Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 91 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cachectic
U
مبتلا بسوء هاضمه وضعف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cataleptic
U
مبتلا به بیماری جمود عضلات مبتلا به جمود فکری
decibels
U
واحدی برای اندازه گیری شدت وضعف صدا
decibel
U
واحدی برای اندازه گیری شدت وضعف صدا
booked
U
اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
book
U
اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
books
U
اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
digestive
U
هاضمه
enteron
U
لوله هاضمه
digestive gland
U
غده هاضمه
alimentary canals
U
جهاز هاضمه
alimentary canal
U
جهاز هاضمه
indigestion
U
سوء هاضمه
dyspepsia
U
سوء هاضمه
dyspeptic
U
دارای اختلال هاضمه
indigestion
U
سوء هاضمه رودل
eupeptic
U
دارای هاضمه خوب
eupepsia
U
هاضمه خوب وسالم
eupepsia
U
کلمه متضاد سوء هاضمه
cachexia
U
سوء هاضمه زردی صورت
midgut
U
قسمت میانی مجرای هاضمه
acoelous
U
بدون معدهء حقیقی یادستگاه هاضمه
pips
U
انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pipping
U
انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pipped
U
انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pip
U
انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
stricken
U
مبتلا
given
U
مبتلا
glandered
U
مبتلا به مشمشه
unhinged
U
مبتلا بهبیماریذهنیوروحی
amnesiac
U
مبتلا به فراموشی
amnesic
U
مبتلا به فراموشی
bronchitic
U
مبتلا به برنشیت
rheumaticky
U
مبتلا بهرماتیسم
tuberculate
U
مبتلا بمرض سل
meningitic
U
مبتلا به مننژیت
varicose
U
مبتلا به واریس
allergic
U
مبتلا به آلرژی
colicky
U
مبتلا بهقولنج
constipated
U
مبتلا بهیبوست
hemophilic
U
مبتلا به هموفیلی
lepers
U
مبتلا به جذام
giddy
U
مبتلا به دوار سر
mangy
U
مبتلا به گری
mangy
U
مبتلا به جرب
mangey
U
مبتلا به گری
leper
U
مبتلا به جذام
mangey
U
مبتلا به جرب
infect
U
مبتلا و دچارکردن
infecting
U
مبتلا و دچارکردن
infects
U
مبتلا و دچارکردن
gangrenous
U
مبتلا به قانقاریا
afflict
U
مبتلا کردن
afflicting
U
مبتلا کردن
afflicts
U
مبتلا کردن
plaguer
U
مبتلا به طاعون کننده
pleuritic
U
مبتلا به ذات الجنب
liverish
U
مبتلا به مرض جگر
septicaemic
U
مبتلا بگند خونی
stenosed
U
مبتلا به تنگی نفس
shell-shocked
U
موجی- مبتلا بهاختلالاتناشیازجنگ
psychopath
U
مبتلا بامراض روانی
anorexic
U
مبتلا به بی اشتهایی عصبی
psychopaths
U
مبتلا بامراض روانی
schizophrenic
U
مبتلا بجنون جوانی
schizophrenics
U
مبتلا بجنون جوانی
leukotic
U
مبتلا به مرض لوسمی
bleeders
U
مبتلا به خون روش
arthritic
U
مبتلا به اماس مفصل
gapy
U
مبتلا به دهن دره
rheumatic
U
ادم مبتلا بدردمفاصل
bleeder
U
مبتلا به خون روش
spastics
U
مبتلا به فلج تشنجی
greensick
U
مبتلا به یرقان سفید
greensick
U
مبتلا به یرقان ابیض
spastic
U
مبتلا به فلج تشنجی
blue baby
U
طفلی مبتلا به یرقان ازرق
poliomyelitic
U
مبتلا به بیماری فلج کودکان
diabetic
U
مبتلا یا وابسته بمرض قند دولابی
psychoneurotic
U
مریض مبتلا به ناراحتی عصبی وروانی
diabetics
U
مبتلا یا وابسته بمرض قند دولابی
schizo
U
شخص مبتلا به بیماری جنون جوانی
greensick
U
مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
hyperope
U
مبتلا به مرض دوربینی شخص دوربین
carsick
U
مبتلا به بهم خوردگی حال دراتومبیل
acidosis
U
فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
schizoid
U
مبتلا به اختلال روانی وجنون گوشه گیری
seasick
U
مبتلا به استفراغ وبهم خوردگی حال در سفردریا
agoraphobic
U
شخصی که مبتلا به بیماری ترس از جاهای شلوغ است
airsick
U
مبتلا بکسالت و بهم خوردگی مزاج در اثر پرواز
spastical
U
تشنجی مبتلا به فلج تشنجی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com