English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (693 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
heater U متصدی گرم کردن
heaters U متصدی گرم کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
taximan U متصدی تاکسی کردن هواپیماها متصدی عبور ومرور هواپیماها روی باند
to put in possession U مالکیت دادن متصدی کردن
Other Matches
necrologist U متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه
air dispatcher U متصدی بارریزی هوایی متصدی پرتاب بار از هواپیما
warden U متصدی
vacant U بی متصدی
quartermaster U متصدی
quartermasters U متصدی
clerks U متصدی
operators U متصدی
in charge U متصدی
operator U متصدی
clerk U متصدی
incumbents U متصدی
incumbent U متصدی
operator U متصدی
user U متصدی
operators U متصدی ها
users U متصدی ها
runner U متصدی
runners U متصدی
responsible U متصدی
infirmarian U متصدی بیمارستان
unattended U بدون متصدی
acting U کفیل متصدی
winch driver U متصدی دوار
adman U متصدی اعلانات
officer U مامور متصدی
signal man U متصدی علائم
supplier U متصدی ملزومات
suppliers U متصدی ملزومات
litter bearer U متصدی برانکارد
operator U متصدی دستگاه
fitter U متصدی نصب
fitters U متصدی نصب
cataloguer U متصدی کاتالوگ
yard man U متصدی محوطه
cataloger U متصدی کاتالوگ
curator U نگهبان متصدی
chartulary U متصدی بایگانی
operators U متصدی ماشین
operators U متصدی دستگاه
salesperson U متصدی فروش
salespeople U متصدی فروش
operator U متصدی ماشین
salespersons U متصدی فروش
time keeper U متصدی اوقات
machine operator U متصدی ماشین
receptionist U متصدی پذیرش
receiver U متصدی دریافت
turf accountants U متصدی شرطبندی
operator command U فرمان متصدی
receivers U متصدی دریافت
groundskeeper U متصدی زمین
radar man U متصدی رادار
radar operator U متصدی رادار
radarman U متصدی رادار
radio operator U متصدی بی سیم
radioman U متصدی بی سیم
curators U نگهبان متصدی
rulings U رایج متصدی
ruling U رایج متصدی
operator console U پیشانه متصدی
officers U مامور متصدی
auctioneers U متصدی مزایده
auctioneer U متصدی حراج
auctioneers U متصدی حراج
freshwater king U متصدی اب شیرین کن
signalman U متصدی علائم
ammunition handler U متصدی مهمات
harbour master U متصدی بندر
auctioneer U متصدی مزایده
forwarding agent U متصدی حمل ونقل
prontonotary U متصدی امضاء احکام
data entry operator U متصدی داده دهی
turf accountant متصدی شرط بندی
forwarder U متصدی حمل و نقل
time keeper U متصدی اوقات کار
titular charge daffaires U متصدی شغل سیاسی
stevedore U متصدی بارگیری و تخلیه
keypunch operator U متصدی منگنه زنی
contracting officer U افسر متصدی پیمان
prothonotary U متصدی امضاء احکام
church warden U متصدی دارایی کلیسا
fish warden U متصدی امور شیلات
common carrier U متصدی حمل ونقل
teletypist U متصدی دوره نگاره
plate layer U متصدی تعمیر خط اهن
stevedores U متصدی بارگیری و تخلیه
hold captain U متصدی انبار کشتی
biddy U متصدی نظافت خانه
ammunition handler U متصدی جابجایی مهمات
orchardman U متصدی باغ میوه
carriers U متصدی حمل و نقل
stoker U متصدی سوخت کوره
mess treasurer U متصدی صندوق باشگاه
carrier U متصدی حمل و نقل
officers U متصدی ضابط عدلیه
oilking U متصدی سوخت و اب کشتی
my p U متصدی پیش ازمن
titular U متصدی دارای عنوانی
liquidator U متصدی امورتصفیه شرکت
pressman U متصدی ماشین چاپ
word processing operator U متصدی پردازش کلمه
liquidators U متصدی امورتصفیه شرکت
liftman U اسانسورچی متصدی اسانسور
wagoner U متصدی حمل ونقل
watertender U متصدی مخازن اب ناو
peripheral equipment operator U متصدی تجهیزات جانبی
orchardist U متصدی باغ میوه
majordomo U متصدی امور خانوادگی
officer U متصدی ضابط عدلیه
pressmen U متصدی ماشین چاپ
boiler maker U متصدی دیگ بخار
army postal clerk U متصدی پست ارتشی
machinists U ماشینیست متصدی دستگاه تراش
forwarder's receipt U رسید متصدی حمل و نقل
gamekeepers U متصدی جانوران شکاری قرقچی
stevedores U متصدی بارگیری و حمل و نقل
machinist U ماشینیست متصدی دستگاه تراش
stevedore U متصدی بارگیری و حمل و نقل
