Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
weighted average
U
متوسط وزنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hexametric
U
شش وزنی
equiponderance
U
هم وزنی
arrhythmic
U
بی وزنی
weighted
U
وزنی
gravity dam
U
سد وزنی
weightlessness
U
بی وزنی
weighted score
U
نمره وزنی
hollow gravity dam
U
سد تهیده وزنی
gravity spillway dam
U
سد سرریز وزنی
weighting coefficient
U
ضریب وزنی
massive arch dam
U
سد قوسی وزنی
tetrameter
U
چهار وزنی
division
U
گروه وزنی
monometer
U
شعر یک وزنی
divisions
U
گروه وزنی
gravity wall
U
دیوار وزنی
weighted mean
U
میانگین وزنی
gravimetric analysis
U
تجزیه وزنی
gravimetric factor
U
ضریب وزنی
gravimetrical analysis
U
تجزیه وزنی
gravity abutment
U
گرانپایه وزنی
weighted average
U
میانگین وزنی
gravity arch dam
U
سد قوسی وزنی
weight percent
U
درصد وزنی
gravity battery
U
باتری وزنی
weight function
U
تابع وزنی
daedman
U
مهار وزنی
weigh batcher
U
اندازه گیر وزنی
gravity drop
U
زنگ احضار وزنی
tandem roller
U
غلطک وزنی پشت سر هم
gravity dam of triangular section
U
سد وزنی با نیمرخ مثلثی
hexameter
U
شعر شش وتدی یا شش وزنی
imponderability
U
بی وزنی غیر محسوسی
h does not w.much
U
چندان وزنی ندارد
masonry weir
U
بند بنایی وزنی
weight average degree of polymerization
U
میانگین وزنی درجه بسپارش
ounce
U
مقیاس وزنی برابر5301/13 گرم
ton
U
واحد وزنی برابر با 0001کیلوگرم
tons
U
واحد وزنی برابر با 0001کیلوگرم
weight average molecular weight
U
میانگین وزنی وزن مولکولی
ounces
U
مقیاس وزنی برابر5301/13 گرم
bantamweight
U
مقیاس وزنی درحدود 811پوند
class
U
گروه وزنی ورزشکار ممتاز
classing
U
گروه وزنی ورزشکار ممتاز
classes
U
گروه وزنی ورزشکار ممتاز
available payload
U
فرفیت وزنی یا حجمی وسیله
blank verse
U
شعر بی قافیه پنج وزنی
classed
U
گروه وزنی ورزشکار ممتاز
bushels
U
مقیاس وزنی است معادل 4پک
metric hundredweight
U
واحد وزنی برابر 05 کیلو گرم
quintal
U
واحد وزنی معادل 001کیلو گرم
To bear heavy expenses.
U
سرب فلز سنگین وزنی است
scaleweight
U
وزنی که اسب در مسابقه تحمل میکند
bushel
U
مقیاس وزنی است معادل 4پک
bandolite
U
ساختار سبک وزنی از چوب بالسا با روکش الومینیوم
pottle
U
پیمانه وزنی برابر نیم گالن رطل یکمنی
weighted least square method
U
روش حداقل مربعات وزنی در اقتصادسنجی برای تخمین پارامترها
mean sea level
U
ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
barleycorn
U
مقیاس وزنی برابر 8460/0 گرم مقیاس طولی برابر5/8میلیمتر
tare and tret
U
وزن بسته یا لفاف یا جعبه محموله و مقدار کمبود وزنی که در نتیجه حمل و نقل درمحموله ایجاد میشود وقابل قبول است
liftjet
U
توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
warp-weighd loom
U
دارهای وزنی
[این نوع دار در گذشته بیشتر بکار میرفته و در آن انتهای نخ های تار به وزنه های سنگی یا فلزی گره زده می شد.]
tolerable
U
متوسط
modals
U
متوسط
modal
U
متوسط
intermedial
U
متوسط
average limit of ice
U
حد متوسط یخ
moderate
U
متوسط
intermediate
U
متوسط
meant
U
متوسط
life expectancy
U
سن متوسط
moderated
U
متوسط
mediums
U
متوسط
medium gravle
U
شن متوسط
medium
U
متوسط
mediocre
U
متوسط
moderates
U
متوسط
mesne
U
متوسط
moderating
U
متوسط
averaged
U
حد متوسط
osculant
U
متوسط
life expectancies
U
سن متوسط
meanest
U
متوسط
meaner
U
متوسط
average
U
متوسط
averages
U
متوسط
averaged
U
متوسط
average
U
حد متوسط
averaging
U
متوسط
averaging
U
حد متوسط
mean
U
متوسط
averages
U
حد متوسط
assonance
U
هم صدایی قافیهء وزنی یا صدایی
intermediate hurdle
U
مانع متوسط
intermediate contrast
U
تغایر متوسط
mean chord
U
وتر متوسط
m.f.
