English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
slurry U مبهم
dim U مبهم
dimmed U مبهم
dims U مبهم
ambiguous U مبهم
hazier U مبهم
haziest U مبهم
hazy U مبهم
esoteric U مبهم
irrational U مبهم
imprecise U مبهم
mysterious U مبهم
misty U مبهم
dusky U مبهم
forked U مبهم
enigmatic U مبهم
obscure U مبهم
obscured U مبهم
obscurer U مبهم
obscures U مبهم
obscurest U مبهم
obscuring U مبهم
vague U مبهم
vaguer U مبهم
vaguest U مبهم
opaque U مبهم
amphibolic U مبهم
enigmatical U مبهم
involute U مبهم
nebular U مبهم
nubilous U مبهم
veiled U مبهم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ambiguous language U زبان مبهم
adumbrate U مبهم کردن
oracle U پاسخ مبهم
oracles U پاسخ مبهم
pronominal adjective U صفت مبهم
vaguely U بطور مبهم
incidental U غیر مبهم
ambiguous figure U شکل مبهم
involved U مبهم گرفتار
unequivocally U غیر مبهم
obscure U مبهم نامفهوم
unequivocal U غیر مبهم
obscured U مبهم نامفهوم
ambiguously U بطور مبهم
obscures U مبهم نامفهوم
obscurest U مبهم نامفهوم
obscuring U مبهم نامفهوم
obscurer U مبهم نامفهوم
obscurantism U سبک نگارش مبهم
enigmas U رمز بیان مبهم
enigma U رمز بیان مبهم
obfuscate U مبهم و تاریک کردن
ambiguous grammar U دستور زبان مبهم
obfuscation U مبهم و تاریک کردن
left handedly U بطورمشکوک یا مبهم یا دوپهلو
hazily U بطور تیره و مبهم
oracularly U بطور سر بسته یا مبهم ازغیب
blurring U مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
blurred U مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
blur U مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
blurs U مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
ambiguities U خطای ناشی از انتخاب نادرست داده مبهم
ambiguity U خطای ناشی از انتخاب نادرست داده مبهم
blurred black ground U زمینه و متن فرشی که نامشخص و مبهم باشد
metaphysically U از روی علم ماورای طبیعت بطور معنوی یا مبهم
opaquely U چنانکه روشنایی پشت را بپوشاند بطور مبهم یا غیر مفهوم
obscurer U مبهم کردن گمنام کردن
obscurest U مبهم کردن گمنام کردن
obscure U مبهم کردن گمنام کردن
obscuring U مبهم کردن گمنام کردن
obscured U مبهم کردن گمنام کردن
obscures U مبهم کردن گمنام کردن
soft-pedaling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com