English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
phonographer U متخصص تندنویسی ازروی صدا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fireworker U متخصص اتش بازی متخصص مرمیات وموشکهای جنگی متخصص مواد منفجره و اتش زنه
tactician U متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
tacticians U متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
injudiciously U بیخردانه ازروی بیخردی یا بی عقلی ازروی بی احتیاطی
he was nothing of an expert U هیچ متخصص نبود متخصص کجا بود
discerningly U ازروی بصیرت یابینایی ازروی تشخیص
pig headedly U ازروی کله شقی ازروی کودنی
impartially U ازروی بیطرفی ازروی راست بینی
pusillanimously U ازروی کم دلی یا بزدلی ازروی جبن
fast and loose U ازروی بی باکی ازروی مکرو حیله
expertly U ازروی خبرگی ازروی کارشناسی
phraseologically U ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
radiologists U متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
radiologist U متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
from U ازروی
ill humouredness U ازروی بد خلقی
headily U ازروی خودسری
indecisively U ازروی دو دلی
glozingly U ازروی مداهنه
indelicately U ازروی بی نزاکتی
inexactly U ازروی بی دقتی
inquisitively U ازروی کنجکاوی
courageously U ازروی جرات
frivolously U ازروی نادانی
fractiously U ازروی کج خلقی
floutingly U ازروی اهانت
indecently U ازروی بی شرمی
flightily U ازروی بوالهوسی
insesately U ازروی بیحسی
insesately U ازروی بی عاطفگی
flatulently U ازروی لاف
flatulently U ازروی نفخ
irritably U ازروی تندمزاجی
irritably U ازروی تندی
incontinently U ازروی بی عفتی
ill humouredly U ازروی بدخلقی
ill naturedly U ازروی بد خویی
ill humouredly U ازروی بد خویی
lightly U ازروی بی علاقگی
impatiently U ازروی ناشکیبایی
impatiently U ازروی بی صبری
economically U ازروی اقتصاد
illy U ازروی بد خواهی
immorally U از ازروی بد اخلاقی
in the abstract U ازروی تجرید
inconstantly U ازروی بی ثباتی
despondently U ازروی افسردگی
despondingly U ازروی افسردگی
hurry skurry U ازروی دستپاچگی
hurry scurry U ازروی دستپاچگی
heretically U ازروی فسادعقیده
floutingly U ازروی استهزاء
glaringly U ازروی خودنمائی
cold heartedly U ازروی بی عاطفگی
deridingly U ازروی ریشخند
discontentedly U ازروی نارضایتی
discursively U ازروی استدلال
antagonistically U ازروی رقابت
disgustedly U ازروی بیزاری
dishonorable U ازروی بی شرمی
disingenuously U ازروی تزویر
disobilgingly U ازروی نامهربانی
dissolutely U ازروی هرزگی
distastefully U ازروی بی رغبتی
crookedly U ازروی نادرستی
corruptly U ازروی تباهی
circumspectly U ازروی احتیاط
considerately U ازروی ملاحظه
by the book U ازروی کتاب
by i U ازروی ندانستگی
constrainedly U ازروی اجبار
blunderingly U ازروی اشتباه
blamelessly U ازروی بی گناهی
contextually U ازروی قراین
basely U ازروی پستی
contumaciously U ازروی سرکشی
dizzily U ازروی گیجی
doubliy U ازروی تزویر
joyfully U ازروی خوشحالی
rakishly U ازروی هرزگی
facetiously U ازروی شوخی
puerilely U ازروی بچگی
childishly U ازروی بچگی
fatuously U ازروی بیشعوری
subtly U ازروی زیرکی
flippantly U ازروی سبکی
finically U ازروی وسواس
experientially U ازروی تجربه
excursively U ازروی بی ترتیبی
evadingly U ازروی تجاهل
stupidly U ازروی نادانی
inefficiently U ازروی بی عرضگی
inefficiently U ازروی بی کفایتی
inadequately U ازروی بی کفایتی
