English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
royalistic U مبنی برسلطنت خواهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
radicalism U روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
Take it or leave it. U می خواهی بخواه نمی خواهی نخواه !
toxicomania U سم خواهی
blackmailing U باج خواهی
homoerotism U همجنس خواهی
hebephilia U نوجوان خواهی
estrus U گشن خواهی
ephebophilia U جوان خواهی
inversions U همجنس خواهی
blackmail U باج خواهی
electron affinity U الکترون خواهی
coprophilia U مدفوع خواهی
amende honorable U پوزش خواهی
blackmailed U باج خواهی
amativeness U خاطر خواهی
homosexuality U همجنس خواهی
blackmails U باج خواهی
illy U ازروی بد خواهی
sapphism U همجنس خواهی
Why dont you leave me alone? U از جان من چه می خواهی ؟
zoophily U حیوان خواهی
zoophilia U حیوان خواهی
zealotry U هوا خواهی
will to power U قدرت خواهی
uranism U همجنس خواهی
thou wilt go U خواهی رفت
thou shalt go U خواهی رفت
thanatomania U مرگ خواهی
progressivism U ترقی خواهی
progressiveness U ترقی خواهی
oestrus U گشن خواهی
nosophilia U بیماری خواهی
inversion U همجنس خواهی
benevolence U نیک خواهی
willy nilly U خواهی نخواهی
willy-nilly U خواهی نخواهی
benevolence U خیر خواهی
zeal U خیر خواهی
urning U در همجنس خواهی مردان
tribadism U همجنس خواهی فاعلی
Why do you want to know ? dont be nosy. U می خواهی چه؟کنی بدانی ؟
to offer an apology U عذر خواهی کردن
poll U نظر خواهی کردن
crystal growth affinity U رشد خواهی بلور
public spiritedness U خیر خواهی مردم
apologizing U عذر خواهی کردن
apologises U عذر خواهی کردن
apologised U عذر خواهی کردن
abundancy motive U انگیزه فزون خواهی
apologise U عذر خواهی کردن
appealable U قابل پژوهش خواهی
supercilious U از روی خود خواهی
Do you want some more food ? U بازهم غذا می خواهی ؟
What the hell do you want? U چه زهر ماری می خواهی ؟
liberalism U اصول ازادی خواهی
sapphism U همجنس خواهی زنان
Pick, what you like [want] ! U هر کدام را می خواهی بردار!
apologize U عذر خواهی کردن
apologising U عذر خواهی کردن
polled U نظر خواهی کردن
latent homosexuality U همجنس خواهی نهفته
overt homosexuality U همجنس خواهی اشکار
hypersexuality U فزون خواهی جنسی
apologizes U عذر خواهی کردن
apologized U عذر خواهی کردن
polls U نظر خواهی کردن
Having hardly arrived you want to. . . U هنوز از راه نرسیدی می خواهی ...
to play at U خواهی نخواهی اقدام کردن
faute de mieux U همجنس خواهی ناشی ازمحرومیت
Do you want to have your fortune told? U می خواهی برایت فال بگیرم ؟
She is hopping mad . U چرا می خواهی لجت را سر من در آوری ؟
generosity U خیر خواهی گشاده دستی
expressive of U مبنی بر
denoting U مبنی بر
nonary U مبنی بر عد د نه
based U مبنی
reposing upon U مبنی بر
bassedon or basedupon U مبنی بر
based on U مبنی بر
When in Rome, do as the Romans do! <proverb> U خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو.
You seem to expect something for good measure ! U مثل اینکه حالاناز شست هم می خواهی !
