English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
groundskeeper U متصدی زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
necrologist U متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه
air dispatcher U متصدی بارریزی هوایی متصدی پرتاب بار از هواپیما
taximan U متصدی تاکسی کردن هواپیماها متصدی عبور ومرور هواپیماها روی باند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
operators U متصدی
clerks U متصدی
vacant U بی متصدی
quartermasters U متصدی
quartermaster U متصدی
responsible U متصدی
runners U متصدی
incumbent U متصدی
incumbents U متصدی
runner U متصدی
operators U متصدی ها
clerk U متصدی
users U متصدی ها
in charge U متصدی
user U متصدی
operator U متصدی
operator U متصدی
warden U متصدی
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
cataloguer U متصدی کاتالوگ
auctioneers U متصدی حراج
ammunition handler U متصدی مهمات
operator U متصدی ماشین
chartulary U متصدی بایگانی
infirmarian U متصدی بیمارستان
receptionist U متصدی پذیرش
adman U متصدی اعلانات
auctioneers U متصدی مزایده
operator U متصدی دستگاه
operators U متصدی دستگاه
litter bearer U متصدی برانکارد
harbour master U متصدی بندر
operators U متصدی ماشین
receivers U متصدی دریافت
receiver U متصدی دریافت
fitter U متصدی نصب
cataloger U متصدی کاتالوگ
machine operator U متصدی ماشین
auctioneer U متصدی مزایده
auctioneer U متصدی حراج
salespersons U متصدی فروش
salesperson U متصدی فروش
officers U مامور متصدی
radio operator U متصدی بی سیم
ruling U رایج متصدی
rulings U رایج متصدی
turf accountants U متصدی شرطبندی
operator console U پیشانه متصدی
radioman U متصدی بی سیم
acting U کفیل متصدی
unattended U بدون متصدی
radarman U متصدی رادار
radar operator U متصدی رادار
fitters U متصدی نصب
time keeper U متصدی اوقات
freshwater king U متصدی اب شیرین کن
radar man U متصدی رادار
officer U مامور متصدی
curator U نگهبان متصدی
operator command U فرمان متصدی
salespeople U متصدی فروش
suppliers U متصدی ملزومات
supplier U متصدی ملزومات
yard man U متصدی محوطه
signal man U متصدی علائم
curators U نگهبان متصدی
winch driver U متصدی دوار
signalman U متصدی علائم
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
church warden U متصدی دارایی کلیسا
officer U متصدی ضابط عدلیه
contracting officer U افسر متصدی پیمان
turf accountant متصدی شرط بندی
prontonotary U متصدی امضاء احکام
prothonotary U متصدی امضاء احکام
mess treasurer U متصدی صندوق باشگاه
teletypist U متصدی دوره نگاره
heater U متصدی گرم کردن
heaters U متصدی گرم کردن
stoker U متصدی سوخت کوره
common carrier U متصدی حمل ونقل
keypunch operator U متصدی منگنه زنی
boiler maker U متصدی دیگ بخار
biddy U متصدی نظافت خانه
stevedores U متصدی بارگیری و تخلیه
stevedore U متصدی بارگیری و تخلیه
majordomo U متصدی امور خانوادگی
wagoner U متصدی حمل ونقل
titular U متصدی دارای عنوانی
watertender U متصدی مخازن اب ناو
oilking U متصدی سوخت و اب کشتی
ammunition handler U متصدی جابجایی مهمات
word processing operator U متصدی پردازش کلمه
orchardist U متصدی باغ میوه
orchardman U متصدی باغ میوه
liftman U اسانسورچی متصدی اسانسور
officers U متصدی ضابط عدلیه
liquidator U متصدی امورتصفیه شرکت
pressman U متصدی ماشین چاپ
pressmen U متصدی ماشین چاپ
army postal clerk U متصدی پست ارتشی
liquidators U متصدی امورتصفیه شرکت
plate layer U متصدی تعمیر خط اهن
time keeper U متصدی اوقات کار
titular charge daffaires U متصدی شغل سیاسی
peripheral equipment operator U متصدی تجهیزات جانبی
my p U متصدی پیش ازمن
hold captain U متصدی انبار کشتی
forwarder U متصدی حمل و نقل
carriers U متصدی حمل و نقل
fish warden U متصدی امور شیلات
carrier U متصدی حمل و نقل
data entry operator U متصدی داده دهی
forwarding agent U متصدی حمل ونقل
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
proetor U متصدی امور قضایی وکشوری
machinist U ماشینیست متصدی دستگاه تراش
weeder U متصدی چیدن علف هرزه
pantler U متصدی ابدارخانه و خوراک خانه
machinists U ماشینیست متصدی دستگاه تراش
stickboy U متصدی نگهداری چوبهای هاکی
to put in possession U مالکیت دادن متصدی کردن
stenotypisht U متصدی دستگاه ضبط سخنرانی
checkman U متصدی کنترل اب دیگ بخار
gamekeepers U متصدی جانوران شکاری قرقچی
gamekeeper U متصدی جانوران شکاری قرقچی
bee-keeper U متصدی نگهداری از زنبور عسل
bee-keepers U متصدی نگهداری از زنبور عسل
pointer U متصدی کنترل درجه توپ
forwarder's receipt U رسید متصدی حمل و نقل
signal boxes U توقف گاه متصدی علائم
firemen U متصدی اتش خانه موتور
throttleman U متصدی دستگیره سرعت ناو
billposter U متصدی نصب اعلانات بدیوارهاوغیره
engineman U درجه دار متصدی موتور
stevedore U متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
stevedore U متصدی بارگیری و حمل و نقل
time keeper U متصدی ثبت اوقات کار
stevedores U متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
stevedores U متصدی بارگیری و حمل و نقل
signal box U توقف گاه متصدی علائم
account executive U متصدی رسیدگی به حساب مشتریها
blast furnaceman U مسئول یا متصدی کوره بلند
harbour master U مسئول بندر متصدی لنگرگاه
vigorish U سود متصدی شرط بندی
fireman U متصدی اتش خانه موتور
pointers U متصدی کنترل درجه توپ
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
brakeman U متصدی ترمز ماشین وترن وغیره
major-domos U متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
lictor U پیشرو حاکم وغیره متصدی مجازات
hotwalker U متصدی گرداندن اسب بعد ازمسابقه
pointers U متصدی کنترل ارتفاع لوله توپ
major-domo U متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
masters of ceremonies U متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
sacristan U متصدی حفافت فروف مقدسه کلیسا
vertical control operator U متصدی اندازه گیری تراز وارتفاع
pollster U متصدی اخذرای یا مراجعه به اراء عمومی
pollsters U متصدی اخذرای یا مراجعه به اراء عمومی
sacrist U متصدی نگهداری فروف مقدسه کلیسا
king of arms U متصدی تشخیص وتعیین نشانهای خانوادگی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com