Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
gamekeeper
U
متصدی جانوران شکاری قرقچی
gamekeepers
U
متصدی جانوران شکاری قرقچی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
colony
U
گروهی از جانوران یا گیاهان یا جانوران تک سلولی هم نوع که با هم زندگی یا رشد می کنند
[زیست شناسی]
necrologist
U
متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه
air dispatcher
U
متصدی بارریزی هوایی متصدی پرتاب بار از هواپیما
taximan
U
متصدی تاکسی کردن هواپیماها متصدی عبور ومرور هواپیماها روی باند
deer hound
U
سگ شکاری
raptatory
U
شکاری
gundogs
U
سگ شکاری
hunter
U
سگ شکاری
sporting dog
U
سگ شکاری
raptatorial
U
شکاری
buckhound
U
سگ شکاری
raptorail
U
شکاری
ratch
U
سگ شکاری
feral
U
شکاری
hounds
U
سگ شکاری
hounding
U
سگ شکاری
hunters
U
سگ شکاری
hound
U
سگ شکاری
accipital
U
شکاری
hunting dog
U
سگ شکاری
hounded
U
سگ شکاری
gundog
U
سگ شکاری
gun dog
U
سگ شکاری
staghound
U
تازی شکاری
deer dog
U
تازی سگ شکاری
capped watch
U
ساعت شکاری
canum venaticorum
U
سگان شکاری
blood
U
سگ شکاری و بوی خن
killer submarine
U
زیردریایی شکاری
sport car
U
اتومبیل شکاری
shot gun
U
تفنگ شکاری
game bag
U
خرجین شکاری
shotgun
U
تفنگ شکاری
shotguns
U
تفنگ شکاری
hunters
U
اسب یا سگ شکاری
game fowl
U
مرغ شکاری
gazehound
U
نوعی سگ شکاری
ravening
U
شکاری غاصب
ravin
U
طعمه شکاری
hunter
U
اسب یا سگ شکاری
dogcart
U
کالسکهی شکاری
terrier
U
سگ بویی شکاری
dogcarts
U
کالسکهی شکاری
terriers
U
سگ بویی شکاری
sports cars
U
اتومبیل شکاری
sports car
U
اتومبیل شکاری
bows
U
کمان شکاری
bowing
U
کمان شکاری
bowed
U
کمان شکاری
game
U
جانور شکاری
canes venatici
U
سگان شکاری
Afghan Hound
U
سگ شکاری افغان
accipiter
U
مرغ شکاری
bow
U
کمان شکاری
birds of prey
U
پرندگان شکاری
birds of prey
U
مرغان شکاری
ravens
U
شکار طعمه شکاری
beagle
U
تازی شکاری پاکوتاه
fighter cover
U
پوشش با هواپیماهای شکاری
marlin
U
ماهی شکاری بزرگ
high power
U
تفنگ شکاری بزرگ
venatical
U
وابسته بشکار شکاری
huntsman
U
مدیر تازیهای شکاری
feral
U
حیوان شکاری وحشی
huntsmen
U
مدیر تازیهای شکاری
doublcd barrcled shot
U
تفنگ شکاری دو لول
venatic
U
وابسته بشکار شکاری
raven
U
شکار طعمه شکاری
field trial
U
مسابقه تازیهای شکاری
chasers
U
مفتش هواپیمای شکاری
chaser
U
مفتش هواپیمای شکاری
pointers
U
سگ شکاری یابنده شکار
accipitrine
U
ازجنس باز شکاری
pointer
U
سگ شکاری یابنده شکار
bird of prey
U
مرغ شکاری گوشتخوار
fighter bomber
U
شکاری- بمب افکن
beagles
U
تازی شکاری پاکوتاه
faunology
U
جانوران
basset
U
نوعی سگ شکاری پا کوتاه برون زد
goshawk
U
باز بال کوتاه شکاری
gordon setter
U
نوعی سگ شکاری سیاه رنگ
accipitrine
U
متعلق به مرغان شکاری بازمانند
golden retriever
U
سگ شکاری طلایی رنگ دورگه
sporterize
U
تبدیل تفنگ نظامی به شکاری
small game
U
پرندگان وپستانداران شکاری کوچک
saker
U
باز شکاری در اروپای قدیم
predacious
U
شکاری تغذیه کننده از شکار
predaceous
U
شکاری تغذیه کننده از شکار
irish wolfhound
U
سگ شکاری بزرگ وقوی هیکل
salmi
U
خورش باگوشت مرغ شکاری
vermin
U
جانوران موذی
lights
U
ریه جانوران
arachnida
U
جانوران عنکبوتی
bimana
U
جانوران دودست
animal kingdom
U
جهان جانوران
animalist
U
پیکرنمای جانوران
animality
U
زندگی جانوران
animals kingdom
U
جهان جانوران
zoodvnamics
U
فیزیولوژی جانوران
kit
U
بچه جانوران
kits
U
بچه جانوران
halobiont
U
جانوران اب شور
faunae
U
مربوط به جانوران
herbivora
U
جانوران علفخوار
implacentalia
U
جانوران بی جفت
invertebrata
U
جانوران بی مهره
menageries
U
نمایشگاه جانوران
menagerie
U
نمایشگاه جانوران
acephali
U
جانوران بیسر
faunistic
U
وابسته به جانوران
faunis
U
الهه جانوران
zooplankton
U
جانوران شناور
setters
U
توله شکاری وپشمالوی بویی اهنگساز
bloodhounds
U
نوعی سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
bloodhound
U
نوعی سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
setter
U
توله شکاری وپشمالوی بویی اهنگساز
upland game
U
پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
sleuth hound
U
یکجور سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
king of beasts
U
پادشان جانوران :شیر
to water
[horses, cattle, etc.]
