English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
deistic U مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
deistical U مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shinto U مذهب ارواح پرستی درژاپن
papistic U مبنی برپاپ پرستی
traditionalism U سنت پرستی اعتقاد برسوم باستانی
animalism U نفس پرستی اعتقاد باین که انسان جانوری بیش نیست
mercantilism U روش فکری اقتصادی مبنی بر اعتقاد به لزوم افزایش صادرات برواردات و حمایت دولت ازصنایع داخلی و بالاخره جمع اوری هر چه بیشتر طلا درمملکت
under the veil of religion U درلفافه مذهب بعنوان مذهب ببهانه دین
controvrsism U روش فکری گروهی ازروشنفکران قرون وسطی که بدون اعتقاد به هدفهای انقلابی به دفاع از حقوق افراد در مقابل پادشاهان می پرداختند
animism U اعتقاد باینکه ارواح مجرد وجود دارند اعتقاد بعالم روح و تجسم ارواح مردگان
accelerationists U شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
rubricator U مذهب
religions U مذهب
religion U مذهب
coreligionist U هم مذهب
illuminator U نورافکن مذهب
religiousness U پیروی مذهب
theocracy U حکومت مذهب
free thought U وارستگی از مذهب
conversion U تغییر مذهب
conversions U تغییر مذهب
sunnism U مذهب تسنن
theocracies U حکومت مذهب
Methodism U مذهب " متدیست "
state religion U مذهب رسمی
pyrrhonism U مذهب فیرونی
specticism U مذهب شکاکیون
principles of religion U اصول مذهب
Buddhism U مذهب بودا
revivalism U اصالت احیا مذهب
sunnite U پیرو مذهب سنت
zen buddhism U فلسفه یا مذهب ذن بوداییسم
shiite U پیرو مذهب شیعه
one of the two major sects among muslims U مذهب اهل تسنن
ecumenism U هم پیوند گرایی مذهب
Catholicism U اصول مذهب کاتولیکی
evangelicalism U فلسفهء مذهب اوانجلی
shia U پیرو مذهب شیعه
free thinking U ازادی از قیود مذهب
denominations U مذهب واحد جنس
denomination U مذهب واحد جنس
patristic U وابسته به اولیاء وبزرگان مذهب
followers U پیرو مذهب شیعه مقلد
free thinker U وبه مذهب بی اعتنا است .
libertine U کسیکه پابند مذهب نیست
Judaic U وابسته به جهودان و مذهب یهود
libertines U کسیکه پابند مذهب نیست
follower U پیرو مذهب شیعه مقلد
puritaism U سخت گیری در تصفیه مذهب
naturalism U فلسفه یا مذهب طبیعی اصالت طبیعت
Methodists U فرقه مسیحی " متدیست " مومن به این مذهب
heterodox U دارای مذهب وعقایدی مخالف عقاید عمومی
Methodist U فرقه مسیحی " متدیست " مومن به این مذهب
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
religionize U دینداری زیاد نشان دادن مذهبی یا مذهب دار کردن
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
school of jurisprudence U مذهب جعفری Ashari Ithna of Imam sixthshii the Sadiq al Imamafar after named uslims
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
denoting U مبنی بر
bassedon or basedupon U مبنی بر
based on U مبنی بر
expressive of U مبنی بر
reposing upon U مبنی بر
based U مبنی
nonary U مبنی بر عد د نه
confidences U اعتقاد
confidence U اعتقاد
unbelieving U بی اعتقاد
faith U اعتقاد
faiths U اعتقاد
believing U با اعتقاد
credence U اعتقاد
misbeliever U بی اعتقاد
belief U اعتقاد
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
abstentious U مبنی برپرهیزکاری
irreverential U مبنی بر بی حرمتی
egotistic U مبنی بر خودپسندی
polytheistic U مبنی بر شرک
licentious U مبنی بر هرزگی
inversive U مبنی بر قلب
impostrous U مبنی بر شیادی
purposive U مبنی برمنظور
polytheeistic U مبنی بر شرک
visitorial U مبنی بر سرکشی
heretical U مبنی برفساد
paraphrastic U مبنی برتفسیر
ill-advised U مبنی بر بی اطلاعی
ill advised U مبنی بر بی اطلاعی
