English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cover charge U مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover charges U مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bistro U اغذیه فروشی و مشروب فروشی
bistros U اغذیه فروشی و مشروب فروشی
delicatessen U مغازه اغذیه فروشی
delicatessens U مغازه اغذیه فروشی
sizer U دانشجویی که کمک هزینه تحصیلی دریافت میدارد
sizar U دانشجویی که کمک هزینه تحصیلی دریافت میدارد
black out U حرکت با چراغ جنگی در شب خاموشی شبانه استتار شبانه
parlour boarder U شاگرد شبانه روزی که نزدخانواده رئیس شبانه روزی زندگی میکند
withil U به علاوه علاوه بر این
to live en pension U شبانه روزی شدن درمهمانخانه شبانه روزی زندگی کردن
clientele U مشتریان پیروان
clientage U مشتریان پیروان
night vision U دیدبانی در شب دید شبانه دیدبانی شبانه
board U اغذیه
fuelling U اغذیه
fuelled U اغذیه
fuels U اغذیه
fuel U اغذیه
boarded U اغذیه
fueled U اغذیه
vivers U اغذیه
loyalty discount U تخفیف مشتریان دائم
loyalty rebate U تخفیف مشتریان دائم
delicatessen U اغذیه حاضر
ambry U کمدمخصوص اغذیه
delicatessens U اغذیه حاضر
armoire U جای اغذیه
credit rating U رتبه بندی اعتباری مشتریان
party boat U قایق بزرگ حامل مشتریان
mains electricity U منبع الکتریسیته محلی مشتریان
cate U سورسات اغذیه لذیذ
bills of fare U صورت اغذیه مهمانخانه
bill of fare U صورت اغذیه مهمانخانه
vivandiere U اغذیه فروش ارتش
gastronomy U علم اغذیه لذیذه
to subscribe to a charity U تعهدپرداخت مبلغی ...
locker paper U کاغذ بسته بندی اغذیه
to fine down U بادادن مبلغی ازاجاره
charge a sum to U مبلغی را به حساب .....گذاشتن
gate hanger U التی که دریچه سد را باز نگه میدارد
chuck U گیرهای که مته را در ماشین نگه میدارد
chucked U گیرهای که مته را در ماشین نگه میدارد
tympanic bone U استخوانی که پرده صماخ رانگه میدارد
dietetics U فن پرهیز یا رژیم غذایی مبحث اغذیه
chucks U گیرهای که مته را در ماشین نگه میدارد
beam anchor U تیری که دیوار را محکم نگاه میدارد
to borrow an amount U مبلغی را قرض گرفتن [اقتصاد]
credit a sum to someone U مبلغی را به حساب بستانکارکسی گذاشتن
intertie U تیرافقی که تیرهای عمودی رابهم نگاه میدارد
headstay U سیمی که دکل را بسمت جلوقایق نگاه میدارد
hors d'oeuvres U اغذیه اشتهااوری که قبل از غذا صرف میشود
hors d'oeuvre U اغذیه اشتهااوری که قبل از غذا صرف میشود
manifold writer U ماشینی که چندین نسخه باکاغذ برگردان بر میدارد
land bank U بانکی که زمین را در برابر پول گرو بر میدارد
manifolder U ماشینی که چندین تسخه باکاغذ بر گردان بر میدارد
nephrotomy U چیزی که شخص رااز پیشرفت باز میدارد
dowel U میخ پرچی که دو چیز را روی هم نگاه میدارد
to run to a quantity [to run into a sum] U بر مبلغی [مقداری] بالغ شدن [یا بودن]
To incur some heavy expenses. U مبلغی غلتیدن (متحمل یا متضرر شدن )
to p for a sum in the budget U مبلغی را بودجه پیش بینی کردن
credit someone with a sum U مبلغی را به بستانکار حساب کسی گذاشتن
long pull U اضافه پیمانهای که درنوشابه خانه ها برای جلب مشتریان میدهند
as well as <idiom> U به علاوه
extra U علاوه
extra- U علاوه
extras U علاوه
extra <adj.> U علاوه
special <adj.> U علاوه
in addition to <prep.> U به علاوه
throatlatch U تسمه زیر گلوی اسب که افسار رانگاه میدارد
pole plate U حمال تیر شیروانی که سرلاپه هارا نگاه میدارد
pass book U برای صاحب سپرده نگاه میدارد دفترنسیه دکاندار
mock-ups U مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
mock-up U مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
on top of that <adv.> U علاوه بر این
to boot <idiom> U همچنین ،به علاوه
also [moreover] <adv.> U علاوه بر این
augment U علاوه کردن
augmented U علاوه کردن
augmenting U علاوه کردن
augments U علاوه کردن
on to <adv.> U علاوه بر این
beyond that <adv.> U علاوه بر این
besides <adv.> U علاوه بر این
furthermore <adv.> U علاوه بر این
forby <adv.> U علاوه بر این
aside from that <adv.> U علاوه بر این
in a. to this U علاوه براین
moreover <adv.> U علاوه بر این
in addition <adv.> U علاوه بر این
additionally <adv.> U علاوه بر این
coupled with this U علاوه براین
over and above <adv.> U علاوه بر این
on top of this <adv.> U علاوه بر این
further [moreover] <adv.> U علاوه بر این
what is more <adv.> U علاوه بر این
DSR U سیگنال از وسیلهای که آماده دریافت داده است , این سیگنال پس از دریافت سیگنال DTR رخ میدهد
havelock U روکلاهی سفیدی که پشت گردن را نیز از افتاب محفوظ میدارد
heliostat U چرخ ایینهای که پرتوافتاب رابیک جهت ثابت نگاه میدارد
premiums U مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
premium U مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
checked U حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
checks U حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
