English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
i sort of feel sick U مثل اینکه حالم دارد بهم میخورد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
I appreciate your concern, but I'm fine. U خیلی سپاسگذارم از اینکه دلواپس هستی اما من حالم خوب است.
sequence U بررسی اینکه داده ذخیره شده به صورت مناسب قرار دارد
sequences U بررسی اینکه داده ذخیره شده به صورت مناسب قرار دارد
to nick a horse's tail U بیخ دم اسب را چاک زدن برای اینکه دم خود را بلند نگاه دارد
materialism U فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
hash U الگوریتم تولید کد hash برای ورودی و اطمینان از اینکه با سایر ورودی ها فرق دارد
parity U نشانگری که نشان میدهد آیا داده بررسی پذیرش شده است یا نه یا اینکه داده پیرستی زوج یا فرد دارد
I am feeling I'll (sick). U حالم بد است
my health is tolerable U حالم بد نیست
i am out of sorts U حالم خوب نیست
iam pretty well U نسبه حالم بد نیست
edited U فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
edit U فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
i sat down to recover U نشستم زمین که حالم جا بیاید
He is in no condition (not fit)to work. U امروز خیلی سر حالم ( شنگول )
winding U چیزی که پیچ میخورد
How are you?How do you feel? U آب وهوای اروپ؟ به حالم سا زگاز نیست
cannibals U جانوری که همجنس خود را میخورد
cannibal U جانوری که همجنس خود را میخورد
whirligig U سوسکی که روی اب چرخ میخورد
man eater U جانوری که انسان را میخورد ادمخوار
worriers U کسی یا چیزی که غم میخورد اندیشناک
man-eater U جانوری که انسان را میخورد ادمخوار
worrier U کسی یا چیزی که غم میخورد اندیشناک
man-eaters U جانوری که انسان را میخورد ادمخوار
i am quiet well thank you U به مرحمت شما حالم خیلی خوب است
I'm sick of that jike, cut it out, can't you? U حالم از این جوک به هم می خورد، ساکت شو. نمیتونی؟
theory of epigensis U فرض اینکه نطفه بوجودمیایدنه اینکه ازپیش بوده وپس ازمواقعه
kill devil U طعمه ساختگی که دراب چرخ میخورد
scalar U متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
the hall seats one thousand U تالار هزار صندلی میخورد تالارهزارتن راجامیدهد
norfolk U یکجور نیمتنه گشادمردانه که کمر بند میخورد
diner out U کسیکه بیشتراوقات شام وناهارخودرابیرون ازخانه میخورد
reefing jacket U یکجور نیمتنه چسبان که از دوطرف دکمه میخورد
cutworm U کرمی که گیاهان کوچک راهنگام رسیدن بکف زمین میخورد
provided he goes at once U بشرط اینکه بی درنگ برود مشروط بر اینکه فورا برود
. The car is gathering momentum. U اتوموبیل دارد دور بر می دارد
Walls have ears <idiom> U دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears U دیوار موش دارد موش گوش دارد
or U یا اینکه
save that U جز اینکه
up to/till/until <idiom> U تا اینکه
howbeit U با اینکه
unless U جز اینکه
the fact that U اینکه
so as to U تا [اینکه ]
in order that U تا اینکه
in spite of the face that U اینکه
in order to ... U تا [اینکه ]
Despite the fact that… U با وجود اینکه
in order that U برای اینکه
the reason why U دلیل اینکه
inorder to U برای اینکه
In view of the fact that … whereas … U نظر به اینکه
in view of the fact that U نظر به اینکه
instead U بجای اینکه
for U برای اینکه
as if U مثل اینکه
hent U ربودن تا اینکه
even though U ولو اینکه
forasmuch as U نظر به اینکه
than U تا اینکه بجز
insomuch U نظر به اینکه
in view of <idiom> U به خاطر اینکه
as thought U مثل اینکه
providing U مشروط بر اینکه
whenas U بعلت اینکه
as though U مثل اینکه
whereas U نظر به اینکه
as soon as U بمحض اینکه
on the supposition that U بتصور اینکه
the reason why U علت اینکه
wherein U دراثنای اینکه
so that U برای اینکه
that's that U اینکه از این
save that U الا اینکه
notwithstanding U باوجود اینکه
so as to U برای [اینکه]
in order to ... U برای [اینکه]
ere U قبل از اینکه
whilst U ضمن اینکه
because U برای اینکه
pray consider my case U تمنی اینکه
to the end that U تا اینکه بقصداینکه
owing to the fact that U به واسطه اینکه
to sum up U خلاصه اینکه
instantly U به محض اینکه
to the end that U برای اینکه
on the supposition that U بخیال اینکه
owing to the fact that U نظر به اینکه
in order that he may go U برای اینکه برود
in one word U خلاصه اینکه مختصرا
not to mention ... <idiom> U به اضافه اینکه ... است
what with <idiom> U برای اینکه ،درنتیجه
inorder to U به خاطر اینکه برای
though U گرچه هرچند با اینکه
Not to mention the fact that … U حالا بگذریم از اینکه...
