English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
plaguer U مبتلا به طاعون کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cataleptic U مبتلا به بیماری جمود عضلات مبتلا به جمود فکری
pests U طاعون
pest U طاعون
bubonic plague U طاعون
lues U طاعون
plaguesome U طاعون اور
pestology U طاعون شناسی
pesticides U عامل ضد طاعون
pesticide U عامل ضد طاعون
pestiferous U طاعون اور
pestilent U طاعون اور
pestilence U بیماری طاعون
plaguy U طاعون وار
pestiferous U طاعون زده
cattle plague U طاعون گاو
black death U طاعون یا وبا
plaguey U طاعون وار
cattle pest U طاعون گاو
plagued U سرایت مرض طاعون
plaguing U دچار طاعون کردن
plagues U سرایت مرض طاعون
plague U سرایت مرض طاعون
plagues U دچار طاعون کردن
plaguing U سرایت مرض طاعون
pestilential U وابسته به طاعون یا افت
plague U دچار طاعون کردن
plagued U دچار طاعون کردن
luse U طاعون نا خوشی واگیره دار
yellow fever U طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
yellow jack [colloquial] [yellow fever] U طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
black vomit U طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
stricken U مبتلا
given U مبتلا
leper U مبتلا به جذام
infecting U مبتلا و دچارکردن
giddy U مبتلا به دوار سر
infect U مبتلا و دچارکردن
rheumaticky U مبتلا بهرماتیسم
allergic U مبتلا به آلرژی
constipated U مبتلا بهیبوست
colicky U مبتلا بهقولنج
glandered U مبتلا به مشمشه
meningitic U مبتلا به مننژیت
unhinged U مبتلا بهبیماریذهنیوروحی
varicose U مبتلا به واریس
infects U مبتلا و دچارکردن
afflict U مبتلا کردن
afflicting U مبتلا کردن
afflicts U مبتلا کردن
gangrenous U مبتلا به قانقاریا
lepers U مبتلا به جذام
amnesic U مبتلا به فراموشی
tuberculate U مبتلا بمرض سل
mangy U مبتلا به گری
bronchitic U مبتلا به برنشیت
mangy U مبتلا به جرب
mangey U مبتلا به گری
mangey U مبتلا به جرب
amnesiac U مبتلا به فراموشی
hemophilic U مبتلا به هموفیلی
stenosed U مبتلا به تنگی نفس
greensick U مبتلا به یرقان سفید
gapy U مبتلا به دهن دره
septicaemic U مبتلا بگند خونی
spastic U مبتلا به فلج تشنجی
spastics U مبتلا به فلج تشنجی
shell-shocked U موجی- مبتلا بهاختلالاتناشیازجنگ
arthritic U مبتلا به اماس مفصل
rheumatic U ادم مبتلا بدردمفاصل
schizophrenics U مبتلا بجنون جوانی
liverish U مبتلا به مرض جگر
greensick U مبتلا به یرقان ابیض
psychopaths U مبتلا بامراض روانی
schizophrenic U مبتلا بجنون جوانی
bleeder U مبتلا به خون روش
bleeders U مبتلا به خون روش
pleuritic U مبتلا به ذات الجنب
psychopath U مبتلا بامراض روانی
anorexic U مبتلا به بی اشتهایی عصبی
leukotic U مبتلا به مرض لوسمی
cachectic U مبتلا بسوء هاضمه وضعف
blue baby U طفلی مبتلا به یرقان ازرق
poliomyelitic U مبتلا به بیماری فلج کودکان
psychoneurotic U مریض مبتلا به ناراحتی عصبی وروانی
greensick U مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
hyperope U مبتلا به مرض دوربینی شخص دوربین
diabetic U مبتلا یا وابسته بمرض قند دولابی
carsick U مبتلا به بهم خوردگی حال دراتومبیل
schizo U شخص مبتلا به بیماری جنون جوانی
diabetics U مبتلا یا وابسته بمرض قند دولابی
schizoid U مبتلا به اختلال روانی وجنون گوشه گیری
seasick U مبتلا به استفراغ وبهم خوردگی حال در سفردریا
acidosis U فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
agoraphobic U شخصی که مبتلا به بیماری ترس از جاهای شلوغ است
airsick U مبتلا بکسالت و بهم خوردگی مزاج در اثر پرواز
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
spastical U تشنجی مبتلا به فلج تشنجی
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com