egotistically U ازروی خودبینی
emulously U ازروی هم چشمی
pessimistically U ازروی بد بینی
empirically U ازروی شارلاتانی
enterprisingly U ازروی توکل
equivocally U ازروی ایهام
brotherly U ازروی دوستی
irefully U ازروی تندی
to get off U برخاستن ازروی
distractedly U ازروی گیجی
preponderantly U ازروی فضیلت
grammatically U ازروی دستور
inexorably U ازروی سنگدلی
purposelessly U ازروی بی مقصودی
perfidiously U ازروی خیانت
profligately U ازروی هرزگی
powerlessly U ازروی ضعف
huffily U ازروی کج خلقی
querulousy U ازروی کج خلقی
huffily U ازروی زودرنجی
submissively U ازروی فروتنی
politicly U ازروی مصلحت
dissolute U ازروی هرزگی
pettishly U ازروی کج خلقی
shabbily U ازروی پستی
irreligiously U ازروی بی دینی
irresolutely U ازروی بی تصمیمی
irreverently U ازروی بی حرمتی
constantly U ازروی ثبات
surer U ازروی یقین
sure U ازروی یقین
muddily U ازروی گیجی
mystically U ازروی تصوف
surest U ازروی یقین
open mindldly U ازروی بی تعصبی
obedienlv U ازروی فرمانبرداری
geriatrist U متخصص
au fait U متخصص
geriatrician U متخصص
specialist U متخصص
skilled U متخصص
expert U متخصص
experts U متخصص
rhinologist U متخصص
stylist U متخصص مد
osteopathist U متخصص
stylists U متخصص مد
specialists U متخصص
adhoc U متخصص
roguishly U ازروی بد ذاتی یاشیطنت
crassly U ازروی زمختی یاکودنی
contritely U ازروی توبه وپشیمانی
by the piece U ازروی کار کرد
petulantly U ازروی تندی یا کج خلقی
commandingly U باتوانایی ازروی قدرت
cockily U ازروی گستاخی یاخودبینی
vanally U ازروی پستی مزدوروار
buck U ازروی خرک پریدن
To jump across the stream. U ازروی نهر آب پریدن
with a bad grace U به اکراه ازروی بی میلی
duty call U دیدنی ازروی اجباریاوفیفه
adherently U هواخواهانه ازروی تابعیت
glibly U ازروی چرب زبانی
hat in hand U چاپلوسانه ازروی پستی
endophagous U تغذیه کننده ازروی
bucks U ازروی خرک پریدن
well advised U ازروی عقل و منطق
iniquitously U ازروی بی عدالتی بناحق
systematically U ازروی یک اسلوب معین
perspicaciously U بفراست ازروی فراست
impatiently U ازروی بیطاقتی باشتیاق
phonologically U ازروی صدا شناسی
piggishly U ازروی خوک منشی
out of mere freak U صرفا ازروی بوالهوسی
disputatiously U ازروی ستیزه جویی
ground observation U دیدبانی ازروی زمین
perfidiously U ازروی پیمان شکنی
peaceably U ازروی صلح جویی
inexpertly U ازروی کار ناشناسی
inexpertly U ازروی ناشی گری
inertly U ازروی بیحالی یا تنبلی
nattily U ازروی زبر دستی
the quilt slipped off the bed U لحاف ازروی رختخواب
inadvertenly U ازروی عدم توجه
in a partisan spirit U طرفدارانه ازروی تعصب
papistically U ازروی پاپ پرستی
get over U ازروی چیزی گذشتن
genealogically U ازروی نسبت نامه
immodestly U ازروی بی حیایی گستاخانه
cravenly U ازروی ترس وپستی
fierily U ازروی اتش مزاجی
flashily U ازروی خودنمایی یاخودفروشی
rancorously U ازروی کینه وبغض
flightily U ازروی تلون مزاج
feignedly U ازروی بهانه باتزویر
fictitiously U ازروی جعل بطورعاریتی
flauntingly U باجلوه ازروی خودنمایی
fractiously U ازروی سرکشی عبوسانه
specialist engineering U مهندس متخصص
cost accountant U متخصص ارزیابی
skilled witness U شاهد متخصص
neurologist U متخصص اعصاب
computer professional U متخصص کامپیوتر
skilled workers U کارگران متخصص
computer specialist U متخصص کامپیوتر
media specialist U متخصص رسانه ها
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com