U
آب دادن
[به جانوران بومی]
pachyder mata
U
جانوران پوست کلفت
instincts
U
هوش طبیعی جانوران
neontology
U
بررسی جانوران مانده
instinct
U
هوش طبیعی جانوران
zootaxy
U
طبقه بندی جانوران
oestrum
U
شهوت ومستی جانوران
animal husband
U
پرورش جانوران اهلی
articulata
U
جانوران حلقه دار
zooid
U
جانورسان شبیه جانوران
arthropoda
U
جانوران مفصل دار
biosystematic
U
رده بندی جانوران
wild beasts
U
جانوران وحشی وحوش
verminous
U
پر از حشرات یا جانوران موذی
underbody
U
پایین تنه جانوران
terrarium
U
نمایشگاه جانوران خشکی
clawed
U
سرپنجه جانوران ناخن
pincer
U
عضو گازانبری جانوران
claw
U
سرپنجه جانوران ناخن
clawing
U
سرپنجه جانوران ناخن
claws
U
سرپنجه جانوران ناخن
glede
U
انواع پرندگان یامرغان شکاری مخصوصازغن یا چالاقان
To kI'll animals for food .
U
جانوران را برای غذا کشتن
microorganism
U
جانوران کوچک ومیکروسکپی ریزجاندار
aquariums
U
نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
seafood
U
غذاهای مرکب از جانوران دریایی
aquaria
U
نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
aquarium
U
نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
vivarium
U
جای نگاهداری جانوران زمینی
epizootic
U
منتشر شونده درمیان جانوران
animalcular
U
وابسته به جانوران ذره بینی
weasels
U
جانوران پستاندار شبیه راسو
achordata
U
جانوران فاقد ستون فقرات
limnologist
U
زیست شناس جانوران اب شیرین
lorica
U
پوسته سخت حافظ جانوران
somite
U
حلقه یابند بدن جانوران
microorganisms
U
جانوران کوچک ومیکروسکپی ریزجاندار
weasel
U
جانوران پستاندار شبیه راسو
zoometry
U
اندازه گیری اندامهای جانوران
wing shooting
U
شکار یا نشانه روی مرغان شکاری در حال پرواز
to hark back
U
برگشتن) درگفتگوی ازتوله شکاری که اندکی برمیگرددتاردشکار رادوب
zootechnics
U
روش تربیت ورام کردن جانوران
zootechny
U
فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
verminate
U
تولید حشرات یا جانوران موذی کردن
zootechnics
U
فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
chitin
U
جسم استخوانی درپوشش بعضی جانوران
foot and mouth
U
یکجور ناخوشی واگیردار با تب در جانوران شاخدار
polyphagous
U
تغذیه کننده برگیاهان یا جانوران متعدد
deadfall
U
دامی که جانوران بزرگ دران زیراوارمیمانند
rodenticide
U
دارو یا عامل کشنده جانوران جونده
foraminifer
U
جنسی از جانوران ریز ریشه پای
zootechny
U
روش تربیت و رام کردن جانوران
fauna
U
کلیه جانوران یک سرزمین یایک زمان
zoography
U
علم توصیف جانوران وخوی انان
humane killer
U
تپانچه ویژه برای بی زجرکشتن جانوران
polyzoic
U
مرکب از شبه جانوران بسیار پرزیوگانی
incestuous
U
وابسته به جفت گیری جانوران از یک جنس
runner
U
متصدی
operator
U
متصدی
in charge
U
متصدی
runners
U
متصدی
vacant
U
بی متصدی
responsible
U
متصدی
user
U
متصدی
quartermasters
U
متصدی
quartermaster
U
متصدی
incumbent
U
متصدی
incumbents
U
متصدی
operators
U
متصدی
operators
U
متصدی ها
clerk
U
متصدی
users
U
متصدی ها
operator
U
متصدی
clerks
U
متصدی
warden
U
متصدی
awn
U
الت مذکر بعضی از جانوران خزنده و کرمها
sea fire
U
شب تابی دریا دراثر جانوران شب تاب وغیره
Are animals able to think ?
آیا جانوران قادربه فکر کردن هستند ؟
pond life
جانوران بی مهره
[که دراستخرها و حوض ها زیست می کنند.]
Aborigines
U
سکنه اولیه یک کشور جانوران و گیاهان بومی
herd book
U
نژادنامه برخی جانوران همچون گاو وخوک
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com