English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (31 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
connection of loom pieces U متصل کردن قطعات دار [قالی]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
track bolt U پیچی که قطعات راه اهن رابه یکدیگر متصل میکند
grip length U طول قسمت رزوه نشده ساقه پیچ که معادل حداکثر ضخامت قطعات متصل شونده میباشد
reassembles U بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembled U بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassemble U بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembling U بستن قطعات سوار کردن قطعات
bin storage U انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
edge card U یک تخته مدار که دارای قطعات باریک اتصال در طول یک لبه بوده و برای متصل شدن بارابط لبه طراحی شده است
interim overhaul U پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
running spare U قطعات یدکی مورد نیاز واضافی قطعات اضافی همراه وسیله
on board spares U قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
parts explosion U رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
new work U عملیات نوسازی قطعات عملیاتت تجدید قطعات یا تجدیدبنا
cannibalize U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizes U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizing U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalising U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalises U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalized U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalised U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
replaced U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaces U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replace U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replacing U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
rigs U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
disassembly order U دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
rig U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigged U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rebuilds U نوسازی کردن قطعات
rebuild U نوسازی کردن قطعات
renovation U تجدید قطعات کردن
assembles U سوار کردن قطعات
assembled U سوار کردن قطعات
assemble U سوار کردن قطعات
salvage U پیاده کردن کامل قطعات
dismantled U پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismounts U پیاده کردن قطعات و وسایل
dismantle U پیاده کردن قطعات مونتاژ
quadrat U به قطعات مستطیل تقسیم کردن
dismantles U پیاده کردن قطعات مونتاژ
salvaged U پیاده کردن کامل قطعات
salvages U پیاده کردن کامل قطعات
salvaging U پیاده کردن کامل قطعات
dismount U پیاده کردن قطعات و وسایل
dismantling U پیاده کردن قطعات مونتاژ
match mark U جفتن و جور کردن قطعات
dismounting U پیاده کردن قطعات و وسایل
parcel U به قطعات تقسیم کردن توزیع کردن
parcels U به قطعات تقسیم کردن توزیع کردن
bin storage space U فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
overhaul U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauls U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauled U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
foldboat U قایق قابل جدا کردن قطعات وبستن ان
overhauling U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
recondition U نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
reconditioned U نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
reconditions U نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
fishplate U قطعات ریل را با وصله وصل کردن پشت بند
assembly U بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
attach U 1-بستن یا متصل کردن 2-وصل کردن یک گره یا ورود به یک سرور در شبکه
attaches U 1-بستن یا متصل کردن 2-وصل کردن یک گره یا ورود به یک سرور در شبکه
attaching U 1-بستن یا متصل کردن 2-وصل کردن یک گره یا ورود به یک سرور در شبکه
joined U متصل کردن یا وصل کردن چندین چیز مهم
joins U متصل کردن یا وصل کردن چندین چیز مهم
join U متصل کردن یا وصل کردن چندین چیز مهم
tie down U متصل کردن
link U متصل کردن
joggles U متصل کردن
adjoin U متصل کردن
colligate U متصل کردن
applies U متصل کردن
pan- U متصل کردن
joggling U متصل کردن
pans U متصل کردن
joined U متصل کردن
joggled U متصل کردن
connect U متصل کردن
join U متصل کردن
connects U متصل کردن
apply U متصل کردن
pan U متصل کردن
adjoins U متصل کردن
adjoined U متصل کردن
joggle U متصل کردن
applying U متصل کردن
joins U متصل کردن
connects U اتصال دادن متصل کردن مربوط کردن
