Total search result: 202 (15 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
property master U |
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود |
 |
 |
propety man U |
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
monochord U |
الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود |
 |
 |
focused U |
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد |
 |
 |
focussed U |
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد |
 |
 |
focus U |
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد |
 |
 |
focusses U |
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد |
 |
 |
focuses U |
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد |
 |
 |
focussing U |
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد |
 |
 |
scan U |
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند |
 |
 |
scans U |
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند |
 |
 |
scanned U |
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند |
 |
 |
Use this command to send the output to a file instead of to the screen. U |
برای فرستادن بازده به یک فایل بجای به صفحه نمایش این دستور را بکار ببرید. |
 |
 |
pincushion distortion U |
خطای صفحه نمایش که باعث خرابی تصویر نمایش داده شده میشود چون لبه ها به مرکز صفحه خم می شوند |
 |
 |
analogues U |
صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد |
 |
 |
analogue U |
صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد |
 |
 |
full U |
صفحه نمایش بزرگ VDU که یک صفحه متن کامل را نمایش میدهد |
 |
 |
fullest U |
صفحه نمایش بزرگ VDU که یک صفحه متن کامل را نمایش میدهد |
 |
 |
paper white monitor U |
صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه |
 |
 |
terminals U |
وسیلهای که معمولاگ از صفحه نمایش و صفحه کلید تشکیل شده است که امکان ورود و نمایش اطلاعات به صورت line-Dnبا سیستم کامپیوتر اصلی میدهد. |
 |
 |
terminal U |
وسیلهای که معمولاگ از صفحه نمایش و صفحه کلید تشکیل شده است که امکان ورود و نمایش اطلاعات به صورت line-Dnبا سیستم کامپیوتر اصلی میدهد. |
 |
 |
paged U |
نمایش یک صفحه متن در صفحه نمایش که پس از چاپ فاهر میشود |
 |
 |
pages U |
نمایش یک صفحه متن در صفحه نمایش که پس از چاپ فاهر میشود |
 |
 |
page U |
نمایش یک صفحه متن در صفحه نمایش که پس از چاپ فاهر میشود |
 |
 |
ansi U |
برنامه مستقیم نرم افزاری کوچک که کدهای کنترلی صفحه نمایش ANSI را تفسیر میکند و صفحه نمایش را کاملا کنترل میکند |
 |
 |
visual display unit U |
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند |
 |
 |
visual display terminal U |
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند |
 |
 |
texts U |
حالت فعال کامپیوتر یا صفحه نمایش که فقط حروف از پیش تعیین شده را نمایش میدهد و امکان نمایش تصاویر گرافیکی را فراهم نمیکند |
 |
 |
text U |
حالت فعال کامپیوتر یا صفحه نمایش که فقط حروف از پیش تعیین شده را نمایش میدهد و امکان نمایش تصاویر گرافیکی را فراهم نمیکند |
 |
 |
analog U |
صفحه نمایش که از یک سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای نمایش استفاده میکند به طوری که میتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد |
 |
 |
apostrophe U |
که درموارد زیر بکار میرود |
 |
 |
apostrophes U |
که درموارد زیر بکار میرود |
 |
 |
lakh U |
سدهزار در شممردن روییه بکار میرود |
 |
 |
studs U |
زائدهائی که در میلههای گرد بکار میرود |
 |
 |
lampron U |
چراغ فیتلهای که درچراغانی بکار میرود |
 |
 |
fuller's earth U |
خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود |
 |
 |
crosse U |
چوگان پهنی که دربازی گلف بکار میرود |
 |
 |
baby siphon U |
سیفون کمکی که در هوابند ابی بکار میرود |
 |
 |
fucus U |
رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود |
 |
 |
bay leaf U |
برگ خشک برگبو که دراشپزی بکار میرود |
 |
 |
boring tubes U |
لوله هایی که برای حفاری بکار میرود |
 |
 |
bathometer U |
دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود |
 |
 |
blacktop U |
موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود |
 |
 |
wisha U |
برای بیان تعجب فراوان بکار میرود |
 |
 |
nuggar U |
بکجور کرجی بزرگ که دررودخانه نیل بکار میرود |
 |
 |
flag stones U |
تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود |
 |
 |
balbriggan U |
یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود |
 |
 |
gasogene U |
مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود |
 |
 |
aniseed U |
تخم بادیان رومی که بصورت ادویه بکار میرود |
 |
 |
inoculum U |
مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود |
 |
 |
hypodermic syringe U |
کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود |
 |
 |
aquaplane U |
قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود |
 |
 |
baseboard U |
چوب یا تختهای که بعنوان ستون یا پایه بکار میرود |
 |
 |
colours U |
شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود |
 |
 |
colour U |
شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود |
 |
 |
raster U |
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط |
 |
 |
windlasses U |
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود |
 |
 |
poetaster is pejorative word U |
شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود |
 |
 |
kelvin tube U |
لوله کلوین که جهت اندازه گیری عمق اب بکار میرود |
 |
 |
stop bath U |
ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود |
 |
 |
bow compass U |
نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود |
 |
 |
Molotov cocktails U |
بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود |
 |
 |
serinette U |
ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود |
 |
 |
in flagrante delicto U |
شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود [قانون] |
 |
 |
windlass U |
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود |
 |
 |
laniard U |
طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود |
 |
 |
manrope U |
طناب کنار نردبان که بجای نرده یا دستگیره بکار میرود |
 |
 |
mashy U |
نام یکی از چوگانهای اهنی که در بازی گلف بکار میرود |
 |
 |
Molotov cocktail U |
بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود |
 |
 |
the smoking gun U |
شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود [قانون] |
 |
 |
thyratron U |
پریود تخلیه که بعنوان سویچ رله یا ژنراتور بکار میرود |
 |
 |
roller bandage U |
نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود |
 |
 |
hundreds and thousands U |
یکجور شیرینی که مانند است به ساچمه و برای ارایش بکار میرود |
 |
 |
splint U |
نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود |
 |
 |
gluteus U |
یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود |
 |
 |
dry pack U |
مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود |
 |
 |
chucks U |
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود |
 |
 |
distemper U |
ترکیبی از گچ اب چسب و موادرنگی که در رنگ کردن داخل اطاقها بکار میرود |
 |
 |
caliper U |
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود |
 |
 |
goggles U |
عینکی که اطرافش پوشیده شده وبرای محافظت چشم بکار میرود |
 |
 |
calliper U |
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود |
 |
 |
jelutong U |
ماده رزینی درخت شاهدانه ک ه بجای صمغ ادامس بکار میرود |
 |
 |
chucked U |
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود |
 |
 |
chuck U |
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود |
 |
 |
bock U |
یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج |
 |
 |
toluene U |
مایع قابل اشتعالی که به عنوان حلال و رقیق کننده بکار میرود |
 |
 |
bolstered U |
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود |
 |
 |
bolster U |
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود |
 |
 |
leno U |
یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود |
 |
 |
bolsters U |
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود |
 |
 |
langridge U |
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود |
 |
 |
langrel U |
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود |
 |
 |
coffins U |
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود |
 |
 |
vibrators U |
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود |
 |
 |
langrage U |
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود |
 |
 |
land plaster U |
صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود |
 |
 |
coffin U |
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود |
 |
 |
vibrator U |
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود |
 |
 |
nitrobenzene U |
ابگونهای که بوی روغن بادام تلخ میدهدو درساختن رنگهای جوهری بکار میرود |
 |
 |
rollpin U |
پینی متشکل از طومارهای فنرهای پیچیده فولادی که به عنوان محور لولا بکار میرود |
 |
 |
character U |
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود |
 |
 |
hi U |
فریاد خوش امد مثل هالو وچطوری و همچنین بجای اهای بکار میرود |
 |
 |
characters U |
