English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
nautical mile U مایل دریایی
nautical miles U مایل دریایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
nautical mile U مایل دریایی معادل 0581متر
nautical miles U مایل دریایی معادل 0581متر
Other Matches
seabee U گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
midshipman U افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
piratic U درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
oceanography U تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
petty officers U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
petty officer U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
kites U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
kite U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
running lights U فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
pilot chart U نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
chine U عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
sea mark U راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
stadimeter U مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
sea cucumber U حلزون دریایی از جنس راب دریایی
sea power U قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
convoy joiner U ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
naval activity U تاسیسات دریایی قسمت دریایی
marines U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
tern U پرستوک دریایی چلچله دریایی
terns U پرستوک دریایی چلچله دریایی
marine U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
task unit U نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
attack director U وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
summary areas U مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
light lists U کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
knot U میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot U گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
maritime U ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
bureau of naval personnel U اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
rear commodore U سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
crash position indicator U برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
naval gunfire U تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
Marine Corps U نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
convoy commodore U فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
convoy schedule U برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
crash locator beacon U برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
convoy routing U تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
sideling U مایل
oblique U مایل کج
slantingly U کج یا مایل
italic U مایل
skewing U مایل
skews U مایل
loxodrome U خط مایل
slanting U مایل
inclined U مایل
studious to do a thing U مایل
inclinable U مایل
studious of doing a thing U مایل
lickerish U مایل
skew U مایل
oblique U مایل
pitching U مایل
sloping U مایل
interested U مایل
willful U مایل
rathe U مایل
sidling U مایل
desirous U مایل
propense U مایل
f. of books U مایل به کت اب
nothing loath U مایل
bevel U پخ مایل
rath U مایل
declivous U مایل
bevel U مایل
agreeable U مایل
gauche U مایل
willing U مایل
bevelled U مایل
mile U مایل
miles U مایل
oblique projection U تصویر مایل
side flow weir U سر ریز مایل
gaff U میله مایل
oblique section U مقطع مایل
obliquely U بطور مایل
oblique perspective U پرسپکتیو مایل
slant range U برد مایل
oblique lattice U شبکه مایل
oblique system U سیستم مایل
oblique rotation U چرخش مایل
lief U مطلوب مایل
the mast has raked U مایل کردن
fonder U مایل مشتاق
purplish U مایل به ارغوانی
purply U مایل به ارغوانی
blueish U مایل به ابی
bluish U مایل به ابی
fond U مایل مشتاق
fondest U مایل مشتاق
likes U مایل بودن
mile ohm U مایل- اهم
liked U مایل بودن
like U مایل بودن
greyish U مایل به خاکستری
oppositive U مایل به ضدیت
yellowish U مایل بزردی
recessive U مایل ببازگشت
wilful U مشتاق مایل
inclined face of dam U نمای مایل سد
he has a good mind U مایل است
solicitous U مایل نگران
solicitously U مایل نگران
to incline to green U یا مایل بودن
albescent U مایل به سفیدی
flavescent U مایل بزردی
aslant U بطور مایل
three point perspective U پرسپکتیو مایل
aslant U حرکت مایل
the mast has raked U مایل شدن
geographical mile U مایل جغرافیایی
xanthic U مایل به زردی
caramels U مایل به قرمز
he is f. her U مایل اوست
viridescent U مایل به سبز
reddish U مایل بقرمز
he was found of her U مایل او بود
whitey U مایل به سفید
whity U مایل به سفید
greeny U مایل بسبز
awry U بطور مایل
caramel U مایل به قرمز
inclined compression U فشار مایل
inclined drilling U حفاری مایل
statute mile U مایل رسمی
sourish U مایل به ترشی
solicitous to go U مایل به رفتن
chamfer U مایل شدن
centripetal U مایل به مرکز
cant U سطح مایل
incline plane U سطح مایل
bitterish U مایل به تلخی
comatant U مایل بجنگ
suntan U قهوه مایل بسرخ
homosexual U مایل به جنس خود
suntans U قهوه مایل بسرخ
reddish U مایل بسرخی زننده
pea green U زرد مایل بسبز
homosexuals U مایل به جنس خود
grege U اردهای مایل به خاکستری
cuesta U جلگه مایل یااریب
buffyy U مایل به رنگ نخودی
canescent U سفید مایل به تار
oblimin rotation U چرخش مایل کمینه
oblimax rotation U چرخش مایل بیشینه
roll piercing process U روش نورد مایل
blackish U مایل به سیاه تیره
mph U مخفف مایل در ساعت
green with a blue tint U سبز مایل به ابی
oblique shock wave U موج ضربهای مایل
purple red U قرمز مایل به ارغوانی
griseous U خاکستری مایل به ابی
sloping barrel vault U سقف گهوارهای مایل
they canŠif they so wishŠ..... U اگر مایل باشندمیتوانند...........
incilnable to do something U مایل کردن بکاری
to be prepared to go U مایل به رفتن بودن
brownish U مایل به قهوهای یاخرمایی
i am unwilling to go U مایل نیستم بروم
rubicund U رنگ مایل به قرمز
he was not inclined to go U مایل برفتن نبود
bay U سرخ مایل به قرمز
luteovirescent U زرد مایل بسبز
loxodromics U کشتی رانی در خط مایل
inclined barrel arch U طاق گهوارهای مایل
inclined shear plane U سطح برش مایل
isabella U زرد مایل به خاکستری
swart U سبزه مایل به سیاه
sloping barrel vault U طاق ضربی مایل
tattletale gray U سفید مایل بخاکستری
inclined coil meter U سنجه با پیچک مایل
inclined barrel arch U طاق ضربی مایل
low oblique U عکس مایل پایین
bayed U سرخ مایل به قرمز
isabel U زرد مایل به خاکستری
pinkish U مایل به رنگ صورتی
he was found of her U باو مایل بود
scarlet U قرمز مایل به زرد
he is not willing to go U مایل برفتن نیست
umber قهوه ای مایل به زرد
auburn U قهوهای مایل به قرمز
bays U سرخ مایل به قرمز
baying U سرخ مایل به قرمز
he is indisposed to go U مایل نیست برود
hoary U سفید مایل به خاکستری
convoy route U مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
light ship U کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
commandant of marine corps U فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
lurid U رنگ زرد مایل به قرمز
cedar U رنگ قرمز مایل به زرد
pansy U رنگ قرمز مایل به ابی
raisin U رنگ قرمز مایل به ابی
raisins U رنگ قرمز مایل به ابی
indian red U خاک سرخ مایل بزرد
decline U مایل شدن رو بزوال گذاردن
declined U مایل شدن رو بزوال گذاردن
loxodromic U وابسته به کشتی رانی در خط مایل
tawniest U تیره زرد مایل بقهوهای
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com