English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ribbon switch U مبدل فشار مداوم به الکتریسیته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pressure transducer U مبدل فشار
high voltage transformer U ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
contact electricity U فشار الکتریکی تماسی الکتریسیته تماسی
digital to analog converter U مبدل دیجیتال به انالوگ مبدل رقمی به قیاسی
sustained rate U سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
cabin pressure U فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin U اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve U شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system U سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure U فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
unremitting U مداوم
continuing U مداوم
sequential U مداوم
ongoing U مداوم
constants U مداوم
continuous U مداوم
constant U مداوم
cyclic U مداوم
running U مداوم
drum rolls U ضربات مداوم
drum roll U ضربات مداوم
continuous fire U اتش مداوم
halting U غیر مداوم
continuous illumination U روشنایی مداوم
persistent inflation U تورم مداوم
running fire U اتش مداوم
life long education U اموزش مداوم
discontinuous U غیر مداوم
fluctuate U تغییر مداوم
fluctuated U تغییر مداوم
fluctuates U تغییر مداوم
stand U دفاع مداوم
endurance time U سرعت مداوم
sustaining growth U رشد مداوم
persistent U پایا مداوم
durably U بطور مداوم
sustained rate U نواخت مداوم
steadying U پی درپی مداوم
sustained illumination U روشنایی مداوم
sustained fire U تیر مداوم
sustained fire U اتش مداوم
steady U پی درپی مداوم
steadiest U پی درپی مداوم
steadies U پی درپی مداوم
steadied U پی درپی مداوم
steady state growth U رشد مداوم
electricity U الکتریسیته
creepage U مد الکتریسیته
assiduity U توجه و دقت مداوم
stables U مداوم محک کردن
endurance time U سرعت حداکثر مداوم
stable U مداوم محک کردن
continuous duty U کار مداوم یکنواخت
straight pool billiard U بازی مداوم 1/41 بیلیاردکیسهای
steady state U وضعیت بارشد مداوم
electrostatics U الکتریسیته ساکن
electrical U مر بوط به الکتریسیته
electrically U مربوط به الکتریسیته
voltage source U منبع الکتریسیته
animal electricity U الکتریسیته بدن
positive electricity U الکتریسیته مثبت
static electricity U الکتریسیته ساکن
negative electricity U الکتریسیته منفی
nuclear electricity U الکتریسیته هستهای
electric conduction U هدایت الکتریسیته
electric dipole U دو قطبی الکتریسیته
electric doublet U دو قطبی الکتریسیته
electric current U جریان الکتریسیته
electric generator U مولد الکتریسیته
brain potential U الکتریسیته مغز
inductive capacity U ثابت دی الکتریسیته
electro physic U فیزیک الکتریسیته
induced electricity U الکتریسیته القائی
electric conductor U هادی الکتریسیته
electrical quantity U مقدار الکتریسیته
cabin pressurization safety valve U شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio U نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic U دارای فشار یکسان خط هم فشار
continuation U حرکت مداوم بسوی سبد
one-night stand U رابطهی جنسی یک شبه نه مداوم
one-night stands U رابطهی جنسی یک شبه نه مداوم
yaks U : بطور مداوم حرف زدن
yak U : بطور مداوم حرف زدن
continuously pointed fire U اتش روانه شده مداوم
uninterrupted duty U کار مداوم غیر یکنواخت
Constant dripping wear away the stone . <proverb> U قطرات مداوم آب سنگ را مى ساید.
