English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tubbable U متناسب برای لوله یا تغاریابشکه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
propor tionably U بطور متناسب یا با قرینه چنانکه بتوان متناسب نمود
best power mixture U نسبت متناسب مخلوط سوخت و هوا برای حصول حداکثرقدرت
intubation U فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
intubate U لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
conduits U لوله یا کانال محافظ برای سیم ها کابل ها
conduit U لوله یا کانال محافظ برای سیم ها کابل ها
inductility U عدم امادگی برای لوله شدن اقامه
boring tubes U لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
entrance head U بار لازم برای ایجاد جریان ازیک لوله
hose U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosed U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate U بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
breech end U انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
go devil U لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
muzzle burst U ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
thermionic tube U لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
cannon U لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannons U لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
proportional U متناسب
proprotionable U متناسب
pro rata U متناسب
symmetric U متناسب
applicative U متناسب
commensurate U متناسب
eurhythmic U متناسب
in proportion U متناسب
proportionable U متناسب
proportionate U متناسب
jack ring U حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
harmonised U متناسب بودن
coordinate U متناسب کردن
harmonized U متناسب بودن
harmonize U متناسب بودن
harmonizing U متناسب بودن
harmonises U متناسب بودن
coordinative U متناسب سازنده
harmonising U متناسب بودن
proportionment U متناسب سازی
harmonizes U متناسب بودن
appropriated technology U تکنولوژی متناسب
unapt U غیر متناسب
comproportionation U ترکیب متناسب
rigatoni U رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
vas deferens U لوله خروجی بیضه لوله منی
proportionably U بطور متناسب یا با قرینه
proportionate U فراخور متناسب کردن
commensurateness U متناسب کردن تناسب
well proportioned U با تناسب متناسب موزون
up to par/scratch/snuff/the mark <idiom> U متناسب با استاندارد طبیعی
coapt U باهم متناسب شدن
proportional pie graph U نمودار گرد متناسب
harmonic proportion U طبقه بندی متناسب
harmonic division U طبقه بندی متناسب
coordinate U متناسب یا هماهنگ کردن
mismatch U متناسب نبودن ناجور بودن
queues U ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
queued U ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
queue U ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
queueing U ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
spigot U لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
water pipe U لوله مخصوص لوله کشی اب
sockets U بست لوله دوراهی لوله
to pipeline U با خط لوله لوله کشی کردن
oviduct U لوله رحمی لوله فالوپ
reddendo singula singulis U الفاظ در قسمتهای مختلف سندباید متناسب با هم تعبیرشوند
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
pipeline assets U وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
amplidyne U ژنراتور دی سی که ولتاژخروجی ان با تغییرات تحریک میدان متناسب است
flash tube U لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
differentiating cicuit U مداری که ولتاژ برون گذاشت ان تقریبا با میزان تغییرولتاژ متناسب است
back to battery U برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
hook's law U تغییر شکل یک جسم الاستیک در دامنه الاستیسیته با تنش وارده متناسب است
actinoelectric U اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
best economy mixture U نسبت متناسب سوخت و بنزین در موتورهای پیستونی جهت حصول بیشترین برد پروازی
acceleration principle U براساس این اصل سرمایه گذاری متناسب است با تغییرات تولید که بارابطه زیر بیان می گردد : Y * A = I
collimating sight U دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
differentiator U وسیلهای که برون گذاشت ان با مشتق سیگنال درون گذاشت متناسب است
pitot static system U سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
suit U منطبق کردن متناسب یا مناسب کردن
suited U منطبق کردن متناسب یا مناسب کردن
suits U منطبق کردن متناسب یا مناسب کردن
proportions U متناسب کردن متقارن کردن
proportion U متناسب کردن متقارن کردن
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
angle of traverse U زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
microsoft U بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
infra red link U روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
rolls U لوله
roll U لوله
chimney U لوله
hoses U لوله
clip U لوله
sequacious U لوله شو
clips U لوله
clipped U لوله
clippings U لوله
tube cutter U لوله بر
tubulation U لوله
valves U لوله
valve U لوله
chimneys U لوله
stave U لوله اب
bores U لوله
bore U لوله
cylinder U لوله
cylinders U لوله
nose U سر لوله
noses U سر لوله
piped U لوله
blast main U لوله دم
blast pipe U لوله دم
hosed U لوله
pipe line U خط لوله
pipe cutter U لوله بر
hose U لوله
pipe layer U لوله کش
spouts U لوله
spouting U لوله
spouted U لوله
spout U لوله
pipe U لوله
cannon U لوله
conduit U لوله
pipe fitter U لوله کش
nozzle U سر لوله اب
nozzles U سر لوله اب
hosepipe U لوله
conduits U لوله
fire hose U لوله اب
tube U لوله
pipelines U خط لوله
rouleau U لوله
hickey U لوله خم کن
cannons U لوله
duct U لوله اب
plumbers U لوله کش
plumber U لوله کش
tubes U لوله
rolled U لوله
ductile U لوله شو
pipeline U خط لوله
discharge head U سر لوله
drain pipe U لوله
downtake U لوله
hosing U لوله
water pipe U لوله اب
pump dale U لوله تلمبه
seamless tube U لوله بی درز
sewer pipe U لوله فاضلاب
fallopian tube U لوله فالوپ
standpipe U لوله شاغولی
screw barrel U لوله خاندار
piping U لوله کشی
piping U لوله گذاری
hosing U لوله پلاستیکی
hosing U لوله خرطومی
air vessel U لوله تنفسی
air tube U لوله هوا
air pipe U لوله هوا
air inlet pipe U لوله هواگیر
soldering blowpipe U لوله لحیمکاری
hoses U لوله پلاستیکی
socket pipe لوله مفصلی
slotted casing U لوله شکافدار
adopter U لوله اتصالی
conduit U لوله برگمن
exhaust U لوله اگزوز
exhausts U لوله اگزوز
conduit U لوله حفاظ
conduit U کانال لوله
conduits U لوله حفاظ
conduits U لوله برگمن
conduits U کانال لوله
beak U دهانه لوله
rubber tube U لوله لاستیکی
pipelines U لوله کشی
pipeline U لوله کشی
hosed U لوله خرطومی
beak U دهنه لوله
hosed U لوله پلاستیکی
hydrant U لوله ابکش
hose U لوله پلاستیکی
hydrants U لوله ابکش
standpipes U لوله شاغولی
hose U لوله خرطومی
hoses U لوله خرطومی
absorption tube U لوله جذب
absorption countertube U لوله جذب
guns U لوله توپ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com