U
فرکانس متوسط
m.f.
U
بسامد متوسط
intermediately
U
بطور متوسط
mean daily
U
متوسط روزانه
intermediate pressure
U
فشار متوسط
mean depth
U
عمق متوسط
mean deviation
U
انحراف متوسط
intermediate lampholder
U
سر پیچ متوسط
intermediate high voltage line
U
خط فشار متوسط
medium voltage
U
ولتاژ متوسط
averagly
U
بطور متوسط
middlingly
U
بطور متوسط
averagely
U
بطور متوسط
average voltage
U
ولتاژ متوسط
average variable cost
U
هزینه متوسط
average value
U
مقدار متوسط
on the a
U
بطور متوسط
girder bridge
U
پل بیلی متوسط
average total cost
U
هزینه متوسط کل
mean income
U
درامد متوسط
true power
U
توان متوسط
a modest income
U
درآمدی متوسط
medium frequency
U
بسامد متوسط
medium cloud
U
ابرهای متوسط
above average
<adj.>
U
بالاتر از حد متوسط
medium scale
U
در مقیاس متوسط
mid range
U
برد متوسط
subaverage
U
زیر حد متوسط
every Tom, Dick and Harry
<idiom>
U
طبقه متوسط
a medium sized car
U
یک اتومبیل متوسط
sort of
U
بمیزان متوسط
sort of
U
بمقدار متوسط
secondarily
U
بطور متوسط
monthly average
U
متوسط ماهیانه
moderate speed
U
سرعت متوسط
middle price
U
قیمت متوسط
medium carbon steel
U
فولادباکربن متوسط
medium artillery
U
توپخانه متوسط
mediterranean sea
U
بحر متوسط
above average
<adj.>
U
بیشتر از حد متوسط
above-average
<adj.>
U
بیشتر از حد متوسط
over-average
<adj.>
U
بالاتر از حد متوسط
over-average
<adj.>
U
بیشتر از حد متوسط
above average
<adj.>
U
بیش از حد متوسط
above-average
<adj.>
U
بیش از حد متوسط
mean price
U
قیمت متوسط
mean life
U
عمر متوسط
mean speed
U
سرعت متوسط
mean stress
U
خستگی متوسط
above-average
<adj.>
U
بالاتر از حد متوسط
median income
U
درامد متوسط
median gray
U
خاکستری متوسط
medially
U
بطورمیانه یا متوسط
medial
U
میانه متوسط
mean velocity
U
سرعت متوسط
mean variation
U
تغییر متوسط
mean value
U
مقدار متوسط
mean time
U
ساعت متوسط
mean time
U
زمان متوسط
over-average
<adj.>
U
بیش از حد متوسط
average life
U
عمر متوسط
duffer
U
بازیگر متوسط
average flow
U
جریان متوسط
duffers
U
بازیگر متوسط
average expense
U
هزینه متوسط
halftone
U
رنگ متوسط
halftones
U
رنگ متوسط
average efficiency
U
بازده متوسط
par
U
میزان متوسط
medium wave
U
موج متوسط
thins
U
تیم متوسط
average latency
U
تاخیر متوسط
average latency
U
رکود متوسط
averaging
U
مقدار متوسط
thin
U
تیم متوسط
thinned
U
تیم متوسط
thinners
U
تیم متوسط
thinnest
U
تیم متوسط
average input
U
نهاده متوسط
middle class
U
طبقه متوسط
average discharge
U
بده متوسط
average cost
U
هزینه متوسط
average conditions
U
شرایط متوسط
medium
U
مقدار متوسط
mediums
U
متوسط معتدل
mediums
U
مقدار متوسط
normal
U
میانه متوسط
midway
U
متوسط میانجی
life expectancies
U
عمر متوسط
medium
U
متوسط معتدل
middle classes
U
طبقه متوسط
mediocrity
U
اندازه متوسط
average deviation
U
انحراف متوسط
average depth
U
عمق متوسط
life expectancy
U
عمر متوسط
averaged
U
مقدار متوسط
average
U
میانه متوسط
averaged
U
میانه متوسط
average
U
مقدار متوسط
average speed
U
سرعت متوسط
meanest
U
میانه متوسط
meaner
U
میانه متوسط
average return
U
بازده متوسط
mean
U
میانه متوسط
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com