Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lord of misrule
U
متصدی وسرپرست تفریحات ونمایشات مخصوص عید تولد مسیح
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
master of ceremonies
U
متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
masters of ceremonies
U
متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
christian era
U
مبداء تاریخ کشورهای مسیحی که از زمان تولد مسیح اغازمیگردد
sudarium
U
دستمال دور سر مسیح دستمالی که نقش صورت مسیح بران باشد
aborning
U
در بدو تولد در حال تولد
antichrst
U
مسیح دروغی مسیح کاذب
christly
U
شایسته مسیح مربوط به مسیح
necrologist
U
متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه
air dispatcher
U
متصدی بارریزی هوایی متصدی پرتاب بار از هواپیما
Noel
U
سرود میلاد مسیح جشن میلاد مسیح
A healthy recreation . Good clean fun.
U
تفریحات سالم
nightlife
U
تفریحات شبانه
taximan
U
متصدی تاکسی کردن هواپیماها متصدی عبور ومرور هواپیماها روی باند
entertainments
U
تفریحات پذیرایی کردن
nightlife
U
شرکت در تفریحات شبانه
entertainment
U
تفریحات پذیرایی کردن
apres ski
U
تفریحات بعد از اسکی در پیست
There are not many amusements in this town.
U
دراین شهر تفریحات زیادی وجود ندارد
births
U
تولد
birth
U
تولد
postnatal
U
پس از تولد
geniture
U
تولد
lute
U
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lutes
U
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
write
U
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes
U
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil
U
روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
date of birth
U
تاریخ تولد
rebirth
U
تولد دوباره
place of birth
U
محل تولد
birth certificate
U
گواهی تولد
birth cry
U
اوای تولد
birth injury
U
اسیب تولد
get
U
زایش تولد
antenatal
U
پیش از تولد
the birth of a nation
U
تولد یک ملت
regeneration
U
تولد تازه
nee
U
تولد یافته
antenatals
U
پیش از تولد
nascent
U
درحال تولد
getting
U
زایش تولد
birth trauma
U
ضربه تولد
rebirth
U
تولد تازه
birthday
U
جشن تولد
birthdays
U
جشن تولد
regeneracy
U
تولد تازه
birthday cake
U
کیک تولد
gets
U
زایش تولد
Nativity
U
تولد عیسی
prenatal
U
پیش از تولد
typefaces
U
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typeface
U
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
antenatals
U
مربوط به قبل از تولد
additional production personnel
عوامل دیگر تولد
antenatal
U
مربوط به قبل از تولد
post natal
U
واقع شونده پس از تولد
nascency
U
نوفهوری و اغازی تولد
nascence
U
نوفهوری و اغازی تولد
reborn
U
تولد تازه یافته
redivivus
U
تولد تازه یافته
newborn
U
تازه تولد شده
postnatal
U
وابسته به بعد از تولد
post-natal
U
واقع شونده پس از تولد
graphics
U
کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
viability
U
قدرت ادامه زندگی پس از تولد
Yuletide
U
ایام عید تولد عیسی
precocial
U
دارای استقلال ازهنگام تولد
Christ
U
مسیح
antichrist
U
ضد مسیح
anointed
U
مسیح
messianic
U
مسیح
new born
U
زاییده شده تازه تولد یافته
Christmas
U
عیدمیلاد مسیح
messiah
U
مسیح موعود
messiahs
U
مسیح موعود
Christmases
U
عیدمیلاد مسیح
jesus christ
U
عیسی مسیح
lachryma christi
U
اشک مسیح
pseudo christ
U
مسیح نما
IHS
U
نمودار مسیح
vicar of christ
U
مسیح پاپ
antichrst
U
دشمن مسیح
christhood
U
مسیح بودن
christlike
U
مسیح وار
christly
U
مسیح وار
birthright
U
حقوقی که در اثر تولد بخص تعلق می گیرد
palingenesis
U
تجوید از راه تولد ایین تعمید مسیحیان
anno domini
U
بعد از میلاد مسیح
carol
U
سرودشب عیدمیلاد مسیح
pseudo christ
U
مسیح کاذب دجال
carols
U
سرودشب عیدمیلاد مسیح
dominical
U
یعنی حضرت مسیح
neo christianity
U
دین نوین مسیح
christology
U
مبحث مسیح شناسی
gospel
U
بشارت درباره مسیح
gospels