connect U اتصال دادن متصل کردن مربوط کردن
catenate U پیوستن متصل کردن
pin U متصل کردن به گیرافتادن
enjoining U بهم متصل کردن
splicing U باهم متصل کردن
tie in <idiom> U به چیزدیگری متصل کردن
splices U باهم متصل کردن
spliced U باهم متصل کردن
enjoins U بهم متصل کردن
enjoined U بهم متصل کردن
splice U باهم متصل کردن
pinned U متصل کردن به گیرافتادن
enjoin U بهم متصل کردن
pinning U متصل کردن به گیرافتادن
carburizing U گرم کردن قطعات فولادی ماشین شده در اتمسفر قوی از گازهای هیدروکربن
rig in U باز کردن قطعات و باربندیها باز کردن وسایل و باربندی ناو
bond U متصل کردن چسباندن اتصال
compacts U فشرده کردن بهم متصل کردن
compact U فشرده کردن بهم متصل کردن
compacting U فشرده کردن بهم متصل کردن
compacted U فشرده کردن بهم متصل کردن
to plug U متصل کردن [الکترونیک یا مهندسی برق]
dowel U بامیخ پرچ بهم متصل کردن
c clamp U گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
seam U درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
bow line U نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین
seams U درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
AUI connector U اتصال D برای متصل کردن کابلهای انترنت به آداپتور شبکه
PID U متصل یاد شده به سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه به کاربران
personal U متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
harnessed U یراق کردن یراق اسب متصل به ارابه
harness U یراق کردن یراق اسب متصل به ارابه
harnessing U یراق کردن یراق اسب متصل به ارابه
smithereens U قطعات
component drawing U رسم قطعات
parts U قطعات یدکی
shatters U قطعات شکسته
end product U مجموعه قطعات
shell fragments U قطعات گلوله
shatter U قطعات شکسته
main members U قطعات اصلی
cable accessory U قطعات کابل
common hardware U قطعات عمومی
flinders U قطعات شکسته
common items U قطعات عمومی
trilcgy U یا قطعات سه گانه
chosen fragments U قطعات گزیده
parts peculiar U قطعات مخصوص
bill of material U صورت قطعات
common parts U قطعات عمومی
analecta U قطعات ادبی
chrestomathy U قطعات برگزیده
table of replaceable partes U فهرست قطعات
parts peculiar U قطعات اختصاصی
web stiffeners U قطعات تقویتی
repair parts U قطعات یدکی
parts list U لیست قطعات
chosen fragments U قطعات منتخبه
staff section U قطعات سمبه
parts list U فهرست قطعات
chrestomathy U قطعات منتخب
spare parts U قطعات یدکی
linkages U مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
linkage U مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
welds U متصل کردن جوش دادن جوش
welded U متصل کردن جوش دادن جوش
weld U متصل کردن جوش دادن جوش
authorized parts list U سهمیه مجاز قطعات
fragments U قطعات متلاشی خردکردن
common parts U قطعات یدکی عمومی
catalogue U لیست قطعات کاتالوگ
fracture U مو برداشتن قطعات و وسایل
fractures U مو برداشتن قطعات و وسایل
fractured U مو برداشتن قطعات و وسایل
catalogues U لیست قطعات کاتالوگ
cataloguing U لیست قطعات کاتالوگ
fragmenting U قطعات متلاشی خردکردن
fragment U قطعات متلاشی خردکردن
nomenclature U نام گذاری قطعات
bitty U متشکل از قطعات ریز
catalogs U لیست قطعات کاتالوگ
object assembly test U ازمون الحاق قطعات
bottom casting U قطعات ریخته گی بسته
investment castings U قطعات ریخته گی بسته
cataloging U لیست قطعات کاتالوگ
invar struts U قطعات فلزی ضد انبساط
fracturing U مو برداشتن قطعات و وسایل
catalogued U لیست قطعات کاتالوگ
cataloged U لیست قطعات کاتالوگ
analects U قطعات ادبی منتخبات
authorized parts list U لیست قطعات مجاز
shard U شکستن وبصورت قطعات ریزدراوردن
wiggly block test U ازمون قطعات موج دار
shards U شکستن وبصورت قطعات ریزدراوردن
component change order U دستور تغییر قطعات یک وسیله
end product U قطعات حاصله دستگاه نهایی
blocky U پرشده یا مشخص با قطعات مختلف
component end item U قطعات و اقلام تجهیزات عمده
phrasing U ترتیب بندی قطعات موسیقی
weldment U قطعات بهم جوش خورده
sketchbooks U کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
clapboards U قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
clapboard U قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
bosses U ناف روی قطعات ریختگی قوز
bossed U ناف روی قطعات ریختگی قوز
materiel history U خلاصه وضعیت قطعات ووسایل یا کالاها
beef cuts U قطعات مختلف گوشت لاشهء گاو
collapsible form work U قالب قطعات پیش ساخته بتونی
sketchbook U کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
borescope U ابزار چشمی برای بازرسی قطعات
bossing U ناف روی قطعات ریختگی قوز
anthologist U متخصص و متبحردر گلچین قطعات ادبی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com