in one world U خلاصه اینکه مختصرا
as regards U با توجه به اینکه اما
not to say ... <idiom> U به اضافه اینکه ... است
in a word U خلاصه اینکه مختصرا
in order that i may go U برای اینکه بروم
i maintain U قائل هستم به اینکه ...
as respects U با توجه به اینکه اما
there is nothing for it but to U چارهای ندارد جز اینکه
as respects ... U درباره ... [با توجه به اینکه... ]
to be on the safe side U برای اینکه احتمال اشتباه
instead of working U بجای اینکه او کار بکند
that is no new U اینکه خبر تازهای نبود
iimmediately he saw me U بمحض اینکه مرا دید
in orders that it may beeasier U برای اینکه اسان تر شود
the instant i saw him U بمحض اینکه اورا دیدم
You are asking for it. You are sticking your neck out. U مثل اینکه تنت می خارد
whereas U بادر نظر گرفتن اینکه
adside from U صرفنظر از اینکه گذشته از این
Supposing that is the case . U بفرض اینکه اینطور باشد
much as I'd like to <idiom> U با اینکه اینقدر دوست دارم
inadvisably U بدون اینکه صلاح باشد
instead of doing U بجای اینکه انجام بدهند
He is very primitive and uncuth . U مثل اینکه از پشت کوه آمده
Unless the contray is proved . U مگر اینکه خلافش ثابت شود
It seems I am not welcome (wanted) here. U مثل اینکه من اینجا زیادی هستم
You seem to expect something for good measure ! U مثل اینکه حالاناز شست هم می خواهی !
irrelevantly U بدون اینکه وابستگی داشته باشد
Depending on how late we arrive ... U بستگی به اینکه ساعت چند ما می رسیم ...
euphonically U برای اینکه بگوش خوش ایندباشد
combatable U قابل اینکه باان نبردیاضدیت کنند
incomparably U بدون اینکه نظر داشته باشد
benifit of elergy U امتیازروحانیون برای اینکه شرعامحاکمه شوند
authentication U اطمینان از اینکه چیزی صحیح است
approves U تصور اینکه چیزی خوب است
we eat that we may live U میخوریم برای اینکه زنده باشیم
off the point U بدون اینکه وابستگی داشته باشد
it is not true that he is dead U اینکه میگویند مرده است حق ندارد
approve U تصور اینکه چیزی خوب است
approving U تصور اینکه چیزی خوب است
It's good to see you again. U خیلی خوشحالم از اینکه شما را دوباره میبینم.
our offer to render a service U حاضر شدن ما برای اینکه خدمتی بکنیم
unless otherwise prescibed [by the doctor] U مگر اینکه [پزشک] نسخه دیگری نوشته
There is still time before I go. U هنوز وقت هست تا اینکه من راه بیفتم.