U
بشارت درباره مسیح
evangelizing
U
بشارت بدین مسیح دادن
evangelised
U
بشارت بدین مسیح دادن
evangelises
U
بشارت بدین مسیح دادن
evangelising
U
بشارت بدین مسیح دادن
evangelized
U
بشارت بدین مسیح دادن
evangelizes
U
بشارت بدین مسیح دادن
orthodox
U
مطابق عقاید کلیسای مسیح
adventism
U
اعتقاد بدوباره امدن مسیح
passion week
U
هفته پیش از رستاخیز مسیح
Yule
U
جشن میلاد عیسی مسیح
judns be trayed jesus
U
یهودابه مسیح خیانت کرد
evangelize
U
بشارت بدین مسیح دادن
registers
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
Anno Domini
[AD]
<adj.>
پس از میلاد مسیح
[جهت بیان سال]
zechariah
U
یهود درقرن 6 قبل از میلاد مسیح
psilanthropism
U
عقیده باینکه مسیح جز انسان نبوده
psilanthropy
U
عقیده باینکه مسیح جز انسان نبوده
zachariah
U
یهود درقرن 6 قبل از میلاد مسیح
chiliasm
U
اعتقاد به فهور مجدد هزارساله مسیح
incarnationist
U
کسی که مسیح را خدای مجسم می داند
millenarian
U
معتقد به سلطنت هزار ساله مسیح
millenarianism
U
اعتقاد به سلطنت هزار ساله مسیح
postmillennialist
U
معتقدبه فهور ثانوی مسیح پس از هزار سال
icon
U
تصویر حضرت مسیح یامریم ویامقدسین مسیحی
the holy grail
U
دوری یاجامی که مسیح دراخرین شام خودبکاربرد
before Christ
[BC]
قبل از میلاد مسیح
[جهت بیان سال]
postmillenarian
U
معتقدبه فهور ثانوی مسیح پس از هزار سال
ikons
U
تصویر حضرت مسیح یامریم ویامقدسین مسیحی
icons
U
تصویر حضرت مسیح یامریم ویامقدسین مسیحی
Doom
U
[نمایش تصویری از آخرین قضاوت عیسی مسیح در کلیسا]
deleting
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
kenosis
U
اعتقادباینکه مسیح بصورت ادمی جنبه خدایی را ازخوددورساخته است
Chrismon
U
[حرف اول اسم مقدس از سه واژه ی یونانی به نام مسیح]
monophysite
U
کسیکه عقیده دارد باینکه مسیح دارای یک ذات است و بس
passionist
U
عضو دستهای از نصارا که پیوسته مصیبت حضرت مسیح رابایدیاداورشوند
essene
U
راهب یهودی) عضوفرقهای که دوقرن پیش ازامدن مسیح درفلسطین تشکی
apocrypha
U
کتاب مشکوکی که راجع بزندگی عیسی ودین مسیح نوشته شده
embedded code
U
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
operator
U
متصدی
quartermaster
U
متصدی
quartermasters
U
متصدی
user
U
متصدی
operators
U
متصدی
operator
U
متصدی
users
U
متصدی ها
operators
U
متصدی ها
vacant
U
بی متصدی
in charge
U
متصدی
runner
U
متصدی
responsible
U
متصدی
incumbent
U
متصدی
incumbents
U
متصدی
runners
U
متصدی
warden
U
متصدی
clerks
U
متصدی
clerk
U
متصدی
to transubstantiate
U
تغییر دادن ماده
[نان و شراب مربوط به عشاربانی]
به بدن و خون عیسی مسیح
[دین]
acting
U
کفیل متصدی
freshwater king
U
متصدی اب شیرین کن
auctioneers
U
متصدی حراج
auctioneers
U
متصدی مزایده
auctioneer
U
متصدی حراج
radar man
U
متصدی رادار
auctioneer
U
متصدی مزایده
litter bearer
U
متصدی برانکارد
machine operator
U
متصدی ماشین
supplier
U
متصدی ملزومات
operator console
U
پیشانه متصدی
harbour master
U
متصدی بندر
suppliers
U
متصدی ملزومات
rulings
U
رایج متصدی
ruling
U
رایج متصدی
radar operator
U
متصدی رادار
radarman
U
متصدی رادار
radio operator
U
متصدی بی سیم
radioman
U
متصدی بی سیم
signal man
U
متصدی علائم
signalman
U
متصدی علائم
groundskeeper
U
متصدی زمین
infirmarian
U
متصدی بیمارستان
unattended
U
بدون متصدی
operator command
U
فرمان متصدی
operators
U
متصدی ماشین
fitter
U
متصدی نصب
yard man
U
متصدی محوطه
receivers
U
متصدی دریافت
officers
U
مامور متصدی
curator
U
نگهبان متصدی
curators
U
نگهبان متصدی
ammunition handler
U
متصدی مهمات
turf accountants
U
متصدی شرطبندی
fitters
U
متصدی نصب
adman
U
متصدی اعلانات
officer
U
مامور متصدی
salespersons
U
متصدی فروش
winch driver
U
متصدی دوار
receptionist
U
متصدی پذیرش
salespeople
U
متصدی فروش
operator
U
متصدی دستگاه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com