English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
the code of justinian U مجموعه قوانین ژوستی نین پادشاه رم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
jus gentium U مجموعه حقوق ژوستی نی ین امپراطور رم
restatement of the law U مجموعه قواعد حقوقی مجموعه اخرین تفسیرهای ارائه شده برای قوانین
universal U مجموعه کامل عناصر که یک مجموعه قوانین تشکیل میدهد
code U مجموعه قوانین
codex U مجموعه قوانین
Talmud U مجموعه قوانین شرعی وعرفی یهود
marquis queensberry rules U مجموعه قوانین و مقررات بوکس که در سال 6781میلادی وضع شد
validates U بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
validate U بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
validated U بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
validating U بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
transformational rules U مجموعه قوانین اعمال شده به داده که باید به صورت کد در بیایند
king dom U کشوری که پادشاه داشته باشد قلمرو یک پادشاه
Roman law U مجموعهی قوانین رومی که پایهی قوانین امروزی در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا است
conflict of lows U در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
articles of war U قوانین جنگی قوانین داد رسی نظامی
twelve tables U الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
scrapbooks U مجموعه عکسها وقطعاتی که از کتب مختلف بریده شده مجموعه
subset U مجموعه کوچک داده ها که خود بخشی از یک مجموعه بزرگتر هستند
scrapbook U مجموعه عکسها وقطعاتی که از کتب مختلف بریده شده مجموعه
burster block U مجموعه منفجر کننده مجموعه خرج تلاش
character set U دخشگان مجموعه دخشه ها مجموعه کاراکترها
cisc U مجموعه دستورات پیچیده کامپیوتری طرحی از CPU که مجموعه دستورات آن شامل تعدادی دستورات طولانی و پیچیده است که نوشتن برنامه را ساده تر ولی سرعت اجرا را کندتر میکند
kings U پادشاه
Shah U پادشاه
potentate U پادشاه
Shahs U پادشاه
potentates U پادشاه
queens U زن پادشاه
rex U پادشاه
monarchs U پادشاه
our sovereingn U پادشاه
sovereign U پادشاه
sovereigns U پادشاه
o king U ای پادشاه
monarch U پادشاه
queen U زن پادشاه
constitutional monarch U پادشاه
head of state U پادشاه
kingless U بی پادشاه
queenconsort U زن پادشاه
king U پادشاه
fit for a king U لایق پادشاه
kings palace U کاخ پادشاه
rial U پادشاه ملکه
king of england U پادشاه انگلستان
oberon U پادشاه پریان
sign manual U امضا پادشاه
kings palace U قصر پادشاه
regicide U قتل پادشاه
regicides U قتل پادشاه
lese majestyodhkj &odhkj fvqn U پادشاه یا دولت
kingling U پادشاه کوچک
his britannic majesty U اعلیحضرت پادشاه انگلستان
princess of the blood U دختر یا نوه پادشاه
privy seal U مهر شخصی پادشاه
aeolus U پادشاه تسالی یونان
regent U نماینده پادشاه رئیس
regents U نماینده پادشاه رئیس
raja or rajah U راجه-امیریا پادشاه
king of birds U پادشاه مرغان :دال
croesus U کراسوس : پادشاه یونان
lord lieutenant U نماینده پادشاه در ایالات
king's counsel U قاضی دادگاه پادشاه
royal prerogative U حق امتیاز ویژه پادشاه
HMS U مخفف در خدمت پادشاه انگلیس
kinglet U پادشاه کوچک و بی اهمیت امیر
herod U هبرودیس :نام پادشاه یهودیه
dauphiness U عروس پادشاه فرانسه ازپسرارشدش
privy purse U اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
regius professor U استاد منصوب ازطرف پادشاه
gordian U وابسته به پادشاه فریجیه لاینحل
sovereignty U اقتدار و برتری قلمرو پادشاه
the u states U کشوری که پادشاه داشته باشد
they attended the king U ایشان درخدمت پادشاه بودند
prince royal U پسر ارشد پادشاه انگلیس
princessroyal U بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
the u kingdom U کشوری که پادشاه داشته باشد
dais U سایبان یااسمانه بالای تخت پادشاه
infanta U دختر پادشاه و ملکه اسپانیا یاپرتقال
priam U پریام پادشاه تروا وپدر هکتور
dauphin U عنوان پسر ارشد پادشاه فرانسه
household troops U هیئت محافظ پادشاه یا نجیب زاده
royalty U حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
royalties U حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
monarchical U وابسته به یا همانند پادشاه یا نظام پادشاهی
kingmaker U کسی که درانتخاب پادشاه یا رئیس موثر است
monarch U پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
jacobite U طرفدارسلطنت جیمز اول پادشاه مخلوع انگلیس
yeoman of the guard U گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
infante U جوانترین پسر پادشاه و ملکه اسپانیا و پرتقال
queen dowager U زنی که شوهرش پادشاه بوده ومرده است
monarchs U پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
eminent domain U مالکیت مطلق دولت یا پادشاه یا رئیس مملکت
empires U امپراتوری چند کشور که دردست یک پادشاه باشد فرمانروایی
empire U امپراتوری چند کشور که دردست یک پادشاه باشد فرمانروایی