stevedore U متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
firemen U متصدی اتش خانه موتور
account executive U متصدی رسیدگی به حساب مشتریها
gamekeeper U متصدی جانوران شکاری قرقچی
fireman U متصدی اتش خانه موتور
stevedores U متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
stickboy U متصدی نگهداری چوبهای هاکی
signal boxes U توقف گاه متصدی علائم
time keeper U متصدی ثبت اوقات کار
signal box U توقف گاه متصدی علائم
engineman U درجه دار متصدی موتور
pointer U متصدی کنترل درجه توپ
weeder U متصدی چیدن علف هرزه
harbour master U مسئول بندر متصدی لنگرگاه
bee-keeper U متصدی نگهداری از زنبور عسل
bee-keepers U متصدی نگهداری از زنبور عسل
vigorish U سود متصدی شرط بندی
pantler U متصدی ابدارخانه و خوراک خانه
blast furnaceman U مسئول یا متصدی کوره بلند
stenotypisht U متصدی دستگاه ضبط سخنرانی
pointers U متصدی کنترل درجه توپ
throttleman U متصدی دستگیره سرعت ناو
billposter U متصدی نصب اعلانات بدیوارهاوغیره
checkman U متصدی کنترل اب دیگ بخار
proetor U متصدی امور قضایی وکشوری
master of ceremonies U متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
pollsters U متصدی اخذرای یا مراجعه به اراء عمومی
masters of ceremonies U متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
sacrist U متصدی نگهداری فروف مقدسه کلیسا
sacristan U متصدی حفافت فروف مقدسه کلیسا
aviarist U کسی که مرغداری میکند متصدی مرغان
pollster U متصدی اخذرای یا مراجعه به اراء عمومی
vertical control operator U متصدی اندازه گیری تراز وارتفاع
common carrier U متصدی حمل ونقل حامل مشترک
hotwalker U متصدی گرداندن اسب بعد ازمسابقه
brakeman U متصدی ترمز ماشین وترن وغیره
pointers U متصدی کنترل ارتفاع لوله توپ
lictor U پیشرو حاکم وغیره متصدی مجازات
king of arms U متصدی تشخیص وتعیین نشانهای خانوادگی
major-domos U متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
major-domo U متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
major domo U متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
clerk of the scale U متصدی توزین سوارکار ووسایلش پس از مسابقه
pointer U متصدی کنترل ارتفاع لوله توپ
verderer U متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
raid clerk U نگهبان یا متصدی مرکزاطلاعات سیستم اعلام خطرهوایی
verderor U متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
property master U متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
verger U متصدی نشان دادن محل جلوس مردم در کلیسا
propety man U متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
lord of misrule U متصدی وسرپرست تفریحات ونمایشات مخصوص عید تولد مسیح
parish clerk U کشیش یا عامی که متصدی برخی کارهای کلیسای بخش می گرد د
bartender U کسی که در بار مشروبات برای مشتریان می ریزد متصدی بار
bartenders U کسی که در بار مشروبات برای مشتریان می ریزد متصدی بار
aerographer's mate U کمک ثبات هواشناسی متصدی چارت هواشناسی
central U متصدی مرکز تلفن مرکزی مرکزی
mortician U مقاطعه کار کفن ودفن متصدی کفن ودفن
morticians U مقاطعه کار کفن ودفن متصدی کفن ودفن
common carrier U موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
captures U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial U خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
capturing U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo U ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifying U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoots U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoot U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
orienting U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orient U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
to temper [metal or glass] U آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
cross examination U تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
orients U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveyed U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com