Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
illiberal
U
متعصب مخالف اصول ازادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
antisocial
U
مخالف اصول اجتماعی مخالف اجتماع
liberalism
U
اصول ازادی خواهی
antinomian
U
مخالفین اصول اخلاقی فرقهای از مسیحیان که مخالف مراعات اصول اخلاقی بودند و اعتقادداشتند که خداوند در همه حال نسبت به مسیحیان لطف دارد
individualism
U
اصول ازادی فردی در سیاست واقتصاد
anticonstitutional
U
مخالف اصول مشروطیت
This is contray to all moral principles ( codes ) .
U
این کار مخالف کلیه اصول وضوابط اخلاقی است
emancipation proclamation
U
اعلامیه ازادی بردگان اعلامیهای که در اول ژانویه 3681 به وسیله ابراهام لینکلن رئیس جمهور امریکاصادر و به موجب ان به بردگان سیاهپوست امریکایی ازادی اعطا شد
sanitize
U
مطابق اصول بهداشت کردن از روی اصول بهداشتی عمل کردن
chauvinistic
U
متعصب
bigots
U
متعصب
moralistic
U
متعصب
dogmatic
U
متعصب
rabid
U
متعصب
prejudiced
U
متعصب
furious
U
متعصب
bigot
U
متعصب
hard shell
U
متعصب
fanatic
U
متعصب
narrow-minded
U
متعصب
biassed
U
متعصب
fanatics
U
متعصب
dogmatist
U
متعصب
one idead
U
متعصب
chessophrenetic
U
متعصب شطرنج
fanatical
U
شخص متعصب
hide bound
U
خشکیده متعصب
true-blue
U
پیرو متعصب
fanatics
U
شخص متعصب
fanatic
U
شخص متعصب
intolerant
U
بی گذشت متعصب
bigoted
U
متعصب و سرسخت
fanaticize
U
متعصب کردن
zeal
U
غیور متعصب
ultra
U
خیلی متعصب مافوق
partisans
U
حامی پیرو متعصب
partisan
U
حامی پیرو متعصب
religionist
U
پیرو متعصب دین
bigots
U
ادم خرافاتی متعصب
partizan
U
حامی پیرو متعصب
bigot
U
ادم خرافاتی متعصب
chauvinist
U
میهن پرست متعصب
vigilante
U
پارتیزان یا متعصب سیاسی یامذهبی
vigilantes
U
پارتیزان یا متعصب سیاسی یامذهبی
zealots
U
ادم متعصب یاهواخواه مجاهد
zealot
U
ادم متعصب یاهواخواه مجاهد
bluenose
U
ادم متعصب وسخت گیر
mumpsimus
U
ایین دیرینه بی معنی که ازروی تعصب بدان بچسبند نادان متعصب
insubjection
U
ازادی
large n
U
ازادی
emancipation
U
ازادی
liberals
U
ازادی
enfranchisement
U
ازادی
immunity
U
ازادی
freeness
U
ازادی
independence
U
ازادی
liberticide
U
ازادی کش
liberal
U
ازادی
indpendence
U
ازادی
options
U
ازادی
option
U
ازادی
released
U
ازادی
liberties
U
ازادی
liberation
U
ازادی
openness
U
ازادی
freedom
U
ازادی
freedoms
U
ازادی
releases
U
ازادی
release
U
ازادی
looseness
U
ازادی
liberty
U
ازادی
manumission
U
ازادی
market freedom
U
ازادی بازار
manumit
U
ازادی بخشیدن
manumission
U
ازادی برده
paroles
U
ازادی مشروط
toleration
U
ازادی ازادگی
paroled
U
ازادی مشروط
statue of liberty
U
مجسمه ازادی
probational
U
ازادی بقیدالتزام
liberty party
U
حزب ازادی
liberally
U
ازادی خواهانه
paroling
U
ازادی مشروط
the champion of liberty
U
مدافع ازادی
market freedom
U
ازادی تجاری
medal of freedom
U
مدال ازادی
advantages accruning from
U
ازادی مطبوعات
civil liberty
U
ازادی مدنی
liberty of the press
U
ازادی مطبوعات
liberators
U
ازادی بخش
liberator
U
ازادی بخش
civil liberties
U
ازادی مدنی
parole
U
ازادی مشروط
laissez-faire
U
ازادی تجارت
elbow room
U
ازادی عمل
emancipatory
U
ازادی بخش
degrees of freedom
U
درجات ازادی
conditional discharge
U
ازادی مشروط
probation
U
ازادی مشروط
freedom to choose
U
ازادی در انتخاب
degree of freedom
U
درجه ازادی
probation
U
ازادی بقیدالتزام
elbowroom
U
ازادی عمل
freedom of the press
U
ازادی نگارش
freedom of the press
U
ازادی مطبوعات
freehand
U
ازادی در تصمیم
catholicity
U
ازادی فکر
freedom of belief
U
ازادی عقیده
freedom of enterprise
U
ازادی تجارت
edict of emancipation
U
منشور ازادی
free will
U
ازادی اراده
freedom of seas
U
ازادی دریاها