equivocatory U مبنی برایهام
suppositional U مبنی بر فرض
sophistic U مبنی بر مغالطه
to the effect that U مبنی براینکه
theorematic U مبنی بر قاعده
condolatory U مبنی برهمدردی
observational U مبنی بر مشاهده
octonary U مبنی برهشت
euphuistic U مبنی برتصنع
dualistic U مبنی برخداشناس
monometallic U مبنی بر یک فلز
empiric U مبنی بر تجربه
deprecative U مبنی بربیمیلی
castigatory U مبنی برتنبیه
fratricidal U مبنی بربرادرکشی
prophetic U مبنی بر پیشگویی
matricidal U مبنی بر مادرکشی
mediatorial U مبنی بر میانجیگری
geomantic U مبنی بر رمل
investigative U مبنی بر رسیدگی
usurious U مبنی بررباخواری
selectively U مبنی بر انتخاب
selective U مبنی بر انتخاب
revocatory U مبنی بر فسخ
octonal U مبنی برهشت
misogynic U مبنی بربیزاری از زن
causal U مبنی بر سبب
gentilism U بت پرستی
philogyny U زن پرستی
gyniolatry U زن پرستی
fetishist U بت پرستی
idolarty U بت پرستی
idolism U بت پرستی
heathenishness U بت پرستی
fatalism U اعتقاد به سرنوشت
hylicism U اعتقاد به مادیات
demonism U اعتقاد بدیو
creationism U اعتقاد به افرینش
cloaca theory U اعتقاد به مقعدزایی
anomy U اعتقاد به بی نظمی
anomie U اعتقاد به بی نظمی
determinism U اعتقاد به جبر
fairyism U اعتقاد به جن و پری
trust U اعتقاد اعتبار
credibly U از روی اعتقاد
relativism U اعتقاد به نسبیت
trinitarianism U اعتقاد به تثلیت
convictions U اعتقاد راسخ
trusts U اعتقاد اعتبار
evolutionism U اعتقاد به تکامل
fetishism U اعتقاد به طلسم
credited U اعتقاد کردن
crediting U اعتقاد کردن
credits U اعتقاد کردن
misbelief U اعتقاد خطا
trusted U اعتقاد اعتبار
ism U اعتقاد رویه
credit U اعتقاد کردن
misbelieve U بی اعتقاد شدن
conviction U اعتقاد راسخ
theism U اعتقاد بخدا
polygamic U مبنی بر تعدد ازواج
illusional U مبنی باشتباه بینائی
documental U مبنی برمدرک یاسند
skepsisŠskepticŠetc U فلسفه مبنی برتردید
egoistic U مبنی بر اثصول خودپرستی
retrocessive U مبنی برواگذاری ثانوی
scepsis U فلسفه مبنی برتردید
phonologic U مبنی بر صدا شناسی
censorial U مبنی بر بازرسی مطبوعات و
individualistic U مبنی بر استقلال تکی
sentimental U مبنی بر احساسات یا عقیده
resumptive U مبنی برادامه یاتجدید
historic U معروف مبنی بر تاریخ
inquisitorial U مبنی بربازجویی زیاد
royalistic U مبنی برسلطنت خواهی
a posteriori U مبنی بر تجربه و مشاهده
sensuously U مبنی بر لذات جسمانی
elenctic U مبنی برتکذیب منطقی
sensuous U مبنی بر لذات جسمانی
pantheistic U مبنی بر وحدت وجود
appreciatively U مبنی بر قدردانی قدرشناس
rationalistic U مبنی براصالت عقل
compatriotic U مبنی برهم میهنی
naturalistic U مبنی بر طبیعت بازی
rose coloured U مبنی برخوش بینی
soritical U مبنی برقیام مسلسل
orthoepic U مبنی بر درست خوانی
acclamatory U مبنی برهلهله و تحسین
deliberative U مبنی بر تامل و مشاوره
investigatory U تحقیقی مبنی بر رسیدگی
insinuative U مبنی بر خود شیرینی
oblatory U مبنی بر نذر یا هدیه
procrastinatory U مبنی برمسامحه یاتعلل
appreciative U مبنی بر قدردانی قدرشناس
commutative U مبنی بر تبدیل یامبادله
precrastinative U مبنی بر مسامحه یا تعلل
documentary U مبنی بر مدرک یا سند
well intentioned U مبنی بر نیت خوب
irrepentant U مبنی بر عدم پشیمانی
documentaries U مبنی بر مدرک یا سند
in perspective U مبنی براصول منافرومرایا
negotiatory U مبنی بر معامله یا گفتگو
negatory U مبنی بر نفی یا انکار
rationalistic U مبنی براستدلال عقلی
cavilling U مبنی برخرده گیری
xenophilism U بیگانه پرستی
fogyism U کهنه پرستی
satyriasis U شهوت پرستی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com