English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
struggle for survival U مبارزه برای بقاء
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
struggle for existence U مبارزه برای زندگی
attentions U شمشیرباز اماده برای مبارزه
attention U شمشیرباز اماده برای مبارزه
in a battle for world domination U مبارزه برای سلطه جهان
gantelope U باند برای دست دعوت به مبارزه
power struggle U مبارزه برای صاحب مقام شدن
rematch U مبارزه برای کسب عنوان قهرمانی
jiujitsu U مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
jujitsu U مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
jiujutsu U مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
permanence U بقاء
durante U بقاء
survivals U بقاء
conservation U بقاء
survivorship U بقاء
survival U بقاء
energy conservation U بقاء انرژی
self preservation U بقاء خود
duration U سختی بقاء
mass conservation U بقاء جرم
struggle for survival U تنازع بقاء
kumite U مبارزه
campaigned U مبارزه
turn to U مبارزه
bu U مبارزه
campaigning U مبارزه
fight U مبارزه
campaigns U مبارزه
fights U مبارزه
struggle U مبارزه
campaign U مبارزه
struggled U مبارزه
struggles U مبارزه
struggling U مبارزه
combated U مبارزه کردن
braving U به مبارزه طلبیدن
defied U به مبارزه طلبیدن
defies U به مبارزه طلبیدن
defy U به مبارزه طلبیدن
kachi make U مبارزه تا مرگ
defying U به مبارزه طلبیدن
jiya kumite U مبارزه ازاد
jousted U مبارزه کردن
bravest U به مبارزه طلبیدن
braves U به مبارزه طلبیدن
combating U مبارزه کردن
combat U مبارزه کردن
brave U به مبارزه طلبیدن
combats U مبارزه کردن
braved U به مبارزه طلبیدن
braver U به مبارزه طلبیدن
kyorougei U مبارزه تکواندو
joust U مبارزه کردن
to take up the gauntlet U مبارزه راپذیرفتن
Anti – corruption campaign . U مبارزه با فساد
class struggle U مبارزه طبقهای
press campaign U مبارزه مطبوعاتی
challengers U مبارزه طلب
ippon kumite U مبارزه تک ضربهای
literacy campaign U مبارزه با بی سوادی
challengo U مبارزه کردن
face down <idiom> U به مبارزه طلبیدن
electioneering U مبارزه انتخاباتی
election campaign U مبارزه انتخاباتی
the campaign against terrorism U مبارزه با تروریسم
outdare U به مبارزه طلبیدن
challenger U مبارزه طلب
budo U روش مبارزه
defiance U مبارزه طلبی
jousting U مبارزه کردن
jousts U مبارزه کردن
sensei U مبارزه مسابقهای
jisen U مبارزه واقعی
class struggle U مبارزه طبقاتی
passives U مبارزه منفی
passive U مبارزه منفی
sambon kumite U مبارزه سه ضربهای
battling U مبارزه ستیز
combativeness U مبارزه طلبی
battle U مبارزه ستیز
battled U مبارزه ستیز
economic warfare U مبارزه اقتصادی
battles U مبارزه ستیز
gage U مبارزه طلبی گروگذاشتن
swordplay U مبارزه زور ازمایی
fuku shiki kumite U بکارگیری کاتا در مبارزه
sparring match U مبارزه تمرینی بوکس
go dan kumite U مبارزه با ضربههای 5 تایی
hajime U اغاز مبارزه کاراته
tatemi U میدان مبارزه کاراته
champion U مبارزه دفاع کردن از
campaigned U لشکرکشی مبارزه انتخاباتی
championed U مبارزه دفاع کردن از
campaigning U لشکرکشی مبارزه انتخاباتی
campaigns U لشکرکشی مبارزه انتخاباتی
jia ippon kumite U مبارزه ازاد تک ضربهای
to take up the glove U قبول مبارزه کردن
to take up the gauntlet U قبول مبارزه کردن
champions U مبارزه دفاع کردن از
championing U مبارزه دفاع کردن از
campaign U لشکرکشی مبارزه انتخاباتی
challenge round U مبارزه با صاحب عنوان
combatants U جنگی مبارزه طلب
combatant U جنگی مبارزه طلب
throw down the gauntlet <idiom> U به مبارزه یا چیز دیگری طلبیدن
conflict U ناسازگار بودن مبارزه کردن
conflicted U ناسازگار بودن مبارزه کردن
conflicts U ناسازگار بودن مبارزه کردن
to launch [start] a campaign U مبارزه ای [مسابقه ای] را آغاز کردن
pits U درگود مبارزه قرار دادن
pit U درگود مبارزه قرار دادن
campaign U رزم [نبرد] [مبارزه] [مسابقه]
to conduct [run] a campaign U مبارزه ای [مسابقه ای] را اجرا کردن
trench knitfe U چاقوی مخصوص مبارزه دست بیقه
crusade [against somebody or something] U مبارزه [با کسی یا چیزی] [اصطلاح مجازی]
bushwhack U ادای کسی را در اوردن مبارزه کردن
tilting yard U میدان مبارزه نیزه بازان و سوارکاران
tiltyard U میدان مبارزه نیزه بازان و سوارکاران
press campaingn or stunt U مبارزه سیاسی بوسیله مقاله نویسی در روزنامه ها
The campaign was considered to have failed. U مبارزه [انتخاباتی] شکست خورده بحساب آورده شد.
The [main] protagonists in the colonial struggle were Great Britain and France. U بریتانیا و فرانسه سردمداران [اصلی] در مبارزه مستعمراتی بودند.
down U توپ اسکواش دو بار به زمین خورده ناتوان از ادامه مبارزه
appel U پاکوب 2 بار پا کوبیدن شمشیرباز به نشانه متوقف کردن مبارزه
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
third area conflict U جنگ در منطقهای غیر ازسرزمین دو طرف جنگ مبارزه در کشور سوم
