English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pattern U مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
patterns U مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
frequencies U تعداد سیکل ها یا دوره زمانی از حالت موج با قاعده که در هر ثانیه تکرار می شوند
frequency U تعداد سیکل ها یا دوره زمانی از حالت موج با قاعده که در هر ثانیه تکرار می شوند
chain U 1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chains U 1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
repeats U مکرر کردن تکرار شدن
repeat U مکرر کردن تکرار شدن
tessellate U کاهش شکل پیچیده به مجموعهای از اشکال ساده تر معمولاگ مثلث
frequenting U مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
frequents U مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
frequented U مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
frequent U مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
group U مجموعهای از نشانه ها یا فایل ها یا برنامه ها که در یک پنجره نشان داده می شوند
groups U مجموعهای از نشانه ها یا فایل ها یا برنامه ها که در یک پنجره نشان داده می شوند
clustering U مجموعهای از عناصر که در یک خط ترتیبی فاهر می شوند و یک جدول دستیابی دارند
looped U ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
loops U ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
loop U ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
cycle U تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
cycled U تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
cycles U تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
cycles U تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند
cycle U تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند
cycled U تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند
concatenate U بیشتر ازیک فایل یامجموعهای ازداده ها که باهم ترکیب می شوند تا مجموعهای را تشکیل دهند
logs U مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید
log U مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید
WWW U مجموعهای از میلیون ها وب سیلت و صفحات وب که با هم بخشی از اینترنت را تشکیل می دهند که اغلب اوقات توسط کاربر استفاده می شوند
agents U مجموعهای از دستورات یا اعمال که خودکار روی یک داده یا فایل مشخص اعمال می شوند
agent U مجموعهای از دستورات یا اعمال که خودکار روی یک داده یا فایل مشخص اعمال می شوند
bank U مجموعهای از وسایل حافظه الکترونیکی که بهم وصل می شوند تا یک فضای بزرگ حافظه ایجاد کنند
banks U مجموعهای از وسایل حافظه الکترونیکی که بهم وصل می شوند تا یک فضای بزرگ حافظه ایجاد کنند
iterative routine U حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
iterate U حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
lattice design U طرح شبکه ای [این طرح بصورت قرینه و تکرار کل متن فرش را در بر می گیرد و از اشکال شش وجهی، نه وجهی، مربع شکل و طاق رومی برای بدنه گل ها استفاده می کند.]
scramblers U وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
scrambler U وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
main U مجموعه دستورات که پیاپی تکرار می شوند و عمل اصلی برنامه را انجام می دهند. این حلقه معمولا برای ورودی کاربر صبر میکند پیش از پردازش رویداد
Kasim Ushag design U طرح قسیم اوشاق [عشاق] [مربوط به فرش های کاراباغ در قرن نوزدهم میلادی می باشد که در آن ترنج بزرگی به شکل لوزی متن را در بر گرفته و اشکال قلاب مانند در جهات مختلف بافته می شوند.]
corkscrew rule U قاعده پیچ بطری بازکن قاعده چوب پنبه کش
matrixes U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
coroutine U دستورالعمل اتصال مجموعهای از ورودی ها به مجموعهای از خروجی ها
looped U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
quote U تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quotes U تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quoted U تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
repeater coil U سیم پیچ تکرار کننده صدا کوبیل تکرار
shifts U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifted U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shift U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
recidivism U تکرار جرم یا تکرار عمل ضداجتماعی
phraseologically U ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
optical U فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری
saddle bag U خورجین [اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
repeats U تکرار کردن تکرار شدن
repeat U تکرار کردن تکرار شدن
sequential U داده یا دستوراتی که به ترتیب پردازش می شوند , به ترتیبی که دستیابی می شوند
overlays U بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
traffic U نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
overlaying U بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
trafficking U نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
overlay U بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
traffics U نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
trafficked U نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
activity U روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند
activities U روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند
