Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bee-keeper
U
متصدی نگهداری از زنبور عسل
bee-keepers
U
متصدی نگهداری از زنبور عسل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
apicultural
U
مربوط به پرورش و نگهداری زنبور عسل
stickboy
U
متصدی نگهداری چوبهای هاکی
sacrist
U
متصدی نگهداری فروف مقدسه کلیسا
necrologist
U
متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه
air dispatcher
U
متصدی بارریزی هوایی متصدی پرتاب بار از هواپیما
corrective maintenance
U
نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
taximan
U
متصدی تاکسی کردن هواپیماها متصدی عبور ومرور هواپیماها روی باند
maintenance
U
تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
wasp
U
زنبور
wasps
U
زنبور
humble bee
U
زنبور
honeybee
U
زنبور عسل
bee-keepers
U
زنبور پرور
bee-keeper
U
زنبور پرور
honey bee
U
زنبور عسل
drone
U
زنبور عسل نر
yellow jacket
U
زنبور زرداجتماعی
vespiary
U
لانه زنبور
vespal
U
وابسته به زنبور
hornet
U
زنبور سرخ
hornets
U
زنبور سرخ
honeybees
U
زنبور عسل
droned
U
زنبور عسل نر
drones
U
زنبور عسل نر
droning
U
زنبور عسل نر
bumble bee
U
زنبور درشت
apiphobia
U
زنبور هراسی
I was stung by a wasp.
U
زنبور نیشم زد
hive
U
دسته زنبور
humble bee
U
زنبور درشت
vespid
U
زنبور درشت و سرخ
apiculturist
U
پرورنده زنبور عسل
apiculture
U
پرورش زنبور عسل
bee
U
مگس انگبین زنبور
carpenter bee
U
زنبور چوب سوراخ کن
bees
U
مگس انگبین زنبور
culture of bees
U
پرورش یا تربیت زنبور
apiarist
U
پرورش دهندهء زنبور عسل
beekeeper
U
پرورش دهندهء زنبور عسل
waspish
U
زنبور وار نیش دار
vespiary
U
اجتماع زنبوران دستهای زنبور
waspishness
U
زنبور وار نیش دار
mason wasp
U
زنبور غیر اجتماعی لانه زی
apiarian
U
مربوط به پرورش زنبور عسل
apian
U
وابسته به زنبور عسل یامگس
apivorous
U
زنبورخوار تغذیه کننده از زنبور عسل
foulbrood
U
بیماری میکربی ومهلک نوزادکرم زنبور عسل
clochan
U
[ساختمان مدور ایرلندی که شبیه کندوی زنبور عسل بود.]
quartermaster
U
متصدی
in charge
U
متصدی
operator
U
متصدی
quartermasters
U
متصدی
vacant
U
بی متصدی
clerks
U
متصدی
clerk
U
متصدی
operator
U
متصدی
users
U
متصدی ها
operators
U
متصدی ها
operators
U
متصدی
user
U
متصدی
incumbents
U
متصدی
incumbent
U
متصدی
responsible
U
متصدی
warden
U
متصدی
runners
U
متصدی
runner
U
متصدی
ruling
U
رایج متصدی
chartulary
U
متصدی بایگانی
ammunition handler
U
متصدی مهمات
rulings
U
رایج متصدی
acting
U
کفیل متصدی
auctioneers
U
متصدی حراج
turf accountants
U
متصدی شرطبندی
cataloguer
U
متصدی کاتالوگ
unattended
U
بدون متصدی
officers
U
مامور متصدی
adman
U
متصدی اعلانات
curators
U
نگهبان متصدی
officer
U
مامور متصدی
curator
U
نگهبان متصدی
auctioneers
U
متصدی مزایده
cataloger
U
متصدی کاتالوگ
auctioneer
U
متصدی حراج
auctioneer
U
متصدی مزایده
freshwater king
U
متصدی اب شیرین کن
supplier
U
متصدی ملزومات
harbour master
U
متصدی بندر
suppliers
U
متصدی ملزومات
groundskeeper
U
متصدی زمین
time keeper
U
متصدی اوقات
radioman
U
متصدی بی سیم
receptionist
U
متصدی پذیرش
salespersons
U
متصدی فروش
fitter
U
متصدی نصب
salesperson
U
متصدی فروش
radar man
U
متصدی رادار
receiver
U
متصدی دریافت
yard man
U
متصدی محوطه
fitters
U
متصدی نصب
winch driver
U
متصدی دوار
radar operator
U
متصدی رادار
radarman
U
متصدی رادار
radio operator
U
متصدی بی سیم
signal man
U
متصدی علائم
signalman
U
متصدی علائم
salespeople
U
متصدی فروش
operator console
U
پیشانه متصدی
operator
U
متصدی ماشین
machine operator
U
متصدی ماشین
litter bearer
U
متصدی برانکارد
operators
U
متصدی دستگاه
receivers
U