hot-wiring U سیم حاوی الکتریسیته
hot-wires U سیم حاوی الکتریسیته
hot-wire U سیم حاوی الکتریسیته
hot wire U سیم حاوی الکتریسیته
piezo electric effect U اثر پیزو- الکتریسیته
generator U وسیله تولید الکتریسیته
coulomb U واحد اندازه الکتریسیته
generators U وسیله تولید الکتریسیته
electrometer tule U لامپ الکتریسیته سنج
hot-wired U سیم حاوی الکتریسیته
electrometer valve U لامپ الکتریسیته سنج
magnetoelectric U مربوط به الکتریسیته القایی
continuous strip camera U دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
memory sniffing U ازمایش مداوم حافظه به هنگام پردازش
electric U آنچه با الکتریسیته کار میکند
polar U دارای الکتریسیته مثبت و منفی
watts U واحد اندازه گیری الکتریسیته
watt U واحد اندازه گیری الکتریسیته
insulators U مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
replenish U شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenished U شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenishes U شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenishing U شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
phase difference U اختلاف فاز جریان الکتریسیته
mains electricity U منبع الکتریسیته محلی مشتریان
static U الکتریسیته ساکن وضعیت ثابت
insulator U مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
lindy U رقص دارای حرکات سریع وجهشهای مداوم
inductivity U ثابت دی الکتریسیته قابلیت هدایت دی الکتریکی
nonsparking U ضد تولید جرقه غیر هادی الکتریسیته
galvanism U جریان مستقیم برق الکتریسیته شیمیایی
continuous strip photography U عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
conductor U مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
hydro electric U وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
permittivity U واحد اندازه گیری الکتریسیته برحسب فاراده
hydro-electric U وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
conductors U مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
charge U 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
charges U 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
electrostatic charge U بار الکتریسیته ساکن [که در اثر مالش بوجود می آید.]
ieee U Electronics and ofElectrical Institute Engineers موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک
decibels U واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
powers U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powering U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powered U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
decibel U واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
power U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
low head plant U نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
to be exposed to a constant stream of something U در معرض چیزی به طور مداوم بودن [بدون اینکه مستقیمآ به آن چیز توجه شود]
automatic terminal information service U ارسال مداوم اطلاعات غیرکنترلی ثبت شده در مناطق ترمینالهای دذارای ترافیک سنگین
iee /s 00 U مشخصه یک استاندارد که توسط موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک ساخته شده است
IEC connector U استانداردی برای اتصال سر سوزنه در سوکتی که الکتریسیته اصلی را به کامپیوتر منتقل میکند
three pin plug U ورودی استاندارد با سه شاخه برای اتصال وسیلله الکتریکی به منبع اصل الکتریسیته
seen fire U اتش مداوم و دیدبانی شده پدافند هوایی که روی سبقت معین در جلوی هواپیما اجرامیشود
creeps U تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
creep U تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
derivatives U مبدل
decoder U مبدل کد
crystal transducer U مبدل
motor generator U مبدل
converter U مبدل
derivative U مبدل
line transformer U مبدل خط
blowing nozzle U مبدل
adapter U مبدل
transformers U مبدل
changer U مبدل
inverter U مبدل
transformer U مبدل
interchanging U مبدل
transformator U مبدل
transducer U مبدل
interchanges U مبدل
interchange U مبدل
toggle key U مبدل
interchanged U مبدل
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
monitors U مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
electronic U میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
monitored U مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
monitor U مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
actinoelectric U اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
energy absorber U مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
barrel converter U مبدل طبلکی
transformer coil U پیچک مبدل
output transformer U مبدل خروجی
air blast transformer U مبدل بادی
air cooled transformer U مبدل هوایی
ratio of transformer U نسبت مبدل
masquerades U لباس مبدل
masquerade U لباس مبدل
pulse converter U مبدل پالس
masquerading U لباس مبدل
bank of trancformer U دسته مبدل
transducer U مبدل انرژی
masqueraded U لباس مبدل
data transducer U مبدل داده ها
magnetic coupling transformer U مبدل انتن
transformer U مبدل ترانسفورماتور
pulse transformer U مبدل ضربه
transformers U مبدل ترانسفورماتور
reducer U لوله مبدل
motor transformer U مبدل موتور
disguising U لباس مبدل
baby converter U مبدل کوچک
welding converter U مبدل جوش
rotary converter U مبدل گردان
microphone transformer U مبدل میکروفون
series transformer U مبدل شدتی
transformer efficiency U بازده مبدل
transformer loss U اتلاف مبدل
rotary converter U مبدل دوار
transformer substation U پست مبدل
current converter U مبدل جریان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com