Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 154 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bailiwick
U
مباشرت نظارت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
supervise
U
نظارت یا مباشرت کردن سرپرستی کردن
supervised
U
نظارت یا مباشرت کردن سرپرستی کردن
supervises
U
نظارت یا مباشرت کردن سرپرستی کردن
supervising
U
نظارت یا مباشرت کردن سرپرستی کردن
Other Matches
commissaryship
U
مباشرت
foremanship
U
مباشرت
stewardship
U
مباشرت
conductorship
U
مباشرت
supervision
U
مباشرت
superintendence
U
مباشرت
perpetration of an offence
U
مباشرت
intendancy
U
مباشرت
direct involvement
U
مباشرت در جرم
oversee
U
مباشرت کردن بر
direct killing
U
قتل به مباشرت
superintendency
U
مباشرت سرپرستی
superintendence
U
مباشرت سرپرستی
stewards
U
مباشرت کردن
steward
U
مباشرت کردن
foremen
U
مباشرت کردن
foreman
U
مباشرت کردن
overseeing
U
مباشرت کردن بر
oversees
U
مباشرت کردن بر
perpetration of an offence
U
مباشرت در جرم
direct involvement
U
offence an committing in مباشرت
intendancy
U
مدیریت حوزه مباشرت
proctorship
U
نظارت
supervision
U
نظارت
presidency
U
نظارت
superintendency
U
نظارت
intendancy
U
نظارت
inspection
U
نظارت
helm
U
نظارت
helms
U
نظارت
monitoring
U
نظارت
surveillance
U
نظارت
governance
U
نظارت
control
U
نظارت
stewardship
U
نظارت
superintendence
U
نظارت
controlling
U
نظارت
controllership
U
نظارت
controlment
U
نظارت
controls
U
نظارت
monetary control
U
نظارت پولی
inspection clause
U
بند نظارت
inspection clause
U
ماده نظارت
invigilation
U
نظارت درامتحانات
control of resources
U
نظارت بر منابع
qualitative controls
U
نظارت کیفی
superintended
U
نظارت کردن بر
span of control
U
حوزه نظارت
inspection certificate
U
گواهی نظارت
control equipment
U
ابزار نظارت
exchange control
U
نظارت ارز
fiscal control
U
نظارت مالی
foreign exchange control
U
نظارت بر ارز
close supervision
U
نظارت مستقیم
close supervision
U
نظارت نزدیک
government control
U
نظارت دولتی
staff supervision
U
نظارت ستادی
controllable
U
قابل نظارت
supervisor state
U
حالت نظارت
supervisor state
U
وضعیت نظارت
budgetary control
U
نظارت بودجهای
surveillance camera
U
دوربین نظارت
inspectors
U
نظارت کننده
closed-circuit camera
U
دوربین نظارت
control
U
نظارت کردن
CCTV camera
U
دوربین نظارت
controlling
U
نظارت کردن
controls
U
نظارت کردن
inspector
U
نظارت کننده
stewardship
U
نظارت خرج
monitor
U
نظارت کردن
security camera
U
دوربین نظارت
monitored
U
نظارت کردن
observation camera
U
دوربین نظارت
monitors
U
نظارت کردن
direct
U
نظارت کردن
directed
U
نظارت کردن
directs
U
نظارت کردن
uncontrollable
U
غیرقابل نظارت
uncontrollably
U
غیرقابل نظارت
supervised
U
نظارت کردن
supervises
U
نظارت کردن
superintend
U
نظارت کردن بر
administer
نظارت کردن
supervise
U
نظارت کردن
superintending
U
نظارت کردن بر
superintends
U
نظارت کردن بر
supervision
U
نظارت کردن
supervising
U
نظارت کردن
regulated monopoly
U
انحصار نظارت شده
watched
U
بر کسی نظارت کردن
watching
U
بر کسی نظارت کردن
watches
U
بر کسی نظارت کردن
managed money
U
پول نظارت شده
in the charge of
<idiom>
U
تحت مراقب یا نظارت
invigilating
U
در امتحان نظارت کردن
controls
U
بازرسی نظارت جلوگیری
controls
U
نظارت و ممیزی کردن
controlling
U
بازرسی نظارت جلوگیری
invigilate
U
در امتحان نظارت کردن
election supervisor council
U
انجمن نظارت بر انتخابات
election supervisory council
U
انجمن نظارت بر انتخابات
controlling
U
نظارت و ممیزی کردن
invigilated
U
در امتحان نظارت کردن
control
U
بازرسی نظارت جلوگیری
invigilates
U
در امتحان نظارت کردن
control
U
نظارت و ممیزی کردن
watch
U
بر کسی نظارت کردن
security monitoring
U
نظارت یا مراقبت تامینی یاحفافتی
to keep under control
U
تحت نظارت نگه داشتن
wardship
U
تحت سرپرستی یا نظارت بودن
watcher
U
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
head quarters
U
برج نظارت مرکز کار
watchers
U
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
municipalist
U
طرفدار نظارت یا اقدامات شهر داری
they are under serveillance
U
انهارا نظارت میکنند انهارامی پایند
under secretary
U
زیر نظارت دبیر کل معاون وزیر
state midicine
U
سیستم پزشکی تحت نظارت دولت
progress chaser
U
کسیکه برپیشرفت کار نظارت میکند
movement control
U
کنترل حرکات و نظارت برحرکت یکانها
to have someone
[something]
under
[close]
scrutiny
U
کسی
[چیزی]
را با دقت آزمودن
[نظارت کردن]
slave driver
U
نظارت کننده بر کار برده ها کارفرمای سخت گیر
slave drivers
U
نظارت کننده بر کار برده ها کارفرمای سخت گیر
e c s c (european coal & steel commissio
U
لوکزامبورگ و هلندکه وفیفه اش نظارت برتولید و فروش ذغالسنگ وفولاد است
sheriffs
U
نماینده رسمی دولت در یک ناحیه که ماموراجرای قوانین و انجام امورقضایی و نظارت بر انتخابات است
sheriff
U
نماینده رسمی دولت در یک ناحیه که ماموراجرای قوانین و انجام امورقضایی و نظارت بر انتخابات است
crown colony
U
بعضی از کلنیهای ممالک مشترک المنافع انگلیس که مقام سلطنت بر انها نظارت دارد
line chief
U
افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
superintending
U
ریاست یا نظارت کردن بر اداره کردن
superintends
U
ریاست یا نظارت کردن بر اداره کردن
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
superintend
U
ریاست یا نظارت کردن بر اداره کردن
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
superintended
U
ریاست یا نظارت کردن بر اداره کردن
controlling
U
نظارت کردن تنظیم کردن
monitors
U
بازبینی کردن نظارت کردن
control
U
نظارت کردن تنظیم کردن
monitored
U
بازبینی کردن نظارت کردن
monitor
U
بازبینی کردن نظارت کردن
controls
U
نظارت کردن تنظیم کردن
administering
U
نظارت کردن وصایت کردن
administers
U
نظارت کردن وصایت کردن
proctor
U
نظارت کردن بازرسی کردن
to a upon
U
نظارت کردن وصایت کردن
administered
U
نظارت کردن وصایت کردن
central treaty organization
U
پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
communication security monitoring
U
کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
off one's hands
U
بیرون از اختیار شخص بیرون از نظارت شخص
exchange control
U
نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com