English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
biddy U متصدی نظافت خانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
carpet sweeper U جارو نپتون [نظافت] [خانه داری]
firemen U متصدی اتش خانه موتور
pantler U متصدی ابدارخانه و خوراک خانه
fireman U متصدی اتش خانه موتور
necrologist U متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه
air dispatcher U متصدی بارریزی هوایی متصدی پرتاب بار از هواپیما
taximan U متصدی تاکسی کردن هواپیماها متصدی عبور ومرور هواپیماها روی باند
head's party U گروه نظافت
mess gear U وسایل نظافت نهارخوری
field day U روز نظافت عمومی
cleaning rod U سمبه نظافت اسلحه
squilgee U وسیله نظافت کردن کف ناو
brush U سرسمبه نظافت ماهوت پاک کن
brushes U سرسمبه نظافت ماهوت پاک کن
swabs U کف شوی وسیله نظافت سمبه مویی
swab U کف شوی وسیله نظافت سمبه مویی
Go and blow your nose. U برو دماغت رابگیر ( نظافت بینی )
lady help U زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole U کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy U خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house U تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house U خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
hound's tooth check U طرح خانه خانه مورب پارچه
houndstooth check U طرح خانه خانه مورب پارچه
toft U عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
honeycomb U ارایش شش گوش خانه خانه کردن
tricotine U پارچه زبر لباسی خانه خانه
our neighbour door U کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
honeycombs U ارایش شش گوش خانه خانه کردن
homebody U ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
Honey comb design U طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
weigh house U قپاندار خانه ترازودار خانه
bagnio U فاحشه خانه جنده خانه
garde manger U سرد خانه اشپز خانه
cellular U لانه زنبوری خانه خانه
cells U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
i do not know your house U خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cell U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
formulae U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
clean up party U گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
ranges U یک خانه یا تعدادی خانه
range U یک خانه یا تعدادی خانه
ranged U یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb U خانه خانه کردن
operator U متصدی
runners U متصدی
in charge U متصدی
operators U متصدی
vacant U بی متصدی
runner U متصدی
responsible U متصدی
incumbents U متصدی
clerk U متصدی
warden U متصدی
clerks U متصدی
users U متصدی ها
operators U متصدی ها
user U متصدی
incumbent U متصدی
operator U متصدی
quartermaster U متصدی
quartermasters U متصدی
the house is in my possession U خانه در تصرف من است خانه در دست من است
suppliers U متصدی ملزومات
salespeople U متصدی فروش
salesperson U متصدی فروش
operators U متصدی دستگاه
salespersons U متصدی فروش
operators U متصدی ماشین
time keeper U متصدی اوقات
supplier U متصدی ملزومات
chartulary U متصدی بایگانی
cataloger U متصدی کاتالوگ
operator console U پیشانه متصدی
operator command U فرمان متصدی
cataloguer U متصدی کاتالوگ
ammunition handler U متصدی مهمات
operator U متصدی دستگاه
operator U متصدی ماشین
adman U متصدی اعلانات
auctioneer U متصدی مزایده
auctioneer U متصدی حراج
harbour master U متصدی بندر
ruling U رایج متصدی
rulings U رایج متصدی
winch driver U متصدی دوار
turf accountants U متصدی شرطبندی
unattended U بدون متصدی
curators U نگهبان متصدی
infirmarian U متصدی بیمارستان
litter bearer U متصدی برانکارد
groundskeeper U متصدی زمین
freshwater king U متصدی اب شیرین کن
auctioneers U متصدی مزایده
auctioneers U متصدی حراج
receptionist U متصدی پذیرش
yard man U متصدی محوطه
machine operator U متصدی ماشین