order of council U تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
homage U اعلام رسمی بیعت از طرف متحد یا متفقی نسبت به پادشاه
Desornamentado U [سبک معماری رنسانس در اسپانیا در دوره ی حکومت پادشاه فیلیس]
Georgian architecture U معماری جرجی [در زمان پادشاه جرج اول تا چهارم انگلستان]
romulus U رمولوس برادررموس نخستین پادشاه بنیادگذار داستانی شهر روم
regulations U قوانین
pandect U قوانین
to kiss hands U دست پادشاه بزرگی راهنگام رفتن به ماموریت بعنوان بدرود بوسیدن
letters missive U نامه رسمی پادشاه که در ان کسی برای اسقفی گماشته شده است
cable assembly U مجموعه کابل و پیچ مجموعه کابل
gynoecium U مجموعه الت مادگی گل مجموعه مادگی
infraction of rules U نقض قوانین
korte's laws U قوانین کرت
inland rules U قوانین داخلی
hague rules U قوانین لاهه
competition rules U قوانین رقابت
promulgation of the laws U انتشار قوانین
newton's laws of motion U قوانین نیوتون
conflict of laws U تعارض قوانین
interpertation of laws U تفسیر قوانین
conflict of lows U تعارض قوانین
murphy's laws U قوانین مورفی
mendelian laws U قوانین مندل
permissive legislation U قوانین مخیره
maritime law U قوانین دریایی
forest laws U قوانین جنگل
hovering acts U قوانین ضد قاچاق
gas laws U قوانین گازها
labor laws U قوانین کار
kepler laws U قوانین کپلر
explanation of laws U شرح قوانین
joule's laws U قوانین ژول
kepler's laws U قوانین کپلر
doctorine U قوانین اصلی
radiation laws U قوانین تابش
rules of the roads U قوانین راه
rules of the roads U قوانین دریانوردی
remedial statutes U قوانین اصلاحی
succession law U قوانین وراثت
written laws U قوانین مدون
rules of chess U قوانین شطرنج
rules of engagement U قوانین درگیری
gunnery U قوانین تیراندازی
statue law U قانون یا قوانین
rules committee U کمیته قوانین
administrative law U قوانین اداری
codification U وضع قوانین
statute book U قوانین موضوعه
zipf's laws U قوانین زیف
codification U تدوین قوانین
admiralty law U قوانین دریایی
company law U قوانین شرکت
procedendo U حکم پادشاه در مورد تسریع دادرسی به قاضی یی که صدور رای را به تاخیرانداخته است
koh i noor U کوه نور:الماس نامی هندوستان که اکنون جزودارایی پادشاه انگلیس است
agamemnon U اگاممنون پادشاه مایسنا که منازعهء او با اشیل مقدمهء داستان حماسی ایلیاد است
newton's laws of motion U قوانین حرکت نیوتون
s factor U ضریب اس در قوانین تیرتوپخانه
sanctioned laws U قوانین یا مقررات مصوبه
gunnery U قوانین تیر توپخانه
physical U که قوانین نرخ بیت
laws versus tendencies U قوانین در مقابل تمایلات
military justice U قوانین جزایی ارتش
law enforcement U اجرای قوانین [حقوقی]
newton's laws of motion U قوانین حرکت نیوتن
under these rules U بموجب این قوانین
child labor laws U قوانین کار کودکان
codification U جمع وتدوین قوانین
codification U گرد اوری قوانین
rules of football U قوانین یا قواعد فوتبال
company law U قوانین مربوط به شرکتها
punitive article U قوانین جزایی ارتش
coastel low U قوانین مربوط به ابهای ساحلی
encode U اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
encodes U اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
De Morgan's laws U قوانین دومورگان [ریاضی] [منطق]
adjective laws U قوانین مربوط باصول محاکمات
grammars U قوانین استفاده صحیح از زمان
De Morgan's laws U قوانین دومورگان [ریاضی] [منطق]
valid U درست , طبق مجموعهای قوانین
laws of motion of capitalism U قوانین حرکت سرمایه داری
rules of procedure U قوانین مربوط به روش جاری
littoral law U قوانین مربوط به ابهای ساحلی
copyright U محدود شده با قوانین کپی
copyrights U محدود شده با قوانین کپی
enterprise U اقدام به اجرای قوانین کردن
message U قوانین از پیش تعریف شده که کد
enterprises U اقدام به اجرای قوانین کردن
messages U قوانین از پیش تعریف شده که کد
grammar U قوانین استفاده صحیح از زمان
provision U قوانین سورسات رساندن مقررداشتن
highway dispatch U مقررات و قوانین عبور ومرور در شاهراهها
formulae U مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
the rules of protocol U قوانین قرارداد [صورت جلسه کنفرانس]
formulas U مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
draconian U قوانین حقوقی سخت وبی رحمانه
conformed U کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
conforms U کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
conform U کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
terminal ballistics U قوانین حرکت گلوله درنزدیک هدف
conforming U کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
leges U صورت جمع کلمه lexبمعنی قوانین
formula U مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
lord chancellor U بزرگترین لرد انگلیس که بامورقضایی رسیدگی کرده ومهردارسلطنتی ومشاورمخصوص پادشاه ورئیس مجلس اعیان میباشد
extends U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com