English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (626 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
taximan U متصدی تاکسی کردن هواپیماها متصدی عبور ومرور هواپیماها روی باند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
approach schedule U برنامه تقرب هواپیما به باند ترتیب فرود هواپیماها روی باند
taxiing U حرکت هواپیماها روی باند فرود
taxies U حرکت هواپیماها روی باند فرود
taxied U حرکت هواپیماها روی باند فرود
taxi U حرکت هواپیماها روی باند فرود
taxiway U محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
stream takeoff U حالت موجی هواپیماها درحال برخاستن پشت سر هم پرواز از روی باند به صورت موج پشت سر هم
necrologist U متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه
air dispatcher U متصدی بارریزی هوایی متصدی پرتاب بار از هواپیما
join up U مجتمع کردن هواپیماها
ground readiness U اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
parking plan U طرح پارک کردن هواپیماها
duckings U درگیر شدن هواپیماها
ducks U درگیر شدن هواپیماها
ducked U درگیر شدن هواپیماها
emergency scramble U درگیری اضطراری هواپیماها
flight control U سیستم کنترل هواپیماها
duck U درگیر شدن هواپیماها
approach sequence U ترتیب توالی تقرب هواپیماها
ground alert U اماده باش 51 دقیقهای هواپیماها
radio range station U ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
replenishes U سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
replenish U سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
ground alert U اماده باش زمینی هواپیماها
replenishing U سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
replenished U سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
turn off guidance U هدایت هواپیماروی باند تاکسی کردن
handover U تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
taxiway U راه تاکسی یا باند تاکسی
combat liaison U حفظ ارتباط بین هواپیماها درحین پرواز
pathfinder guidance U هدایت هواپیماها به وسیله هواپیمای راهنمای مسیر یاراهیاب
into plane service U تدارک سوخت و وسایل برای هواپیماها طبق قرارداد
force rendezvous U نقطه الحاق هواپیماها یاکشتیها برای اجرای عملیات
zmarker beacon U برج مراقبت نشان دهنده محل فرودگاه به هواپیماها
heaters U متصدی گرم کردن
heater U متصدی گرم کردن
to put in possession U مالکیت دادن متصدی کردن
trafficability U قابلیت عبور ومرور
traffic flow U کشش عبور ومرور
bottle neck U محل تراکم عبور ومرور
controlled passing U عبور ومرور کنترل شده
restricted area U منطقه منع عبور ومرور
airport traffic area U منطقه مخصوص عبور ومرور در فرودگاه
highway dispatch U مقررات و قوانین عبور ومرور در شاهراهها
availability factor U ضریب امادگی عملیاتی هواپیماها یا ناوها ضریب قابلیت استفاده
advisory area U منطقه پوشش اطلاعات عبور ومرور هوایی
rules of road U قوانین بین المللی عبور ومرور دریایی
stepped up separation U حرکت پلهای هواپیماها ارایش پلهای در حرکات هوایی
regulating station U پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
incumbents U متصدی
operator U متصدی
operators U متصدی
incumbent U متصدی
runner U متصدی
user U متصدی
operators U متصدی ها
users U متصدی ها
operator U متصدی
in charge U متصدی
runners U متصدی
vacant U بی متصدی
warden U متصدی
clerks U متصدی
clerk U متصدی
responsible U متصدی
quartermasters U متصدی
quartermaster U متصدی
operator U متصدی دستگاه
salespeople U متصدی فروش
infirmarian U متصدی بیمارستان
radar operator U متصدی رادار
radar man U متصدی رادار
operator U متصدی ماشین
receiver U متصدی دریافت
receivers U متصدی دریافت
fitters U متصدی نصب
fitter U متصدی نصب
acting U کفیل متصدی
salesperson U متصدی فروش
salespersons U متصدی فروش
adman U متصدی اعلانات
radioman U متصدی بی سیم
cataloger U متصدی کاتالوگ
receptionist U متصدی پذیرش
freshwater king U متصدی اب شیرین کن
operator command U فرمان متصدی
radio operator U متصدی بی سیم
time keeper U متصدی اوقات
cataloguer U متصدی کاتالوگ
ammunition handler U متصدی مهمات
unattended U بدون متصدی
rulings U رایج متصدی