acting U کفیل متصدی
officers U مامور متصدی
officer U مامور متصدی
curator U نگهبان متصدی
fitters U متصدی نصب
radar man U متصدی رادار
signalman U متصدی علائم
radioman U متصدی بی سیم
receivers U متصدی دریافت
receiver U متصدی دریافت
radar operator U متصدی رادار
fitter U متصدی نصب
radio operator U متصدی بی سیم
radarman U متصدی رادار
signal man U متصدی علائم
fish warden U متصدی امور شیلات
plate layer U متصدی تعمیر خط اهن
liquidators U متصدی امورتصفیه شرکت
prothonotary U متصدی امضاء احکام
liquidator U متصدی امورتصفیه شرکت
mess treasurer U متصدی صندوق باشگاه
carriers U متصدی حمل و نقل
time keeper U متصدی اوقات کار
titular charge daffaires U متصدی شغل سیاسی
watertender U متصدی مخازن اب ناو
common carrier U متصدی حمل ونقل
contracting officer U افسر متصدی پیمان
hold captain U متصدی انبار کشتی
majordomo U متصدی امور خانوادگی
turf accountant متصدی شرط بندی
titular U متصدی دارای عنوانی
liftman U اسانسورچی متصدی اسانسور
officers U متصدی ضابط عدلیه
stoker U متصدی سوخت کوره
forwarding agent U متصدی حمل ونقل
data entry operator U متصدی داده دهی
heater U متصدی گرم کردن
heaters U متصدی گرم کردن
keypunch operator U متصدی منگنه زنی
officer U متصدی ضابط عدلیه
stevedore U متصدی بارگیری و تخلیه
stevedores U متصدی بارگیری و تخلیه
forwarder U متصدی حمل و نقل
prontonotary U متصدی امضاء احکام
word processing operator U متصدی پردازش کلمه
boiler maker U متصدی دیگ بخار
wagoner U متصدی حمل ونقل
orchardman U متصدی باغ میوه
army postal clerk U متصدی پست ارتشی
oilking U متصدی سوخت و اب کشتی
ammunition handler U متصدی جابجایی مهمات
teletypist U متصدی دوره نگاره
orchardist U متصدی باغ میوه
carrier U متصدی حمل و نقل
peripheral equipment operator U متصدی تجهیزات جانبی
church warden U متصدی دارایی کلیسا
my p U متصدی پیش ازمن
pressman U متصدی ماشین چاپ
pressmen U متصدی ماشین چاپ
billposter U متصدی نصب اعلانات بدیوارهاوغیره
signal boxes U توقف گاه متصدی علائم
signal box U توقف گاه متصدی علائم
blast furnaceman U مسئول یا متصدی کوره بلند
stickboy U متصدی نگهداری چوبهای هاکی
stevedores U متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
stevedores U متصدی بارگیری و حمل و نقل
harbour master U مسئول بندر متصدی لنگرگاه
proetor U متصدی امور قضایی وکشوری
bee-keepers U متصدی نگهداری از زنبور عسل
weeder U متصدی چیدن علف هرزه
forwarder's receipt U رسید متصدی حمل و نقل
machinists U ماشینیست متصدی دستگاه تراش
machinist U ماشینیست متصدی دستگاه تراش
gamekeepers U متصدی جانوران شکاری قرقچی
gamekeeper U متصدی جانوران شکاری قرقچی
bee-keeper U متصدی نگهداری از زنبور عسل
vigorish U سود متصدی شرط بندی
stevedore U متصدی بارگیری و حمل و نقل
stenotypisht U متصدی دستگاه ضبط سخنرانی
time keeper U متصدی ثبت اوقات کار
to put in possession U مالکیت دادن متصدی کردن
account executive U متصدی رسیدگی به حساب مشتریها
pointers U متصدی کنترل درجه توپ
throttleman U متصدی دستگیره سرعت ناو
checkman U متصدی کنترل اب دیگ بخار
pointer U متصدی کنترل درجه توپ
stevedore U متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
engineman U درجه دار متصدی موتور
pointer U متصدی کنترل ارتفاع لوله توپ
sacrist U متصدی نگهداری فروف مقدسه کلیسا
aviarist U کسی که مرغداری میکند متصدی مرغان
pollsters U متصدی اخذرای یا مراجعه به اراء عمومی
masters of ceremonies U متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
master of ceremonies U متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
pointers U متصدی کنترل ارتفاع لوله توپ
common carrier U متصدی حمل ونقل حامل مشترک
brakeman U متصدی ترمز ماشین وترن وغیره
pollster U متصدی اخذرای یا مراجعه به اراء عمومی
vertical control operator U متصدی اندازه گیری تراز وارتفاع
sacristan U متصدی حفافت فروف مقدسه کلیسا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com