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود |
 |
 |
image |
[ناحیه ای از میکروفیلم یا صفحه نمایش که حروف و طرح ها قابل نمایش اند.] |
 |
 |
screenful U |
فریم کامل اطلاعات نمایش داده شده روی صفحه نمایش |
 |
 |
images U |
ناحیهای ز میکروفیلم یا صفحه نمایش که حروف و طرح ها قابل نمایش اند |
 |
 |
page U |
حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش |
 |
 |
menus U |
مجموعه انتخابهای نمایش داده شده در مرکز صفحه نمایش |
 |
 |
pages U |
حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش |
 |
 |
menu U |
مجموعه انتخابهای نمایش داده شده در مرکز صفحه نمایش |
 |
 |
graphic U |
صفحه نمایش کامپیوتری که اطلاعات گرافیکی را میتواند نمایش دهد |
 |
 |
paged U |
حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش |
 |
 |
screens U |
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود |
 |
 |
roll scroll U |
متن نمایش داده شده که درهرلحظه یک خط بالا یا پایین صفحه نمایش می رود |
 |
 |
window U |
فضایی از صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند |
 |
 |
edited U |
فضایی در صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند |
 |
 |
animation U |
ایجاد نمایی از حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه نمایش |
 |
 |
screen U |
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود |
 |
 |
animations U |
ایجاد نمایی از حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه نمایش |
 |
 |
texts U |
فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد |
 |
 |
edit U |
فضایی در صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند |
 |
 |
previews U |
نمایش متن یا گرافیک روی صفحه نمایش که به همان صورت چاپ خواهد شد |
 |
 |
screened U |
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود |
 |
 |
screening, screenings U |
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود |
 |
 |
pop down menu U |
منو قابل نمایش روی صفحه نمایش در هر لحظه با انتخاب کلید مناسب |
 |
 |
text U |
فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد |
 |
 |
preview U |
نمایش متن یا گرافیک روی صفحه نمایش که به همان صورت چاپ خواهد شد |
 |
 |
raster U |
گرافیکی که تصاویر آن روی خط وطی در صفحه نمایش یا صفحه ساخته می شوند |
 |
 |
ksr U |
ترمینالی که صفحه کلید و صفحه نمایش دارد و به CPU متصل است |
 |
 |
plasma display U |
صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه |
 |
 |
tabled U |
لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش |
 |
 |
tables U |
لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش |
 |
 |
table U |
لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش |
 |
 |
tabling U |
لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش |
 |
 |
glared U |
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور |
 |
 |
glare U |
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور |
 |
 |
data tablet U |
یک وسیله ورودی دستی برای صفحه نمایش گرافیکی صفحه داده دهی |
 |
 |
glares U |
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور |
 |
 |
resolution U |
تعداد پیکسل هایی که صفحه نمایش یا چاپگر در واحد مساحت می توانند نمایش دهند |
 |
 |
ansi U |
که نحوه نمایش رنگها و تصاویر کوچک و ساده را روی صفحه نمایش بیان میکند |
 |
 |
non destructive cursor U |
نشانه گر در صفحه نمایش که حروف نمایش داده شده را با عبور از آنها پاک نمیکند |
 |
 |
dotting U |
آداپتور نمایش که به نرم افزار اجازه کنترل هر پیکسل را میدهد روی صفحه نمایش |
 |
 |
formats U |
تعداد حروف که روی صفحه نمایش قابل نمایش اند. با دادن طول سط ر و ستون |
 |
 |
format U |
تعداد حروف که روی صفحه نمایش قابل نمایش اند. با دادن طول سط ر و ستون |
 |
 |
dot U |
آداپتور نمایش که به نرم افزار اجازه کنترل هر پیکسل را میدهد روی صفحه نمایش |
 |
 |
resolutions U |
تعداد پیکسل هایی که صفحه نمایش یا چاپگر در واحد مساحت می توانند نمایش دهند |
 |
 |
areas U |
ناحیه از صفحه نمایش که حروف قابل نمایش اند |
 |
 |
area U |
ناحیه از صفحه نمایش که حروف قابل نمایش اند |
 |
 |
notebook computer U |
که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد |
 |
 |
enhances U |
صفحه نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد |
 |
 |
graphics U |
تصاویر یا خط وطی که قابل رسم روی کاغذ یا صفحه نمایش باشد برای نمایش اطلاعات |
 |
 |
enhancing U |
صفحه نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد |
 |
 |
enhanced U |
صفحه نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد |
 |
 |
splash screen U |