ruling U رایج متصدی
chartulary U متصدی بایگانی
radarman U متصدی رادار
operator console U پیشانه متصدی
officers U مامور متصدی
operators U متصدی ماشین
yard man U متصدی محوطه
auctioneers U متصدی حراج
auctioneers U متصدی مزایده
winch driver U متصدی دوار
machine operator U متصدی ماشین
suppliers U متصدی ملزومات
supplier U متصدی ملزومات
officer U مامور متصدی
auctioneer U متصدی مزایده
signalman U متصدی علائم
curators U نگهبان متصدی
turf accountants U متصدی شرطبندی
harbour master U متصدی بندر
litter bearer U متصدی برانکارد
auctioneer U متصدی حراج
groundskeeper U متصدی زمین
operators U متصدی دستگاه
signal man U متصدی علائم
curator U نگهبان متصدی
pressman U متصدی ماشین چاپ
carrier U متصدی حمل و نقل
biddy U متصدی نظافت خانه
keypunch operator U متصدی منگنه زنی
oilking U متصدی سوخت و اب کشتی
carriers U متصدی حمل و نقل
officer U متصدی ضابط عدلیه
majordomo U متصدی امور خانوادگی
my p U متصدی پیش ازمن
stevedores U متصدی بارگیری و تخلیه
peripheral equipment operator U متصدی تجهیزات جانبی
mess treasurer U متصدی صندوق باشگاه
liftman U اسانسورچی متصدی اسانسور
turf accountant متصدی شرط بندی
officers U متصدی ضابط عدلیه
prothonotary U متصدی امضاء احکام
liquidators U متصدی امورتصفیه شرکت
plate layer U متصدی تعمیر خط اهن
orchardist U متصدی باغ میوه
orchardman U متصدی باغ میوه
boiler maker U متصدی دیگ بخار
liquidator U متصدی امورتصفیه شرکت
stevedore U متصدی بارگیری و تخلیه
prontonotary U متصدی امضاء احکام
pressmen U متصدی ماشین چاپ
word processing operator U متصدی پردازش کلمه
time keeper U متصدی اوقات کار
hold captain U متصدی انبار کشتی
data entry operator U متصدی داده دهی
contracting officer U افسر متصدی پیمان
stoker U متصدی سوخت کوره
church warden U متصدی دارایی کلیسا
forwarding agent U متصدی حمل ونقل
forwarder U متصدی حمل و نقل
army postal clerk U متصدی پست ارتشی
teletypist U متصدی دوره نگاره
titular U متصدی دارای عنوانی
common carrier U متصدی حمل ونقل
wagoner U متصدی حمل ونقل
watertender U متصدی مخازن اب ناو
titular charge daffaires U متصدی شغل سیاسی
fish warden U متصدی امور شیلات
ammunition handler U متصدی جابجایی مهمات
stevedores U متصدی بارگیری و حمل و نقل
gamekeepers U متصدی جانوران شکاری قرقچی
weeder U متصدی چیدن علف هرزه
signal box U توقف گاه متصدی علائم
signal boxes U توقف گاه متصدی علائم
harbour master U مسئول بندر متصدی لنگرگاه
bee-keepers U متصدی نگهداری از زنبور عسل
fireman U متصدی اتش خانه موتور
bee-keeper U متصدی نگهداری از زنبور عسل
firemen U متصدی اتش خانه موتور
stevedore U متصدی بارگیری و حمل و نقل
proetor U متصدی امور قضایی وکشوری
stevedores U متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
machinist U ماشینیست متصدی دستگاه تراش
machinists U ماشینیست متصدی دستگاه تراش
stenotypisht U متصدی دستگاه ضبط سخنرانی
vigorish U سود متصدی شرط بندی
time keeper U متصدی ثبت اوقات کار
blast furnaceman U مسئول یا متصدی کوره بلند
stevedore U متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
checkman U متصدی کنترل اب دیگ بخار
pantler U متصدی ابدارخانه و خوراک خانه
account executive U متصدی رسیدگی به حساب مشتریها
engineman U درجه دار متصدی موتور
pointer U متصدی کنترل درجه توپ
stickboy U متصدی نگهداری چوبهای هاکی
throttleman U متصدی دستگیره سرعت ناو
gamekeeper U متصدی جانوران شکاری قرقچی
billposter U متصدی نصب اعلانات بدیوارهاوغیره
forwarder's receipt U رسید متصدی حمل و نقل
pointers U متصدی کنترل درجه توپ
beacons U برج دریایی برج مراقبت برج کنترل هواپیماها
beacon U برج دریایی برج مراقبت برج کنترل هواپیماها
pollsters U متصدی اخذرای یا مراجعه به اراء عمومی
common carrier U متصدی حمل ونقل حامل مشترک
pollster U متصدی اخذرای یا مراجعه به اراء عمومی
hotwalker U متصدی گرداندن اسب بعد ازمسابقه
brakeman U متصدی ترمز ماشین وترن وغیره
clerk of the scale U متصدی توزین سوارکار ووسایلش پس از مسابقه
vertical control operator U متصدی اندازه گیری تراز وارتفاع
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com