routine U توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
batch processing U سیستم پردازش داده ها که در آن اطلاعات در دسته هایی جمع آوری می شوند و سپس در یک ماشین اجرا می شوند
routines U توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
routinely U توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
stacked U ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stacks U ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stack U ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
gadroon U اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
detecting U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
end U حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
detect U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detected U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
ended U حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
detects U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
ends U حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
saturated colour U که روی ویدیو خوب نشان داده نمیشوندوممکن است باعث اختلال شوند یا روی صفحه پخش شوند
vdt U ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند
VDUs U ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند
VDU U ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند
repetitious U مکرر
repetitive U مکرر
bis U مکرر
eternity U مکرر
eternities U مکرر
continual U مکرر
manyfold U مکرر
repeated U مکرر
eternal U مکرر
resorted U ملاقات مکرر
resorts U ملاقات مکرر
compulsiveness U مکرر کاری
repeating field U فیلد مکرر
tautologize U مکرر گویی
rebuy U خرید مکرر
recurrenge U وقوع مکرر
unfrequented U غیر مکرر
times without number U بطور مکرر
all the time <idiom> U به طور مکرر
repeating decimal U اعشاری مکرر
old hat U آشنا و مکرر
multiple ionization U یونش مکرر
repeating fraction U کسر مکرر
crepitation U انفجار مکرر
rebroadcast U برنامه مکرر
frequent visiting U دیدنی مکرر
resort U ملاقات مکرر
catalexia U مکرر خوانی
recurring decimal U اعشاری مکرر [ریاضی]
theatergoer U شخصی که مکرر به تئاترمیرود
repeating label U برچسب یا مطلب مکرر
haunt U خطور مراجعه مکرر
haunts U خطور مراجعه مکرر
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
subroutine U تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
commuter U رفت و آمد کنندهی مکرر
commuters U رفت و آمد کنندهی مکرر
age U شکستن جسم با فشارهای مکرر
ages U شکستن جسم با فشارهای مکرر
to frequent a place U بجایی بطور مکرر رفت و آمد کردن
wear down <idiom> U زوارچیزی دررفتن ،بااستفاده مکرر خراب شدن
That's old hat! <idiom> U این که آشنا و مکرر [پیش پا افتاده ] است!
keep after <idiom> یادآوری مکرر به کسی برای انجام کاری.
bubble sort U روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند
shadow memory U محلهای حافظه مکرر که با کد مخصوص قابل دستیابی است
globetrotters U کسی که مکرر به جاهای مختلف جهان سفر میکند
globetrotter U کسی که مکرر به جاهای مختلف جهان سفر میکند
shadow page U محلهای حافظه مکرر که با کد مخصوص قابل دستیابی است
row U 1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند
rowed U 1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند
rows U 1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند
avianize U ضعیف کردن ویروس بعلت کشت مکرر در جنین جوجه
resort U رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
resorted U رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
resorts U رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
spinosity U اشکال
barely U با اشکال
snaggy U پر اشکال
worriment U اشکال
traverse U اشکال
drawbacks U اشکال
bugging U اشکال
bug U اشکال
nodes U اشکال
dead lock U اشکال
disadvantage U اشکال
disadvantages U اشکال
nodus U اشکال
bugs U اشکال
node U اشکال
drawback U اشکال
traversed U اشکال
traverses U اشکال
traversing U اشکال
scarpbook U عملکردی که متن و تصاویر رابرای استفاده مکرر درمستندات ذخیره میکندمجموعه مرقع
debugger U اشکال زدائی
diversely U به اشکال مختلف
demurrable U اشکال کردنی
i can add rapidly U به اشکال ما افزود
forms of currency U اشکال پول
debugger U اشکال یابی
nuclide U اشکال اتمی
burble U اشکال بی نظمی
burbled U اشکال بی نظمی
burbles U اشکال بی نظمی
debugged U اشکال زدایی
burbling U اشکال بی نظمی
debug U اشکال زدایی
hardness U اشکال سفتی
debugs U اشکال زدایی
baboons U اشکال مضحک
geometrical figures U اشکال هندسی
impediment U محظور اشکال
geometric shapes U اشکال هندسی
to tide over a difficulty U اشکال را بر طرف
trouble shooting U رفع اشکال
smooth delivery U تحویل بی اشکال
troubleshooting U اشکال یابی
fault description U توضیح اشکال
description of error U توضیح اشکال
defect description U توضیح اشکال
error description U توضیح اشکال
difficulties U اشکال زحمت
impediments U محظور اشکال
to make difficulties U اشکال تراشیدن
debugging U اشکال زدایی
baboon U اشکال مضحک
debugging U اشکال زدائی
difficulty U اشکال زحمت
format U قالب فرم خالی یا صفحه مکرر ذخیره شده در یک ترمینال تا مکررا ارسال شود
formats U قالب فرم خالی یا صفحه مکرر ذخیره شده در یک ترمینال تا مکررا ارسال شود
immethodical U بی قاعده
regularities U قاعده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com