freedom of trade
U
ازادی تجارت
freedom of experssion
U
ازادی بیان
economic freedom
U
ازادی اقتصادی
freehand
U
ازادی عمل
freedom of choice
U
ازادی انتخاب
free enterprise
U
ازادی اقتصادی
habeas corpus
U
حکم ازادی
relief
U
فراغت ازادی
latitude
U
ازادی عمل وسعت
latitudes
U
ازادی عمل وسعت
laissez-faire
U
ازادی صادرات وواردات
free thinking
U
ازادی از قیود مذهب
freedom of entry and exit
U
ازادی ورود و خروج
free thought
U
ازادی فکر لامذهب
probationary period
U
دوره ازادی مشروط
free movement of capital
U
ازادی جابجایی سرمایه
the champion of liberty
U
سنگ بسینه زن ازادی
libertarian
U
طرفدار ازادی اراده
liberal
U
ازادی خواه زیاد
overindulgence
U
ازادی بیش از حد دادن
laissez faire
U
ازادی مطلق اقتصادی
liberal school
U
مکتب ازادی اقتصادی
nurse of liberty
U
پرورشگاه یا مهد ازادی
liberals
U
ازادی خواه زیاد
franchises
U
ازادی حق انتخاب امتیاز
libertarianism
U
طرفداری از ازادی فردی
libertarians
U
طرفدار ازادی اراده
laissez-faire
U
ازادی کسب و کار
franchise
U
ازادی حق انتخاب امتیاز
declaration of indulgence
U
اعلام ازادی دینی
liberty of conscience
U
ازادی عقیده یا فکر
The whole problem with the world is that fools and fanatics are always so certain of themselves, and wiser people so full of doubts.
U
مشکل اصلی در دنیا این است که احمق ها و متعصب ها همیشه از خودشان مطمئن و انسان های عاقل پر از تردید هستند.
disestablished
U
کلیسا را از ازادی محروم کردن
disestablishes
U
کلیسا را از ازادی محروم کردن
ransom
U
ازادی کسی یاچیزی راخریدن
disestablishing
U
کلیسا را از ازادی محروم کردن
scope
U
میدان دید ازادی عمل
Soc
U
ازادی دراخذ تصمیم قضایی
the liberal party
U
حزب یا دسته ازادی خواه
edict of emancipation
U
ازادی بی قید و شرط اعطا شد
ransoms
U
ازادی کسی یاچیزی راخریدن
four freedoms
U
ازادی در نطق و بیان عقیده
disestablish
U
کلیسا را از ازادی محروم کردن
freewheel
U
با ازادی حرکت وجنبش کردن
freewheeled
U
با ازادی حرکت وجنبش کردن
freewheels
U
با ازادی حرکت وجنبش کردن
jubilees
U
روز ازادی سال ویژه
jubilee
U
روز ازادی سال ویژه
nationalists
U
ملی گرا ازادی طلب
nationalists
U
ازادی خواه واستقلال طلب
nationalist
U
ملی گرا ازادی طلب
nationalist
U
ازادی خواه واستقلال طلب
gold palm
U
نشان شرکت در جنگهای ازادی امریکا
piscary
U
ازادی ماهیگیری در ابهای متعلق به غیر
liberalism
U
اعتقاد به ازادی ازلی و ابدی انسان
manchester school
U
مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
ism
U
: اصول
teachings
U
اصول
principles
U
اصول
tenet
U
اصول
ism
U
اصول
teaching
U
اصول
doctrine
U
اصول
nitty-gritty
U
اصول
root
U
اصول
technic
U
اصول
roots
U
اصول
doctrines
U
اصول
paroling
U
ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
paroles
U
ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
paroled
U
ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
parole
U
ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
the open door
U
ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
four freedoms
U
دین رهایی از احتیاج و بالاخره ازادی از ترس
monopolism
U
اصول انحصار
economic principles
U
اصول اقتصادی
general principles
U
اصول کلی
abolitionist
U
اصول بردگی
accounting principles
U
اصول حسابداری
prineipal parts
U
اصول فعل
principles of religion
U
اصول مذهب
principles of economy
U
اصول اقتصاد
banking principles
U
اصول بانکداری
monopolosm
U
اصول انحصار
principles of economics
U
اصول اقتصاد
naziism
U
اصول نازی
mormonism
U
اصول mormon ها
nazism
U
اصول نازی
theories
U
اصول نظری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com