check U حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
therewith U از ان بابت علاوه بر این
bezel U حلقه لغزنده مخروطی شکل شیشه ساعت را در جای خودنگه میدارد
awarding U مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
awards U مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
award U مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
awarded U مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
Omerta U [قانون یا کودی که شخص را از حرف زدن و فاش کردن اطلاعت باز میدارد]
fractional reserve banking U روش مبتنی بر ذخیره جبران کسری در امریکا در ازای هرصد دلاری که مشتریان دربانک می گذارد
fields U مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
fielded U مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
field U مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
debt limit U حداکثر مبلغی که یک واحددولتی میتواند مدیون گردد وبیش از ان مجاز نیست
starting fee U مبلغی که صاحب اسب برای کسب اجازه شرکت در مسابقه شرطبندی می پردازد
face value U مبلغ اسمی مبلغی که روی سکه اسکناس و یا سهام نوشته شده است
gobo U نوعی پرده پارچهای سیاه رنگ که در تلویزیون و سینمادوربین را از نور زائد محفوظ نگه میدارد
And whats more hes a lair. U تازه (علاوه برهمه چیز ) دروغگوهم هست
licences U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licence U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licenses U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
nocturnal U شبانه
nightly U شبانه
nocturnally U شبانه
acknowledging U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledges U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledge U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
night order U دستور شبانه
pavor nocturnus U وحشت شبانه
d. and night U شبانه روز
vespertine U مربوط به شب شبانه
vespertinal U شبانه عشایی
cracksman U دزد شبانه
night and day U شبانه روز
circadian U شبانه روزی
moonshiner U قاچاقچی شبانه
nocturnal U نمایش شبانه
night schools U اموزشگاه شبانه
nighttide U جزر و مد شبانه
nocturnal prayer U نماز شبانه
burglarize U شبانه دزدیدن
burglarized U شبانه دزدیدن
night school U اموزشگاه شبانه
burglarizes U شبانه دزدیدن
night interception U رهگیری شبانه
burglarizing U شبانه دزدیدن
night operations U عملیات شبانه
night landing U فرود شبانه
hostels U شبانه روزی
night interception U کمین شبانه
he went by night U شبانه رفت
hostelry U شبانه روزی
quotidian U شبانه روزی
hostel U شبانه روزی
night order U دستورات شبانه
nightlife U تفریحات شبانه
overnight U در مدت یک شب شبانه
round-the-clock شبانه روزی
compounding a felony U سازش کردن در دعوی ناشی از جنایت با پرداخت مبلغی به عنوان غرامت به مجنی علیه یا قائم مقام او
bartenders U کسی که در بار مشروبات برای مشتریان می ریزد متصدی بار
fractional U اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
bartender U کسی که در بار مشروبات برای مشتریان می ریزد متصدی بار
boarders U شاگرد شبانه روزی
boarding school U اموزشگاه شبانه روزی
boarding schools U اموزشگاه شبانه روزی
floorshow U نمایش باشگاههای شبانه
moonlight fliting U اسباب کشی شبانه
schoolwork U تکلیف شبانه دانشجو
battle lights U چراغ خاموشی شبانه
nightlife U شرکت در تفریحات شبانه
watch and ward U حق نگهبانی روزانه و شبانه
night interception U استراق سمع شبانه
nocturn U سحر خوانی شبانه
hosteler U مقیم شبانه روزی
boarder U شاگرد شبانه روزی
night U شب هنگام برنامه شبانه
infrared viewer U دوربین دیدبانی شبانه
circadian rythm U ریتم شبانه روزی
nights U شب هنگام برنامه شبانه
first post U شیپور خبر شبانه
paraphernalia U دارایی شخصی زن که بعد ازمرگ شوهر علاوه بر جهیزیه و منضمات ان به وی می رسد
sennight U یکهفته هفت شبانه روز
se'nnight U یکهفته هفت شبانه روز
friars lantern U روشنایی شبانه بر روی باطلاق
night cap U گشتی رزمی هوایی شبانه
night line U ریسمان ماهی گیری شبانه
witch moth U پروانه بید شبانه شب پره
boarding U مهمانخانه شبانه روزی پانسیون
dress guard U اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
heck U ماهی بند:بندی که ماهی رادررودخانه نگاه میدارد
public school U دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
whippoorwill U مرغ شبانه پشه خوارمشرق امریکا
subscribers U 1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
subscriber U 1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
night clothes U لباس خواب جامه شبانه برای تو خانه
starlight scope U دوربین دید شبانه با استفاده از نور ستارگان
honky tonk U محل رقص یا کلوپ شبانه ارزان قیمت
vindictive damages U مقدار غرامتی که دادگاه علاوه بر خسارت واقعی وارد برخواهان از خوانده به منظورتنبیه او وصول میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com