
modulo two sum
U
مجموع به پیمانه دو
anecdotage
U
مجموع حکایات
triads
U
مجموع سه چیز
triad
U
مجموع سه چیز
pentachord
U
مجموع پنج نت
sum of squares
U
مجموع مربعات
sum of squares
U
مجموع مجذورات
sideways sum
U
مجموع جانبی
check sum
U
مجموع مقابلهای
checksum
U
مجموع مقابلهای
logic sum
U
مجموع منطقی
rootage
U
مجموع ریشه ها
sum of products
U
مجموع حاصلضرب
alpine combined
U
مجموع مسابقههای الپاین
mass diagram
U
منحنی مجموع بدهها
bureaucracies
U
مجموع گماشتگان دولتی
toted
U
جمع کردن مجموع
baronage
U
مجموع بارونها و نجبا
iambic
U
وابسته به وتد مجموع
cordage
U
مجموع طنابهای کشتی
fore and aftring
U
مجموع بادبانهای کشتی
sum of squares of residual
U
مجموع مربعات باقیمانده
imbic
U
دارای وتد مجموع
tote
U
جمع کردن مجموع
sewerage
U
مجموع مجرای فاضلاب
series
U
مجموع یک دنباله
[ریاضی]
sum of the terms of an infinite sequence
U
مجموع یک دنباله
[ریاضی]
vocabularies
U
مجموع لغات یک زبان
vocabulary
U
مجموع لغات یک زبان
toting
U
جمع کردن مجموع
totes
U
جمع کردن مجموع
bureaucracy
U
مجموع گماشتگان دولتی
aggregates
U
مجموع جمع کردن
aggregate
U
مجموع جمع کردن
rigging
U
مجموع طناب و بادبانهای کشتی
matmen
U
مجموع کشتی گیران و داوران
two person zero sum game
U
بازی دو نفره با مجموع صفر
nordic combined
U
مجموع مسابقات اسکی نوردیک
gear
مجموع چرخهای دنده دار
total deformation
U
مجموع تمام تغییر شکلها
sewarage
U
زهکشی مجموع مجاری فاضلاب
geared
U
مجموع چرخهای دنده دار
gears
U
مجموع چرخهای دنده دار
ballots
U
رای مخفی مجموع اراء نوشته
ballot
U
رای مخفی مجموع اراء نوشته
armed forces
U
مجموع نیروهای زمینی وهوایی و دریایی
pinning combination
U
مجموع حرکات منجر به ضربه فنی
balloted
U
رای مخفی مجموع اراء نوشته
charactristic velocity
U
مجموع تغییرات سرعت درمسیر یک ماموریت فضایی
addition
U
عمل محاسباتی که مجموع دو عدد را حساب میکند
additions
U
عمل محاسباتی که مجموع دو عدد را حساب میکند
stroke play
U
مسابقه گلف با محاسبه مجموع ضربههای یک بازیگر
assoil
U
اصل تغییر نکردنی مجموع یا حاصل ضرب بخشیدن
ice time
U
مجموع مدت بازی بازیگر دریک مسابقه یا در یک فصل
shook
U
: مجموع تختههای لازم برای ساختن بشکه وچلیک وامثال ان
searched
U
جستجو
queries
U
جستجو
searches
U
جستجو
querying
U
جستجو
queried
U
جستجو
researching
U
جستجو
database
U
جستجو
databases
U
جستجو
on the lurk
U
در جستجو
hunted
U
جستجو
hunt
U
جستجو
search
U
جستجو
right of search
U
حق جستجو
research
U
جستجو
query
U
جستجو
hunts
U
جستجو
researched
U
جستجو
researches
U
جستجو
look up
U
جستجو
searchingly
U
جستجو
rummages
U
جستجو
seeking
U
جستجو
rummaging
U
جستجو
seeks
U
جستجو
prowl
U
جستجو
prowled
U
جستجو
prowling
U
جستجو
prowls
U
جستجو
seek
U
جستجو
inquisition
U
جستجو
inquisitions
U
جستجو
investigation
U
جستجو
investigations
U
جستجو
rummage
U
جستجو
rummaged
U
جستجو
quests
U
جستجو
probes
U
جستجو
probe
U
جستجو
quest
U
جستجو
probed
U
جستجو
hand
U
بردن مسابقه اسب دوانی با فاصله مناسب مجموع چهارتایی پیکان
handing
U
بردن مسابقه اسب دوانی با فاصله مناسب مجموع چهارتایی پیکان
hunt for
U
جستجو کردن
searchers
U
جستجو کننده
seeking
U
جستجو کردن
hunt after
U
جستجو کردن
searcher
U
جستجو کننده
searchingly
U
جستجو کردن
seed
U
جستجو کردن
elimination
U
در حین جستجو
seek
U
جستجو کردن
searched
U
جستجو کردن
hunt out
U
با جستجو یافتن
scour
U
جستجو کردن
corrective maintenance
U
عمل جستجو
disquisition
U
تحقیق جستجو
ransacking
U
جستجو کردن
ransacked
U
جستجو کردن
ransack
U
جستجو کردن
mouses
U
جستجو کردن
seeds
U
جستجو کردن
searches
U
جستجو کردن
scoured
U
جستجو کردن
hunt up
U
جستجو کردن
to hunt up
U
جستجو کردن
scours
U
جستجو کردن
seeks
U
جستجو کردن
ransacks
U
جستجو کردن
search
U
جستجو کردن
mouse
U
جستجو کردن
snook
U
جستجو کردن
search memory
U
حافظه جستجو
to rummage
U
جستجو کردن
search string
U
رشته جستجو
searchable
U
قابل جستجو
searching time
U
زمان جستجو
searchless
U
بدون جستجو
to scratch about
U
جستجو کردن
seeker
U
جستجو کننده
to feel after any thing
جستجو کردن
search results
U
نتایج جستجو
search cycle
U
چرخه جستجو
search and replace
U
جستجو و جایگزینی
surveillance
U
جستجو کردن
mouser
U
جستجو کننده
to search
U
جستجو کردن
search key
کلید جستجو
to smell about
U
جستجو کردن
to search after
U
جستجو کردن
quester
U
جستجو کننده
to browse through
U
جستجو کردن
seach
U
جستجو کردن
track down
<idiom>
U
جستجو کردن
average seek time
U
مدت متوسط جستجو
seeking
U
جستجو برای یافتن
to search
U
گشتن
[جستجو کردن]
to hunt out
U
جستجو کردن ویافتن
seeks
U
جستجو برای یافتن
to grub about
U
جستجو کردن
[برای]
seek
U
جستجو برای یافتن
traceable
U
جستجو کردنی یافتنی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com