forbid U بیان اینکه چیزی نباید انجام شود
qualities U بررسی اینکه کیفیت یک محصول خوب است
quality U بررسی اینکه کیفیت یک محصول خوب است
I am glad to see you up and about. خوشحالم از اینکه شما را سر پا وسر حال می بینم
it was beneath my notice U شایسته اینکه اعتنایی بان کنم نبود
dut of court U ممنوع از اینکه دادگاه بافهارارتش رسیدگی می نماید
take a stand on something <idiom> U فهمیدن اینکه کسی بر علیه چیزی است
forbids U بیان اینکه چیزی نباید انجام شود
Unless otherwise stated . U مگر اینکه خلاف ( عکس ) آن اظهار گردد
hylotheism U اعتقاد به اینکه خدا و ماده یکی هستند
After his discharge from the army, he came to Tehran . پس از اینکه از خدمت ارتش مرخص شد آمد تهران.
at the owner's risk U با قید اینکه هرگونه خسارت بعهده مالک
. Why,what was the harm? U چرا اینکه دیگر ایرادی نداشت؟ ( بعنوان اعتراض )
checked U بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
mutual terms U شرایطی که بموجب ان دو تن بجای اینکه پول بدهند کارمیکند
check U بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
mercerize U موادشیمیایی زدن به پارچههای نخی برای اینکه حریرنماشوند
checks U بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
bridge U تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
adoptionism U اعتقادبه اینکه عیسی فرزندخوانده خدا است نه پسرحقیقی او
except as otherwise provided U مگر اینکه به طور دیگر قید شده باشد
To see her [The sight of her] gives me a pang in my heart. U وقتی که او [زن] را میبینم مانند اینکه نیش به قلبم می زنند.
opens U به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
open U به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
opened U به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
bridged U تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
bridges U تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
without lifting a finger U بدون اینکه اصلا کاری بکند [اصطلاح روزمره]
without lifting a finger U بدون اینکه به چیزی دستی بزند [اصطلاح روزمره]
failures U شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
failure U شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
polarities U تعریف اینکه سیگنال الکتریکی مثبت است یا متن
polarity U تعریف اینکه سیگنال الکتریکی مثبت است یا متن
humoralism U اعتقاد به اینکه امراض نتیجه فساد اخلاط است
think little of <idiom> U تصور اینکه چیزی یا کسی مهم یا باارزش است
wait up for <idiom> U به رختخواب نرفتن تا اینکه کسی برسد یا اتفاقی بیافتد
learn to walk before yaou run. <proverb> U قبل از اینکه بدوى راه رفتن را یاد بگیر.
second-guess someone <idiom> U حدس اینکه یکی دیگه چه کاری انجام میداد
germtheory U فرض اینکه میکروب وسیله واگیره ناخوشی است
You wI'll fail unless you work harder . U موفق نخواهی شد مگه اینکه تلاش بیشتری بکنی
Looks likes he is asking for trouble . looks like he is sticking his neck out . U مثل اینکه سرش به گردنش ( تنش ) زیادی می کند
to paynize wood U چوب را با محلول ویژه شیمیایی اندون برای اینکه زودنپوسد
verified U بررسی اینکه داده ضبط شده یا ورودی درست است
checked U بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
verifies U بررسی اینکه داده ضبط شده یا ورودی درست است
verify U بررسی اینکه داده ضبط شده یا ورودی درست است
high time <idiom> U زمان قبل از اینکه کاری بیش ازآن انجام شده
a penny for your thoughts <idiom> U [طریقه ای پرسش در مورد اینکه طرف مقابل به چی فکر می کند؟]
zero U نشان دهنده اینکه محتوای ثبات یا نتیجه صفر است
zeroes U نشان دهنده اینکه محتوای ثبات یا نتیجه صفر است
Without wishing to belittle [disparage] [denigrate] the importance of this issue, I would like to ... U بدون اینکه اهمیت این موضوع را پایین بیاورم من میخواهم ...
Funstionalism U [عقیده بر اینکه شکل و ساختمان باید منطبق نیاز باشد.]
to garble the coinage U مسکوکات راصرافی وجورکردن برای اینکه سره انرا اب کنندوناسره ات
chopped U ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
verifying U بررسی اینکه داده ضبط شده یا ورودی درست است
chop U ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
zeros U نشان دهنده اینکه محتوای ثبات یا نتیجه صفر است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com