صفحه نمایش ابتدایی که در زمان شروع برنامه برای مدت کوتاهی نمایش داده میشود |
 |
 |
composition and make up terminal U |
صفحه نمایش CRT که قابلیت نمایش و تغییر دقیق اندازههای نقاط و پهنای کاراکترها را دارد |
 |
 |
enhance U |
صفحه نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد |
 |
 |
high resolution bit mapped display U |
تکنیک نمایش یک مکان واحدحافظه برای کنترل یک نقطه نورانی مشخص روی صفحه نمایش |
 |
 |
cellulose acetate U |
ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درابریشمهای مصنوعی فیلم لاک الکل و غیره بکار میرود |
 |
 |
hyphen U |
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره |
 |
 |
hyphens U |
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره |
 |
 |
opalite U |
ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود |
 |
 |
snow U |
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود |
 |
 |
snowed U |
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود |
 |
 |
snowing U |
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود |
 |
 |
snows U |
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود |
 |
 |
resolution U |
تعدادپکیسلهای کامپیوترقابل نمایش روی صفحه نمایش |
 |
 |
resolutions U |
تعدادپکیسلهای کامپیوترقابل نمایش روی صفحه نمایش |
 |
 |
refresh buffer U |
یک مکان حافظه موقت که درهنگام تازه کردن یک صفحه تصویر اصلاعات نمایش صفحه را نگاهداری میکند |
 |
 |
station U |
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند |
 |
 |
stationed U |
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند |
 |
 |
stations U |
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند |
 |
 |
device U |
CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش |
 |
 |
devices U |
CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش |
 |
 |
scroll U |
حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان |
 |
 |
scrolls U |
حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان |
 |
 |
buttoning U |
شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد |
 |
 |
cls U |
در -MS DOS دستور سیستم به معنای پاک کردن صفحه نمایش و قرار دادن نشانه گر در بالای صفحه گوشه سمت چپ |
 |
 |
buttoned U |
شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد |
 |
 |
button U |
شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد |
 |
 |
carbon seal U |
وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود |
 |
 |
game theory U |
این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد |
 |
 |
steeve U |
خفت کردن میلهای که نوک ان قلابی داردوبرای ازمایش محتویات عدل پنبه وامثال ان بکار میرود سیخک |
 |
 |
amalgam U |
الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط |
 |
 |
amalgams U |
الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط |
 |
 |
fields U |
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد |
 |
 |
field U |
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد |
 |
 |
fielded U |
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد |
 |
 |
puncuation U |
نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود |
 |
 |
jute U |
کنف هندی الیاف کنف که برای گونی بافی بکار میرود |
 |
 |
pitot pressure U |
فشار برخورد هوا که به منظور اندازه گیری سرعت هوا بکار میرود |
 |
 |
antialiasing U |
تکنیک افزایش دقت نمایش گرافیک کامپیوتری یک روش بکارگیری صافی که باعث فهور خطها و لبههای صاف در محل تصویر صفحه نمایش میشود |
 |
 |
ansi U |
ترتیبی از حروف کنترلی صفحه نمایش ANSI که رنگها و خصوصیات متن را روی صفحه کنترل میکند این ترتیب با کلید ESC و شروع میشود |
 |
 |
menus U |
لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند |
 |
 |
menu U |
لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند |
 |
 |
graphics U |
شکل برنامه ریزی شده که روی صفحه غیرگرافیکی بجای حرف قابل نمایش است که در سیستمهای ویدیویی برای نمایش تصاویر ساده به کار می رود |
 |
 |
anti blush tinner U |
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود |
 |
 |
standards U |
تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش |
 |
 |
pop up window U |
پنجرهای که در هر لحظه قابل نمایش روی صفحه است در بالای تمام چیزهایی که روی صفحه هستند |
 |
 |
standard U |
تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش |
 |
 |
persistence U |
مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش |
 |
 |
VDUs U |
ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند |
 |
 |
vdt U |
ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند |
 |