متصدی دریافت
infirmarian
U
متصدی بیمارستان
operators
U
متصدی ماشین
operator command
U
فرمان متصدی
operator
U
متصدی دستگاه
watertender
U
متصدی مخازن اب ناو
wagoner
U
متصدی حمل ونقل
ammunition handler
U
متصدی جابجایی مهمات
heater
U
متصدی گرم کردن
word processing operator
U
متصدی پردازش کلمه
officer
U
متصدی ضابط عدلیه
officers
U
متصدی ضابط عدلیه
liquidator
U
متصدی امورتصفیه شرکت
liquidators
U
متصدی امورتصفیه شرکت
turf accountant
متصدی شرط بندی
titular
U
متصدی دارای عنوانی
heaters
U
متصدی گرم کردن
titular charge daffaires
U
متصدی شغل سیاسی
time keeper
U
متصدی اوقات کار
orchardist
U
متصدی باغ میوه
data entry operator
U
متصدی داده دهی
fish warden
U
متصدی امور شیلات
forwarder
U
متصدی حمل و نقل
forwarding agent
U
متصدی حمل ونقل
oilking
U
متصدی سوخت و اب کشتی
my p
U
متصدی پیش ازمن
mess treasurer
U
متصدی صندوق باشگاه
majordomo
U
متصدی امور خانوادگی
liftman
U
اسانسورچی متصدی اسانسور
orchardman
U
متصدی باغ میوه
contracting officer
U
افسر متصدی پیمان
peripheral equipment operator
U
متصدی تجهیزات جانبی
teletypist
U
متصدی دوره نگاره
stoker
U
متصدی سوخت کوره
army postal clerk
U
متصدی پست ارتشی
church warden
U
متصدی دارایی کلیسا
biddy
U
متصدی نظافت خانه
boiler maker
U
متصدی دیگ بخار
prothonotary
U
متصدی امضاء احکام
keypunch operator
U
متصدی منگنه زنی
prontonotary
U
متصدی امضاء احکام
common carrier
U
متصدی حمل ونقل
plate layer
U
متصدی تعمیر خط اهن
hold captain
U
متصدی انبار کشتی
carriers
U
متصدی حمل و نقل
pressmen
U
متصدی ماشین چاپ
pressman
U
متصدی ماشین چاپ
carrier
U
متصدی حمل و نقل
stevedores
U
متصدی بارگیری و تخلیه
stevedore
U
متصدی بارگیری و تخلیه
fireman
U
متصدی اتش خانه موتور
stenotypisht
U
متصدی دستگاه ضبط سخنرانی
time keeper
U
متصدی ثبت اوقات کار
to put in possession
U
مالکیت دادن متصدی کردن
harbour master
U
مسئول بندر متصدی لنگرگاه
forwarder's receipt
U
رسید متصدی حمل و نقل
pantler
U
متصدی ابدارخانه و خوراک خانه
gamekeeper
U
متصدی جانوران شکاری قرقچی
pointers
U
متصدی کنترل درجه توپ
proetor
U
متصدی امور قضایی وکشوری
gamekeepers
U
متصدی جانوران شکاری قرقچی
pointer
U
متصدی کنترل درجه توپ
firemen
U
متصدی اتش خانه موتور
vigorish
U
سود متصدی شرط بندی
weeder
U
متصدی چیدن علف هرزه
machinists
U
ماشینیست متصدی دستگاه تراش
machinist
U
ماشینیست متصدی دستگاه تراش
billposter
U
متصدی نصب اعلانات بدیوارهاوغیره
signal boxes
U
توقف گاه متصدی علائم
stevedores
U
متصدی بارگیری و حمل و نقل
blast furnaceman
U
مسئول یا متصدی کوره بلند
signal box
U
توقف گاه متصدی علائم
stevedores
U
متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
stevedore
U
متصدی بارگیری و حمل و نقل
stevedore
U
متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
account executive
U
متصدی رسیدگی به حساب مشتریها
checkman
U
متصدی کنترل اب دیگ بخار
throttleman
U
متصدی دستگیره سرعت ناو
engineman
U
درجه دار متصدی موتور
major domo
U
متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
sacristan
U
متصدی حفافت فروف مقدسه کلیسا
major-domos
U
متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
pollster
U
متصدی اخذرای یا مراجعه به اراء عمومی
common carrier
U
متصدی حمل ونقل حامل مشترک
clerk of the scale
U
متصدی توزین سوارکار ووسایلش پس از مسابقه
hotwalker
U
متصدی گرداندن اسب بعد ازمسابقه
major-domo
U
متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
pollsters
U
متصدی اخذرای یا مراجعه به اراء عمومی
brakeman
U
متصدی ترمز ماشین وترن وغیره
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com