English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 68 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hemophilic U مبتلا به هموفیلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
haemophilia U هموفیلی
cataleptic U مبتلا به بیماری جمود عضلات مبتلا به جمود فکری
given U مبتلا
stricken U مبتلا
afflict U مبتلا کردن
colicky U مبتلا بهقولنج
leper U مبتلا به جذام
afflicts U مبتلا کردن
afflicting U مبتلا کردن
meningitic U مبتلا به مننژیت
allergic U مبتلا به آلرژی
varicose U مبتلا به واریس
tuberculate U مبتلا بمرض سل
amnesiac U مبتلا به فراموشی
bronchitic U مبتلا به برنشیت
amnesic U مبتلا به فراموشی
glandered U مبتلا به مشمشه
infects U مبتلا و دچارکردن
infecting U مبتلا و دچارکردن
infect U مبتلا و دچارکردن
gangrenous U مبتلا به قانقاریا
mangey U مبتلا به جرب
mangey U مبتلا به گری
mangy U مبتلا به جرب
mangy U مبتلا به گری
lepers U مبتلا به جذام
giddy U مبتلا به دوار سر
constipated U مبتلا بهیبوست
unhinged U مبتلا بهبیماریذهنیوروحی
rheumaticky U مبتلا بهرماتیسم
leukotic U مبتلا به مرض لوسمی
plaguer U مبتلا به طاعون کننده
shell-shocked U موجی- مبتلا بهاختلالاتناشیازجنگ
septicaemic U مبتلا بگند خونی
stenosed U مبتلا به تنگی نفس
anorexic U مبتلا به بی اشتهایی عصبی
pleuritic U مبتلا به ذات الجنب
bleeder U مبتلا به خون روش
bleeders U مبتلا به خون روش
liverish U مبتلا به مرض جگر
arthritic U مبتلا به اماس مفصل
spastic U مبتلا به فلج تشنجی
spastics U مبتلا به فلج تشنجی
rheumatic U ادم مبتلا بدردمفاصل
schizophrenics U مبتلا بجنون جوانی
gapy U مبتلا به دهن دره
greensick U مبتلا به یرقان ابیض
schizophrenic U مبتلا بجنون جوانی
greensick U مبتلا به یرقان سفید
psychopaths U مبتلا بامراض روانی
psychopath U مبتلا بامراض روانی
poliomyelitic U مبتلا به بیماری فلج کودکان
blue baby U طفلی مبتلا به یرقان ازرق
cachectic U مبتلا بسوء هاضمه وضعف
carsick U مبتلا به بهم خوردگی حال دراتومبیل
hyperope U مبتلا به مرض دوربینی شخص دوربین
diabetic U مبتلا یا وابسته بمرض قند دولابی
diabetics U مبتلا یا وابسته بمرض قند دولابی
greensick U مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
psychoneurotic U مریض مبتلا به ناراحتی عصبی وروانی
schizo U شخص مبتلا به بیماری جنون جوانی
seasick U مبتلا به استفراغ وبهم خوردگی حال در سفردریا
schizoid U مبتلا به اختلال روانی وجنون گوشه گیری
acidosis U فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
airsick U مبتلا بکسالت و بهم خوردگی مزاج در اثر پرواز
agoraphobic U شخصی که مبتلا به بیماری ترس از جاهای شلوغ است
spastical U تشنجی مبتلا به فلج تشنجی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com