To stay the course . U تا آخر ماندن ( به مسابقه و مبارزه وغیره تا آخر ادامه دادن )
fire fighting U عکس العمل نسبت به اتش دشمن مبارزه با اتش سوزی
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft U بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
struggles U تلاش کردن مبارزه کردن
struggle U تلاش کردن مبارزه کردن
struggling U تلاش کردن مبارزه کردن
oppugn U مبارزه کردن با دعوا کردن
struggled U تلاش کردن مبارزه کردن
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link U روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
narrative U یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
recalled U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recall U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
Ackerman's function U تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
recalls U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
c U استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
narratives U یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
bin U محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
bins U محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
revenue tax U مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
teacloths U رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
teacloth U رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
no show U مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
permanent U آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
iil U دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
feedback U اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
scratches U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratching U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratched U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
intubation U فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
gather shot U ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
redundancy U بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
cold test U ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
opened U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
personal U متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
doubled up U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
HTTP U دستوری که جستجوگر برای درخواست وب سرور اینترنت برای اطلاعات صفحه وب میدهد
double U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
bread and point U سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
opens U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
auto U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
scratch U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
open U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
redundancies U بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
potatoes and point U سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
liberal education U اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
autos U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
grammars U امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
cat U استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
doubled U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
cats U استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
FDDI U اختصاری برای استاندارد FDD1 برای ارسال داده آنالوگ به صورت دیجیتال
grammar U امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
cold thrust U ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
haze U تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
executive information system U نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
pork barrel U برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
beta range U حدود تغییر گام ملخ در موتورتوربوپراپ برای تولید نیروی برای صفر یا منفی
Kaleida Labs U شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای
diagnostics U اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
straight line coding U برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
precision U استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت
turnaround time U زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
invitations U عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitation U عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
wiring U ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
VidCap U برنامه کاربردی در ویدیوی ماکروسافت برای سیستم ویندوز برای نگهداری یک رشته ویدیویی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com