Where do you want to go this time of night ? U این وقت شب کجا می خواهی بروی ؟
theorematic U مبنی بر قاعده
polytheistic U مبنی بر شرک
selective U مبنی بر انتخاب
octonal U مبنی برهشت
impostrous U مبنی بر شیادی
octonary U مبنی برهشت
to the effect that U مبنی براینکه
suppositional U مبنی بر فرض
mediatorial U مبنی بر میانجیگری
matricidal U مبنی بر مادرکشی
observational U مبنی بر مشاهده
causal U مبنی بر سبب
misogynic U مبنی بربیزاری از زن
sophistic U مبنی بر مغالطه
irreverential U مبنی بر بی حرمتی
monometallic U مبنی بر یک فلز
inversive U مبنی بر قلب
revocatory U مبنی بر فسخ
geomantic U مبنی بر رمل
usurious U مبنی بررباخواری
egotistic U مبنی بر خودپسندی
visitorial U مبنی بر سرکشی
ill advised U مبنی بر بی اطلاعی
ill-advised U مبنی بر بی اطلاعی
heretical U مبنی برفساد
investigative U مبنی بر رسیدگی
licentious U مبنی بر هرزگی
castigatory U مبنی برتنبیه
deprecative U مبنی بربیمیلی
purposive U مبنی برمنظور
dualistic U مبنی برخداشناس
fratricidal U مبنی بربرادرکشی
polytheeistic U مبنی بر شرک
empiric U مبنی بر تجربه
paraphrastic U مبنی برتفسیر
euphuistic U مبنی برتصنع
prophetic U مبنی بر پیشگویی
selectively U مبنی بر انتخاب
equivocatory U مبنی برایهام
condolatory U مبنی برهمدردی
abstentious U مبنی برپرهیزکاری
public spiritedly U ازلحاظ خیر خواهی مردم میهن پرستانه
If you want to sell your car , I am your man . U اگر می خواهی اتوموبیلت را بفروش من مرد خریدم
public spirit U خیر خواهی برای مردم میهن پرستی
You wI'll benefit by this book . U از خواندن این کتاب فایده خواهی برد
rationalistic U مبنی براصالت عقل
inquisitorial U مبنی بربازجویی زیاد
well intentioned U مبنی بر نیت خوب
pantheistic U مبنی بر وحدت وجود
in perspective U مبنی براصول منافرومرایا
historic U معروف مبنی بر تاریخ
rationalistic U مبنی براستدلال عقلی
rose coloured U مبنی برخوش بینی
scepsis U فلسفه مبنی برتردید
soritical U مبنی برقیام مسلسل
a posteriori U مبنی بر تجربه و مشاهده
skepsisŠskepticŠetc U فلسفه مبنی برتردید
retrocessive U مبنی برواگذاری ثانوی
documentary U مبنی بر مدرک یا سند
resumptive U مبنی برادامه یاتجدید
documentaries U مبنی بر مدرک یا سند
procrastinatory U مبنی برمسامحه یاتعلل
elenctic U مبنی برتکذیب منطقی
papistic U مبنی برپاپ پرستی
deliberative U مبنی بر تامل و مشاوره
orthoepic U مبنی بر درست خوانی
documental U مبنی برمدرک یاسند
oblatory U مبنی بر نذر یا هدیه
insinuative U مبنی بر خود شیرینی
negotiatory U مبنی بر معامله یا گفتگو
negatory U مبنی بر نفی یا انکار
acclamatory U مبنی برهلهله و تحسین
irrepentant U مبنی بر عدم پشیمانی
compatriotic U مبنی برهم میهنی
censorial U مبنی بر بازرسی مطبوعات و
cavilling U مبنی برخرده گیری
illusional U مبنی باشتباه بینائی
sentimental U مبنی بر احساسات یا عقیده
individualistic U مبنی بر استقلال تکی
precrastinative U مبنی بر مسامحه یا تعلل
polygamic U مبنی بر تعدد ازواج
investigatory U تحقیقی مبنی بر رسیدگی
sensuous U مبنی بر لذات جسمانی
sensuously U مبنی بر لذات جسمانی
egoistic U مبنی بر اثصول خودپرستی
naturalistic U مبنی بر طبیعت بازی
appreciatively U مبنی بر قدردانی قدرشناس
appreciative U مبنی بر قدردانی قدرشناس
phonologic U مبنی بر صدا شناسی
commutative U مبنی بر تبدیل یامبادله
nothing serves to but apology U هیچ چیز جز عذر خواهی بدردنمیخوردیا سودمند نیست
If you dont study hard ( hard enough ) , you cant go to a higher class. U اگرخوب درس نخوانی درهمین کلاس خواهی ماند
atheistical U مبنی برانکار هستی خدا
associational U مبنی بر شرکت یا معاشرت متداعی
consensual U مبنی بر رضایت طرفین رضایتی
pre-emptive U عمل مبنی بر اخذ شفعه
imperialistic U مبنی برطرفداری از حکومت امپریالیستی
intuitive U مبنی بردرک یا انتقال مستقیم
doctrinal U عقیدهای مبنی بر عقاید نظری
pluviometric U مبنی بر سنجش مقدار بارندگی
petitory U مبنی بردادخواهی نسبت به مالکیت
evidentiary U مبنی برمدرک مدرک دار
traditional U مبنی بر حدیث یا خبر باستانی
federative U مبنی بر سازمان کشورهای متحد
slaughterous U مبنی بر خونریزی و کشتار کشنده
renunciatory U مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
renunciative U مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
ritualistic U مبنی بر رعایت ایین ومراسم دینی
abjuratory U پیمان شکنی مبنی بر نقض عهد
iconoclastic U مبنی بر بت شکنی یا شمایل ویران کنی
humoristic U مبنی بربذله گویی یا فکاهی نویسی
euphonical U مبنی برخوش صدایی یاسهولت ادا
plebiscitary U وابسته به اراعموم اهالی مبنی بر یا افهارعقیده عامه
prefectorial U مبنی براموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یا مبصران
deistical U مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
deistic U مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
revisional U مبنی برتجدید نظر یا تجدید چاپ تازه
empircism U روش و فرضیهای که مبنی برتجربه و ازمایش باشد
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com