English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5466 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
nature of the operation U ماهیت عملیات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
farmgate type operations U رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer U کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
counter air U عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air operations U عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
anticrop operations U عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
navigate U ماهیت
natures U ماهیت
essence U ماهیت
nature U ماهیت
quiddity U ماهیت
navigated U ماهیت
navigates U ماهیت
navigating U ماهیت
transmutation U قلب ماهیت
essence U وجود ماهیت
transubstantiation U قلب ماهیت
denaturation U قلب ماهیت
matters U ماهیت جوهر
mertis of the case U ماهیت دعوی
mattering U ماهیت جوهر
matter U ماهیت جوهر
human nature U ماهیت آدم
natures U ماهیت خوی
mattered U ماهیت جوهر
nature U ماهیت خوی
substantivize U دارای ماهیت کردن
transubstantiate U قلب ماهیت کردن
transmutation U قلب ماهیت تکامل
coessentiality U هم جوهری وحدت ماهیت
transmutable U قلب ماهیت یافتنی
transshape U تغییر ماهیت دادن
substantiate U ماهیت جسمانی دادن به
substantiating U ماهیت جسمانی دادن به
transmutative U قلب ماهیت یافتنی
substantiated U ماهیت جسمانی دادن به
substantiates U ماهیت جسمانی دادن به
statements U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagated U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation U عملیات کنترل زمین عملیات
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
substantive U دارای ماهیت واقعی حقیقی
ipso facto U بواسطه ماهیت خود فعل
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
nature [of things] U سرشت [ماهیت] [خوی] [ذات] [طبیعت]
His speech was in the nature of an apology. U ماهیت سخنرانی او [مرد] عذرخواهی بود.
quality U ماهیت چیزی یا میزان خوبی یا بدی آن
denature U طبیعت یا ماهیت چیزی راعوض کردن
qualities U ماهیت چیزی یا میزان خوبی یا بدی آن
demur U ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
demurred U ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
anthroposophy U علم شناسایی طبیعت و ماهیت انسانی
objectify U خاصیت و ماهیت چیزی رامعین کردن
the nature of the case U ماهیت دعوا یا موضوع خوش خویی
demurs U ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
demurring U ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
transmuted U تغییر شکل دادن قلب ماهیت کردن
identifying U مشخص کردن شخصیت کسی یا ماهیت چیزی
transmute U تغییر شکل دادن قلب ماهیت کردن
transmuting U تغییر شکل دادن قلب ماهیت کردن
identify U مشخص کردن شخصیت کسی یا ماهیت چیزی
identifies U مشخص کردن شخصیت کسی یا ماهیت چیزی
identified U مشخص کردن شخصیت کسی یا ماهیت چیزی
transmutes U تغییر شکل دادن قلب ماهیت کردن
air sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m U مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center U مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
time resolution U جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit U یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airhead operations U عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
identification U حرف که بر کامپیوتر میزبان ارسال میشود تا ماهیت و محل کامپیوتر دور یا ترمینال مشخص شود
operation U 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations U عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
operation U عملیات
op U عملیات
operations U عملیات
treatments U عملیات
treatment U عملیات
offensive U عملیات افندی
sabotaged U عملیات تخریبی
sabotages U عملیات تخریبی
sabotaging U عملیات تخریبی
earthworks U عملیات خاکی
operations personal U پرسنل عملیات
closing U خاتمه عملیات
operations room U اتاق عملیات
over the beach operations U عملیات ساحلی
over the beach operations U عملیات کرانهای
operating program U برنامه عملیات
offensives U عملیات افندی
operationally ready U حاضر به عملیات
operation center U مرکز عملیات
operations research U تحقیق در عملیات
infiltration U عملیات نفوذی
delaying action U عملیات تاخیری
delay action U عملیات تاخیری
operation manager U مدیر عملیات
plan of action U طرح عملیات
operation map U نقشه عملیات
operation overlay U کالک عملیات
sabotage U عملیات تخریبی
parallel operation U عملیات موازی
phases U مرحله عملیات
electrochemical treatment U عملیات الکتروشیمایی
espial U عملیات جاسوسی
hot dogging U عملیات نمایشی
external operation U عملیات خارجی
f.of operations U حوزه عملیات
offence U عملیات تعرضی
offence U عملیات افندی
offenses U عملیات تعرضی
offenses U عملیات افندی
heat treatment U عملیات حرارتی
action U جنگ عملیات
action U عملیات جنگی
actions U جنگ عملیات
actions U عملیات جنگی
flight operations U عملیات پرواز
harassing actions U عملیات ایذایی
immediate action U عملیات فوری
earth work U عملیات خاکی
phased U مرحله عملیات
night operations U عملیات شبانه
phase U مرحله عملیات
denial operations U عملیات ممانعتی
deputy for operations U معاونت عملیات
destructive operation U عملیات مخرب
manual operation U عملیات دستی
divert action U عملیات مخالف
dry run U عملیات جنگی
logical operations U عملیات منطقی
limiting operation U عملیات محدودکننده
global operation U عملیات سراسری
phasing U مراحل عملیات
delay U عملیات تاخیری
delaying U عملیات تاخیری
delays U عملیات تاخیری
terrain U زمین عملیات
formal operations U عملیات صوری
amphibious operation U عملیات اب خاکی
arithmetic operation U عملیات حسابی
Counter – espionage operations k. U عملیات ضد جاسوسی
string operation U عملیات رشتهای
finishing U عملیات تکمیل
Military operations. U عملیات نظامی
initiative U ابتکار عملیات
initiatives U ابتکار عملیات
combat information center U اطاق عملیات
computer operation U عملیات کامپیوتر
autonomous operation U عملیات ازاد
concept of operations U تدبیر عملیات
spial U عملیات جاسوسی
scope U هدف عملیات
scope U منظور از عملیات
concrete operations U عملیات عینی
Construction works . U عملیات ساختمانی
continuity of operations U مداومت عملیات
base of operations U پایگاه عملیات
war room U اتاق عملیات
synchronous operation U عملیات همزمان
block operation U عملیات بلوک
airmobile operations U عملیات هوارو
base operation U عملیات پایگاهی
terminal operations U عملیات اسکلهای
action deferred U تامل در عملیات
terminal operations U عملیات بارانداز
airborne battlefield U عملیات هوابرد
theater of operations U صحنه عملیات
thermal treatment U عملیات گرمایی
building operations U عملیات ساختمانی
air operations U عملیات هوایی
area of operation U منطقه عملیات
business type operation U عملیات تجارتی
business type operation U عملیات کامپیوتری
centre of activities U مرکز عملیات
chemical operations U عملیات شیمیایی
serial operation U عملیات سری
rehearsal U تکرار عملیات
conversational operation U عملیات محاورهای
covert operations U عملیات پنهانی
surface treatment U عملیات سطحی
campaigned U عملیات جنگی
subversive U عملیات براندازی
subversives U عملیات براندازی
campaign U عملیات جنگی
campaigning U عملیات جنگی
flow charts U شمای عملیات
preliminary treatment U عملیات مقدماتی
pseudooperation U شبه عملیات
psychological operations U عملیات روانی
counter espionage U عملیات ضدجاسوسی
counter-espionage U عملیات ضدجاسوسی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com